پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : حسن نافعة در العربی الجدید نوشت: نشانههای سیاست خارجی دولت جو بایدن در حال پدیدار شدن است. درست است که هنوز برای نتیجه گیری در مورد ساختار نهایی این سیاست زود است، اما خطوط برجستهای از آن نمایان شده که نشان دهنده حجم و نوع تفاوتهای سیاست خارجی جدید آمریکا در مقایسه با سیاست زمان ترامپ است. به عقیده من، بایدن موفق شده این پیام را به جهان برساند که آمریکایی که وی نماینده آن است، آمریکای سفید پوستان نژاد پرست نیست، بلکه این آمریکای دموکرات است با نژادهای مختلف که منافع هم پیمانان و دوستان خود را در نظر دارد و بازگشتش به جهان به معنای تمایل به سیطره تنهایی بر جهان نیست، بلکه به معنای مشارکت با هم پیمانان و دوستان برای حاکمیت ارزشهاست.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: سیاست بایدن، در مورد منطقه خاورمیانه متکی بر دو مساله اصلی است، بازگشت به توافق هستهای با ایران و همزمان، حل درگیریهای شعله ور به نحوی که با منافع آمریکا و متحدانش تناسب داشته باشد. اما اجرای عملی این سیاست، دیر یا زود با مانع اسرائیل برای بازگشت آمریکا به توافق هستهای رو به رو میشود، بخصوص در صورتی که نتانیاهو پیروز انتخابات باشد. در این مقاله بر آنیم تا موضوع بازگشت آمریکا به توافق هستهای با ایران را مورد بررسی قرار دهیم.
در طول دو ماه گذشته، پالسهای متعددی از دولت فعلی آمریکا صادر شده مبنی بر اینکه بایدن قصد بازگشت به توافق هستهای را داشته و به دنبال راهی است که ضمن بازگشت به این توافق، رئیس جمهور جدید، ضعیف و تسلیم خواستههای ایران به نظر نرسد.
از جمله این پالس ها، لغو درخواست ترامپ از سازمان ملل برای بازگرداندن تحریمهای بین المللی علیه ایران است و موافقت بایدن با حضور در مذاکرات در قالب ۵+۱ با حضور ایران است. بعید نیست که کانالهای سری مستقیم یا غیر مستقیمی بین ایالات متحده و ایران راه اندازی شده باشد که هدف آن، یافتن راهی است که ضامن بازگشت همزمان ایران و ایالات متحده به توافق قدیمی باشد. درست است که دولت بایدن تلاش کرده تحریمهای ایران را با شروط مشخصی رفع کند، اما به عقیده من، بایدن در حال حاضر به خوبی میداند نمیتواند از ایران امتیاز بگیرد و آن را مجبور به تعدیل در توافق هستهای سال ۲۰۱۵ کند. با این حال، بعید نیست که دولت جدید آمریکا موافقت ایران برای مذاکره در مورد برنامههای موشکی و نفوذ در منطقه را بگیرد. البته مذاکره در مورد این دو پرونده پس از بازگشت همزمان دو طرف به برجام، همراه با رفع کامل تحریمهای ایران خواهد بود.
در ارزیابی من، موضع فعلی دولت بایدن منعکس کننده تمایل آمریکا برای تفاهم با نظام ایران یا همراهی با سیاستهای این نظام در منطقه است. بایدن در مورد دو مساله قانع شده است: توافق هستهای با ایران با وجود تمام عیوب و نقایصی که داشت، تنها وسیله برای مراقبت از فعالیتهای هستهای ایران و ضامنی برای صلح آمیز بودن آن است. سیاست تحریمهای شدید که ترامپ در پیش گرفت، نتوانست اهداف مورد نظر را محقق کند و ادامه عمل به آن، منجر به نزدیک شدن ایران به ساخت بمب هستهای شده و عواقب خطرناکی دارد.
در این شرایط، بازگشت به توافق، بهترین گزینه است.
