متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۱۶ اردیبهشت ۱۳۷۶ که برای نخستین بار در «انتخاب» منتشر می شود، در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
ساعت هشت و نيم صبح به دفترم رسيدم. كارهاى مانده را انجام دادم. براى استقبال آقاى يعقوب محمداوف، كفيل رياستجمهورى آذربايجان به فرودگاه [مهرآباد] رفتيم. بعد از انجام مراسم استقبال و سان و مصاحبه، با آقاى [غلامرضا] شافعى، وزير همراه، به سعدآباد رفت.
من به دفترم آمدم. ساعتى كارهاى دفتر را انجام دادم و سپس هيأت آذربايجانى آمدند. ابتدا جلسه خصوصى داشتيم؛ خواستار توسعه همكارى همه جانبه بودند. سپس دربارة قرهباغ و جنگ صحبت شد. گفت صميمانه مايل به صلحاند. سپس مذاكرات رسمى هم در مورد همين مسايل بود.
عصر براى استقبال [آقاي لئون پتروسيان]، رييسجمهور ارمنستان و همراهان به فرودگاه رفتيم. بعد از سان و مصاحبه، آنها با همراهى دكتر[محسن] نوربخش، [وزير امور اقتصادي و دارايي] به سعدآباد رفتند و من به دفتر مراجعت كردم. عفت هم از همسر او استقبال كرد.
نزديك غروب آمدند. مذاكره خصوصى و رسمى داشتيم. همكارى دو جانبه و مسأله قرهباغ و مسايل مورد بحث، شبيه مذاكرات هيأت آذربايجان بود؛ راه، راهآهن، پل، گاز و غذا مىخواهند.
شام را با هيأت آذربايجانى خورديم. قرار بود هر دو هيأت باشند؛ ارمنىها قبول نكردند و قرار شد ضيافت جداگانه بدهيم. قبل از شام و همراه شام، دربارة اوضاع آذربايجان مذاكره كرديم و اطلاعات فراوانى گرفتيم. در مذاكرات خصوصى تقاضاى سلاح كردند. هر دو هيأت در مورد صلح، حُسن نيت ابراز مىكنند. نمنم باران ميباريد. دير وقت به خانه آمدم
سال ۱۳۷۲
ساعت هشت صبح به سايت مركزى سازمان انرژى اتمي رفتيم. تا ساعت دوازده از چند طرح بازديد كرديم. كتابخانه مركز مهم اطلاع رسانى را افتتاح نمودم. گفتند نيم ميليون ميكروفيش از كتب و مجلات و مقالات مربوط به علوم هستهاى دارند. از پيشرفت كار معدن [اورانيوم] ساغند و ساخت معرفها و سپس ساخت ليزر با كريستال كه از چين تكنولوژى آن را گرفتهايم. ساخت ليزرهاى گازى و منجمله ليزر بزرگ جداكننده، آزمايشگاه و ساخت ويفرهاى فيبرنورى بازديد كردم و به دفترم برگشتم.
با آقاي [محسن] نوربخش، [وزير امور اقتصادي و دارايي] و [آقاي عبدالحسين وهاجي]، وزير بازرگانى، دربارة ورود به موقع گندم و مواد روغنى نباتى صحبت كردم. عصر شوراى اقتصاد جلسه داشت. خط مشىهاى بخش مسكن و مخابرات تصويب شد. شب به خانه آمدم. عفت به خانه دختر شهيد بهشتى رفته بود. تنها شام خوردم.
سال ۱۳۷۳
دیشب و امروز باران زیاد بارید. امروز وقتم به استراحت و قایقسواری و مطالعه گذشت. با محسن و مهدی دربارة طرحهای عمرانی صحبت کردیم.
