پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح در طهران به عزم توقف سهشنبه دوشانتپه و از آنجا انشاءالله به شکار جاجرود از خواب برخاستم. الحمدلله احوالم خیلی خوب است و تازه از کسالت روزه کمکم بیرون میآییم. یک ماه رمضان را تماما الحمدلله روزه گرفتم و بسیار بسیار خوش گذشت، اما دنبلهای زیاده از حدی که درآورده بودم اذیت میکرد، اما الحمدلله دنبلها هم خوب شده است.
هوا بسیار صاف و خوب بود، حال چهل روز به عید نوروز مانده است. هوا مثل بهار است. بنفشه تازه درمیآید. امسال بارندگی زیاد شد، اما برف نیامد. برف به کوهها و ییلاقات زیاد زد.
خلاصه رفتیم حمام سرتنشوری. آقا فرج و غیره بودند. انیسالدوله بله شده بود، استحمامی به عمل آمد. آمدم بیرون، در اطاق قزلاطاق ناهار خورده، بعد از ناهار در تالار حوضبلور (۱) نشستم. امینالدوله [و] دبیرالملک آمدند؛ عینالملک آمد. حاجی محمدرضا ملای اصفهانی با دو عدد ملای دیگر را از اصفهان، امینالدوله به حضور آورد. بعد از آن زینیانوف، شارژدافر [کاردار] روسیه حضور آمد. نامه از امپراطور روس داشت آورد. سیاح روسی که چین و هند و ژاپون، مصر و بغداد و غیره را سیاحت کرده بود، مرد کریهمنظری، پیر بیریش بسیار تلخ مردی بود به حضور آمد.
بعد از آنها معیر و غیره بودند، بعضی کارها داشتم. بعد نماز کرده چای خوردم. از دربچه [دریچه] سوار شده به مدرسه نظام (۲) رفتم. امینالدوله، سردارکل، عینالملک، اعتضاد، فرهاد، اشرک، امینالملک، طولوزون و غیره بودند. قدری گشتم، فرمایشات شد. بعد بیرون آمده سوار کالسکه شده راندیم. نزدیک دوشانتپه سوار اسب شده، قدری در صحرا تنها راه رفتم. بعد از سردر آخری باغ توی باغ رفته، نصرالله تُرُمتایی [۳] رسانده بود، انداخت توی باغ یک قازالاق [چکاوک] گرفت. آقادایی بود، دور اسطخر [استخر] تازه درخت کاشته بود نشان میداد.
بعد رفتم بالا، رفتم اندرون. کَندی، گربه سرسیاه، فقیری بالا بودند. کندی هنوز مست است. به همه اطاقهای من شاشیده بود. بوی بد کثیف میداد، قدری گلاب پاشیدند. دیدم نمیشود کندی را نگاه داشت، دادم حاجیفیروز و ملیجک بردند شهر، به دست مادر نایبالسلطنه سپردند.
غلامبچهها، سیاچی، شوهری، ماچکی، میرزا عبدالله توپچرخی بازی کردند، کولی گرفتند از همدیگر. شب را بعد از شام رفتم بیرون. علی کچل [و] محمدعلیخان بودند با آقا ابراهیم و غیره.
کسانی که از زنانه همراه هستند: انیسالدوله، شمسالدوله، تاجالدوله، شیرازی کوچکه، بلنده، معصومه، عایشه، فرنگی، جمال، دلبر، باقری، کُرده، عالیه، هما خانم، زهراسلطان، نوشآفرین، ندیمالسلطنه، دختر هما خانم، والیه.
زبیده، زعفرانباجی، تاجگل، اقولبکه، خورشید، خانسلطان، زرینتاج، فقیری، سرسیاه.
سیاچی، ملیجک، میرزا عبدالله، ماچکی، شوهری، چُرتی، آقا مردک (۴) که تازه غلامبچه شده است. کوچولو، پسر نورمحمدخان.
آقا سلیمان، حاجی فیروز، آقا عنبر، آقا محراب، آقا علی کوچک.
مردم متفرقه و عملهخلوت و نوکران دیگر: آجودانباشی، فوج خوی. حاجبالدوله، حکیم نظرعلی، پسر امیرآخور، ابوالحسنخان، مصطفیخان کشیکچیباشی، یوزباشیان، امینالملک، عینالملک، نوری، تیمور میرزا، ملکصور، کریمخانِکه (۵). رحمتاللهخان، کلبحسینخان، کاظمخان، صادقخان، شهابالملک، شاطرباشی، عبدالقادرخان، امینالملک، میرزا علیخان، ادیبالملک، افشاربیک، جبارخان، علی گُرجی، آقا علی آشتیانی، ابراهیم چُرتی، پسر بهاءالملک، محمدعلیخان، موچولخان، نورمحمدخان، یحییخان، میرزا علینقی، عکاسباشی، پسر اللهوردیبیک، پسر محمدتقیخان، علیقلیخان (۶)، موسی پسر مرحوم عیسیخان، پسر میرزا نصرالله، آقا وجیه، آقا ابراهیم، آقا دایی، یوسف، دَهباشی، حاجی قهوهچیباشی، یوسف سرایدار، پسر امینخلوت (۷).
