پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ باید رفت حوضسلطان. صبح چهار از دسته رفته سوار شدیم. راه کالسکه خوب بود، راندیم. همه سوارهها و اهل اردو بودند. رو به مشرق راندیم. راهِ امروز پنج فرسنگ میشود. از دامنه کوه مُرّه که در طرف دست راست بود گذشته منزل رفتم. الی نیم فرسنگ به منزل مانده پیدا نبود، منزل در گودی است. بین راه به ناهار افتادیم. بعد از ناهار سواره رفتم به ناهارگاهِ حرم؛ رفتم زنها را تماشا کردم. بعد رفته باز کالسکه نشستم. دودفعه ابراهیمخان آمد که «آهو میآید.» از کالسکه درآمده سوار شدم؛ آهوها بد رفتند، تفنگ نینداختم. امروز چیزی نزدم، اما آهو از سمت کویر خیلی میآمد، از عقب ما میگذشت. هاشم، سیاچی، علیرضاخان، محمدعلیخان و ... و ... به کویر رفته بودند.
مردم با تازی و تفنگ شکار کردند. میرشکار یک عدد، آئی یک عدد، رحمتالله یک عدد، دایی انیسالدوله یک عدد، محقق با تازی دعوایی با سیاچی یک عدد، سیاچی با تازی یک عدد، ملک ایرجمیرزا با هادیخان [و]دبیرالملک دعوایی یک عدد. به قدر ده آهوی دیگر غلامِ متفرقه گرفته و زده بودند.
سه ساعت به غروب مانده وارد منزل شدیم. آغا سعید از شهر از جانب والده شاه [مهدعلیا- انتخاب] آمده، بارخانه [وسیله – انتخاب] آورده بود. آقا مستوفی و ... بارخانه فرستاده بودند. هوای اینجا خوب و ملایم است. بعد از شام قُرُق شد؛ پیشخدمتها، طولوزون و ... آمدند؛ اُبژِ امه را تمام کرد. شب مهتاب خوبی بود، خوابیدیم.
منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه قاجار از رجب ۱۲۸۴ تا صفر ۱۲۸۷ ق. به انضمام سفرنامههای قم، لار، کجور و گیلان، به کوشش مجید عبدامین، تهران: دکتر محمود افشار، چاپ اول، بهار ۱۳۹۷، صص ۳۷ و ۳۸.