عصر تلفنی با [آقای هلموت کهل]، صدراعظم آلمان مذاکره کردیم. از کمک به حل مشکل معوقهها تشکر کردم و خواستم، ناتو در مسأله بوسنی فعالتر برخورد کند. خواست که دکتر ولایتی، [وزیر امور خارجه]، برای مذاکره به آلمان برود
سال ۱۳۷۴
مدیران وزارت نیرو آمدند. آقای [بیژن نامدار] زنگنه، [وزیر نیرو]، گزارش جامعی از خدمات در آب و برق و فاضلاب و تربیت نیرو و اصلاحات سازمانی و تولید داخلی داد. من هم آثار مهم این خدمات را در پیشبرد و استقلال کشور توضیح دادم.
[آقای هراند باگراتیان]، نخستوزیر ارمنستان و همراهان آمدند. نامه رییسجمهور را داشتند و از توافقها در بخشهای گاز و برق و تجارت راضی بودند. من هم برضرورت ختم جنگ قرهباغ تأکید کردم.
آقای [غلامرضا] آقازاده، وزیر نفت آمد. توافق با ترکیه برای انتقال گاز و نفت به ترکیه و اهمیت آن در این مقطع را توضیح داد که درست برخلاف جهت حرکت آمریکا است و
عصبانی بودن آمریکا از این اقدام و همچنین از بروز فراوان جلوههای اسلامی در ترکیه از طریق حزب اسلامی رفاه گفت که حاکم بر بسیاری از شهرداریها در این کشور است.
دکتر هاشمی گلپایگانی آمد. صحبت طولانی دربارة مشکلات وزارت علوم، از جهت سیاستها و امور مالی و اداری و مزاحمتهای دانشجویان داشت و استمداد کرد. وعده کمک دادم. عصر مصاحبه دو ساعت و نیمه با سردبیران روزنامههای ایران، اطلاعات، جمهوری اسلامی، کیهان و همشهری برای صداوسیما داشتیم. به همه سئوالات پاسخ دادم. جلسه خوبی بود.
[آقای حسین موسویان]، سفیرمان از آلمان، اطلاع داد که مطرح شدن وجود ضمیمه فروش سانتریفیوژ برای غنیسازی اورانیوم در قرارداد ایران و روسیه از طرف آمریکا، برای این است که در مذاکرات مسکو گفته شود، این قسمت به خاطر درخواست آمریکا در قرارداد حذف شده است. از آقای [رضا] امراللهی، [رییس سازمان انرژی اتمی] پرسیدم. گفت اصل ادعا دروغ است و چنین چیزی نیست. هنوز هم در اخبار، مسأله تحریم آمریکا و شکست آمریکا در جلب نظر دیگران، مورد توجه است.
سال ۱۳۷۵
ساعت هفت و نیم صبح به سوی فیروزآباد پرواز کردیم. آقای حایری شیرازی، [امامجمعه شیراز] هم از دیروز همه جا همراه من میآید. دو سه روز نیامد، از من اجازه خواست که بیاید؛ گفتم به انتخاب خودش باشد. بعداً گفت آیتالله خامنهای را درخواب دیده که به خاطر همراه من نبودنش، نسبت به او خشمگین است.
در محل احداث کارخانه سیمان [فارسنو] فیروزآباد فرود آمدیم. مراسم کلنگزنی بود. جمعی از مردم روستاهای زلزلهزده جمع شده بودند؛ برایشان صحبت کردم. به محل سد تنگاب رفتیم. با توضیحات آقای زنگنه و مشاور طرح، مراسم آغاز شد. سد خوبی است، با چهار میلیارد تومان، ۱۳۰ میلیون مترمکعب آب را تنظیم میکند. دربارة آثار سدهای جدید استان و سوددهی صحبت کردم.
با ماشین به محل سد انحرافی فیروزآباد رفتیم که وزارت کشاورزی در همین رودخانه ایجاد کرده است. میتواند ۱۳ مترمکعب آب را به دو طرف خود هدایت کند. مدیرکل کشاورزی [استان فارس] توضیحات داد و من هم تشویقشان کردم.