علیرضاخان شهر است، تدارک سفر عتبات را میبیند که برود. حسینخان در شهر است، سوزنک [سوزاک] شده است. محقق نعش مجیدخان را قم برده بود، به شهر آمده است، اما اینجا نیست. حاجی حیدر، آقا فرج، حکیم طولوزون هستند. حاجی میرزا علی در شهر است، تدارک رفتن مشهد مقدس را میبیند. خلعت نوروزی خراسان حاصل است، با پدر، مادر، زن [و] بچه میرود. کرهخر، خر بزرگه [و] ماچه الاغ، عرعرکنان میروند.
میرشکار با اتباعش هستند. حبیباللهخان، رچهرچه، جلال ...ی (۸)، سامی (۹).
پینوشتها:
۱- حوضبلور: درباره تالار بلور که از بناهای دوران فتحعلیشاه شمرده میشد، در کتابها و نوشتهها جز نام و اشارهای مختصر، مطلبی نمیتوان به دست آورد. تصویری نیز از آن به جای نمانده که طرح شکل بنا را بتوان از روی آن تشخیص داد، گویا به علت داشتن آیینهکاریهای فراوان یا به سبب نصب حوض بلور هشتضلعی و چلچراغهایی که امپراتور روسیه الکساندر اول برای فتحعلیشاه فرستاده بود در این تالار به نام بلور خوانده شده است. تا آنجا که اطلاع در دست است، این تالار مسلما تا سال ۱۳۰۰ ه. ق. پابرجا بوده است، زیرا اعتمادالسلطنه در نوشتههای خود چندین بار به وجود این تالار در آن تاریخ اشاره کرده است. (تاریخچه ساختمانهای ارگ سلطنتی تهران و راهنمای کاخ گلستان، ص ۲۳۶).
۲- مدرسه نظام: نامی است که در ابتدای تاسیس این مدرسه (۱۲۶۸ ق.) و سالهای پس از آن، برای مدرسه دارالفنون به کار میرفته است.
۳- تُرُمتای: پرندهای شکاری از نوع بازهای سیاهچشم که پرهایش به رنگ زرد و دارای لکههای سیاه و سفید است. (فرهنگ عمید).
۴- آقا مردک: همان سید محمد پسر سید ابوالقاسم بزاز است که در سال ۱۲۸۳ ق. غلامبچه و در سال ۱۳۰۱ ق. پیشخدمت شاه شد. در سالهای بعد که غلامعلیخان عزیزالسلطان (ملیجک دوم) مورد توجه شاه قرار گرفت، چون آقا مردک دایی وی بود، لذا به للگی عزیزالسلطان تعیین شد. آقا مردک در سال ۱۳۰۴ ق. سرتیپ اول شد و در سال ۱۳۱۰ ق. به آجودانحضور ملقب گردید. (شرح حال رجال ایران، ص ۸۵۷.)
۵- محمدکریمخان پسر مهدیقلی میرزا پسر عباس میرزا نایبالسلطنه بود (مرآتالبلدان، جلد ۴، ص ۱۵۴۵).
۶- علیقلیخان پسر رضاقلیخان در سال ۱۲۸۶ ق. ملقب به مخبرالدوله شد (المآثر و الآثار، صص ۴۲ و ۴۳).
۷- پسر امینخلوت، منظور میرزا محمدخان (اقبالالدوله)، پسر بزرگ میرزا هاشمخان کاشی امینخلوت است.
۸- جلال همان جلالالدین میرزا پسر فتحعلیشاه قاجار و مولف کتاب تاریخنامه خسروان به فارسی سره است. (شرح حال رجال ایران، ص ۲۰۷).
۹- سامی یا سام میرزا، پسر شانزدهم محمدقلی میرزا ملکآرا (پسر سوم فتحعلیشاه) بود که در سال ۱۲۸۶ ق. ملقب به شمسالشعرا شد. کار این شاهزاده این بود که پس از درگذشت میرزا محمدتقی کاشانی سپهر لسانالملک، در اعیاد و سایر ایام تبریک در مجلس پادشاه و در سلامهای عام در حضور ناصرالدینشاه قصیده میخواند. (همان، ص ۳۴۳).
منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه، از ربیعالاول ۱۲۸۳ تا جمادیالثانی ۱۲۸۴ به انضمام سفرنامه اول خراسان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، ۱۳۹۷، صص ۱۰۸- ۱۱۱.