پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : وابستگی یکی از ویژگیهایی است که با سرشت هر انسانی عجین شده است. از آن گریزی نداریم و نمیتوانیم خودمان را از آن جدا کنیم. اما میتوانیم در خود این خصیصه را مدیریت کنیم. ما بهراحتی به چیزها، افراد، موقعیتها، زندگی و عادات گذشته و آینده وابسته میشویم. بااینحال، این وابستگیها همیشه مفید نیستند و از ما انرژی زیادی میگیرند.
اینکه به هرچیزی چنگ بزنیم و در پی چسبیدن به آن باشیم، عادت خوبی برای گذران زندگی نیست. همه ما چنین شرایطی را در زندگیِ خود از سر گذراندهایم. ما اغلب، خودمان را به چیزهایی وابسته میکنیم که خوشحالمان میکنند.
تلاش ما برای نگهداشتن آن عامل، درواقع بهمنظور احساس شادی در مدتزمانی طولانیتر است. ما نگرانیم نکند شادی خود را از دست بدهیم؛ بنابراین به آن عامل چنگ میاندازیم تا باقی بماند. چیزها تغییر میکنند و این اتفاقی است که همیشه رخ میدهد؛ اگر وابسته باشیم، با وقوع این تغییرات، احساس بیچارگی و خیانت میکنیم.
نکته مهم دیگر این است که ما بهصورت آگاهانه یا ناآگاهانه، به احساس شادی و رضایت وابسته میشویم و هویت خودمان را از آنها میگیریم و از آنها الگوبرداری میکنیم.
اما در واقع زمانی به خوشحالی اصیلی دست پیدا میکنیم که «چنگزدن به هرچیز» را متوقف کنیم و تلاش نکنیم محیط اطرافمان را کنترل کنیم، به جهان امکان میدهیم ما را با راهکارهایی فراتر از تصورمان خوشحال کند. رهاکردن، برای جریان یافتن شادی ضروری است.
رهاکردنِ وابستگیها تصمیمی ناگهانی نیست، بلکه انتخاب و تعهدی لحظهبهلحظه است. در طول این فرایند، باید شیوه تعاملمان با اشخاص یا چیزهایی را که در گذشته به آن وابسته بودیم، تغییر دهیم. اما چگونه باید از وابستگیها رها شویم؟ با استفاده از نکات زیر، رها کردن را یاد بگیرید و زندگی شادتر و قلبی آرامتر داشته باشید.
آدمها
برای اینکه به خودتان ثابت کنید که باارزش هستید لازم نیست که به تصدیق دیگران در این باره وابسته باشید. از قدیم و در درسهای اجتماعی به ما، به غلط، یاد دادند که آدمی خودش را در آینه دیگران میشناسد. اما خب این درست نیست. آدمهای دیگر برداشتهای غلط و جزیی از شما دارند، پس تایید و رد آنها هم همراه با نقص است.
بدون نیاز به تأیید دیگران، ارزش خود را بشناسید. نگذارید دیگران به شما بگویند چه حسی درمورد خودتان داشته باشید. بهتنهایی بیرونرفتن، یکی از راههای بسیار خوب برای از بین بردن وابستگیتان به دیگران است. این روش به شما کمک میکند خودتان اشتیاقهایتان و ارزشهایتان را بررسی کنید. در واقع با این کار یاد میگیرید که برای خوشحالی شخصی خود، معطل کسی نشوید.
فقط کمی به افراد دیگر متکی باشید و بدانید که شما و فقط شما این توانایی را دارید که دوستداشتن، ارزشمندی و امنیت را حس کنید. این مورد را میتوان به روابط زناشویی هم تعمیم داد. دو شخص با موجودیت کامل میتوانند با یکدیگر باشند. شما هیچگاه نیمه دیگر انسانی دیگر نیستید.
گذشته
کسانی را دیدهاید که گذشته را به دوش میکشند و دائم با زندگی قبلی خود، زندگی حالشان را به خود و دیگران زهر میکنند؟ باید با این واقعیت روبهرو شوید که هیچگاه نمیتوانید اتفاقات گذشته را تغییر دهید. وابستگی به چیزی که از دست رفته است، به نوعی زندگیکردن براساس ترس است.
بهجای تمرکز بر آنچه اتفاق افتاده و آنچه اتفاق نیفتاده است، بر چیزی تمرکز کنید که در همین لحظه و اکنون در حال رخدادن است. «اکنون» تنها لحظهای است که بر آن کنترل دارید. با گذشته خود کنار بیایید و درک کنید که هرچه اتفاق افتاده، باید پیش میآمده است تا شخصیت کنونی شما شکل بگیرد. وقتی منصفانه به گذشته نگاه کنید، متوجه خواهید شد برخی وقایع به وجود آمدند تا باعث رشد شخصی شما شوند.
آینده
هراس برای آینده، یکی دیگر از چیزهایی است که ما آدمها به آن وابسته هستیم. شما نمیتوانید شادی و رضایت را در آینده پیدا کنید، زیرا تنها چیز واقعی، لحظه اکنون است و این همه چیزی است که درحالحاضر قادر به درک آن هستید. دانستن اتفاقات آینده مهم نیست. تنها چیزی که شما باید دریابید، این است که آینده شما به این بستگی دارد که از لحظه کنونیِ خود چگونه استفاده میکنید.
حسهایی متناقض
ما همیشه بر اساس حسی که در لحظه به ما هجوم میآورد در مورد وقایع زندگی، قضاوت میکنیم. گاهی اینها فقط حس هستند و در واقعیت وجود خارجی ندارد. این مورد، هم درمورد احساسات منفی صدق میکند و هم احساسات مثبت.
هویتبخشی به خود با استفاده از احساسات، ما را به زندانیان ذهن خودمان تبدیل میکند. برای آزادکردن ذهنتان، به احساسی توجه کنید که بر شما مستولی شده است.
مکث کنید. احساس خود را بررسی کنید و به خودتان بگویید: “این فقط حس است. این حس نمیگوید من چه کسی هستم” و در همان حال نفسهای عمیق بکشید. متوجه خواهید شد که آن احساس بهتدریج کمرنگ میشود.
روزنامه اطلاعات