اما واضح است که اسرائیل به اندازه دولت فعلی آمریکا نگاه خوش بینانهای ندارد و تلاش میکند این نظر را ترویج کند که ایران یک نظام سیاسی غیر قابل اعتماد دارد، که نمیتوان به آن اطمینان کرد، از این رو، بازگشت به توافق ۲۰۱۵ هم از فعالیتهای هستهای ایران نمیکاهد و تنها میتواند ساخت بمب اتمی توسط این کشور را به تاخیر بیندازد.
اسرائیل معتقد است که سیاست بهتر در قبال ایران، تنها همان ادامه فشار حداکثری ترامپ است و بعید نیست در این میان به ابزارهای نظامی هم احساس نیاز شود. از آنجا که اسرائیل پیش از این اقدامات تحریک آمیز زیادی هم علیه ایران مانند ترور دانشمندان هسته ای، تخریب کشتیها و حمله به اهداف ایرانی در سوریه انجام داده، سعی میکند این نظریه را ترویج کند که ایران از قدرت و پیشرفت علمی که به آن تظاهر میکند، برخوردار نیست و زیاد با عراق تفاوتی ندارد.
اسرائیل نگران آن است که ایالات متحده به توافق هستهای با ایران بازگردد، از این رو تمام سعی خود را میکند تا دولت بایدن را درباره بازنگشتن به توافق، قانع کند، مگر در صورتی که ایران تعدیل در توافق ۲۰۱۵ را بپذیرد و طرفهای منطقهای دیگری از جمله اسرائیل و دولتهای عربی هم در این توافق حضور داشته باشند.
نتانیاهو از همان اولین لحظه ورود بایدن به کاخ سفید، در صدد آن بود که طرفداران اسرائیل در کنگره و رسانههای آمریکایی را بسیج کرده و از آنها بعنوان ابزاری برای فشار بر بایدن و قانع کردن او در مورد تغییر شیوه تعامل با ایران و ادامه تحریمهای آن، استفاده کند.
اما احتمال موفقیت او در این رابطه، محدود به نظر میرسد، چرا که نتانیاهو به خوبی میداند نسبت یهودیانی که به بایدن رأی دادند، به ۷۰ درصد میرسد، اما دیدگاه بایدن در مورد چگونگی تعامل با ایران و شیوه بهتر برای مهار خطرات احتمالی سیاستهای ایران در منطقه، مطابق با دیدگاه نتانیاهو که منعکس کننده نظر جناح راست در اسرائیل است، یکسان نیست. از این رو بعید نیست که نتانیاهو از تمام ابزارها برای تحریک و مقابله با بایدن استفاده کند، همانطور که پیش از این در مورد اوباما چنین برخوردی داشت. حتی این احتمال وجود دارد که نتانیاهو برای شکست برنامههای بایدن در بازگشت به توافق هسته ای، تلاش کرده و برای این مهم، دست به اقدام نظامی علیه ایران بزند، چرا که نخست وزیر اسرائیل بر این عقیده است که این رژیم باید از حق اقدام نظامی مستقل علیه ایران، برخوردار باشد، به این امید که با یک تیر دو نشان بزند، یعنی پیروزی خود در انتخابات اسرائیل را تضمین کند و با آتش افروزی در منطقه، دولت جدید آمریکا را در مورد بازگشت به سیاست ترامپ در قبال ایران، به جای بازگشت به توافق هسته ای، قانع کند.
موفقیت نتانیاهو در این راستا، به معنای موفقیت در از بین بردن کامل توافق هستهای است، بدین معنا، وقوع یک جنگ بزرگ جدید در منطقه حتمی میشود. پس آیا نتانیاهو میتواند در این باره موفق باشد؟ چه نخست وزیر اسرائیل شکست بخورد و چه پیروز شود، صرف پیروزی اش در انتخابات آینده در اسرائیل، سایه خود را بر تحولات احتمالی در خصوص این پرونده میاندازد.
مترجم: مریم نصرالهی