با اتومبیل به طرف فیروزآباد حرکت کردیم. ابتدا در میدان شهر، [طرح لولهکشی] گاز را با صحبت [آقای غلامرضا آقازاده]، وزیر نفت و بازکردن شیر گاز و روشن شدن مشعل افتتاح کردیم. مردم استقبال گرمی داشتند. به اجتماع مردم رفتیم که خیلی شکوهمند بود. سرود خوبی اجرا کردند. [آقای سیدعزیز هاشمیزاده]، امام جمعه و [آقای خداکرم جلالی]، نماینده، در تمجید از کارهای دولت و من، صحبت و خواستهها را طرح کردند. صحبت من هم در افتخارات عشایر فیروزآباد و اهمیت منطقه و استعدادهایش و برنامههای دولت، دلگرمکننده بود. مردم برگگل زیادی آورده بودند که مرتباً گلپاشان بود. از بیمارستان شهر هم که در دست ساخت است، بازدید کردیم. خانمی از عشایر که گلیم دستبافت او در نمایشگاهی در آلمان، اول شده بود، یک فرش هدیه کرد.
به سوی منطقه محروم دهرم پرواز کردیم. روستاییان زیادی جمع شده بودند و خیلی گرم و در هوای گرم و کنار رودخانه و پلی که برای افتتاح بهرهبرداری آن رفته بودیم. گزارش خدمات دفتر مناطق محروم [نهاد ریاستجمهوری] و صحبت من برای روستاییان در خصوص برنامههای عدالتخواهانه و ضدتبعیض دولت. لبآب رفتیم. گفته بودند که رودخانه شور است؛ چشیدم، شور نبود. حدود ۳۰ مترمکعب در ثانیه آب دارد.
به سوی فراشبند پرواز کردیم. مردم فراشبند در اعتراض به اینکه چرا من به آنجا نمیروم، اعتصاب کرده بودند. مسئولان پذیرفته بودند که آنها نزدیک پالایشگاه گاز بیایند. تقریباً همه مردم آمده بودند. خیلی زیاد بودند، هوا هم گرم بود؛ ناراحت شدم. خیلی پُرشورند و تقاضاهای زیادی منجمله شهرستان شدن بخش داشتند؛ من هم وعدههایی دادم.
به پالایشگاه [گاز آغار و دالان] رفتیم. بعد از نماز و ناهار و استراحت، به مراسم رفتیم که مستقیم از سیما پخش میشد. [آقای غلامرضا آقازاده]، وزیر نفت توضیح داد و من سؤالات زیادی کردم. حدود ۴۰ میلیون مترمکعب گاز در روز ۲۳۱ چاه در منطقه آغار و دالان، جمعآوری و جداسازی میشود و با لوله ۴۳ اینچی به طول ۳۴۰ کیلومتر به منطقه مارون در خوزستان میرود. ۵۰۰ میلیون دلار هزینه ارزی و ۵۰ میلیارد تومان هزینه ریالی دارد که باعث بازیافت سه میلیارد بشکه نفت میشود. در زمستان نیز میتواند کسری گاز را جبران کند. من هم سخنرانی کوتاهی در اهمیت کار کردم.
به سوی کازرون پرواز کردیم. در منطقه دشت جیره، دهستان گیخ، برای مراسم شروع بهرهبرداری از سد انحرافی [روزبهان] فرود آمدیم. با توضیحات وزیر نیرو و مدیران افتتاح شد. با پدر دکتر [رضا] ملکزاده، [وزیر سابق بهداشت، درمان و آموزش پزشکی] که اهل آنجاست، صحبت کردم. جمع زیادی از روستاهای اطراف اجتماع کرده بودند؛ برایشان صحبت کردم و وعده بستن سد بزرگ مسقان به روی همین رودخانه دالکی را دادم.
به شهرکازرون پرواز کردیم. دریاچه پریشان را از فضا تماشا کردیم. مردم کازرون و سربازان در پادگان، استقبال گرمی داشتند. در ورزشگاه شهدا، در جمع پُرشکوه مردم رفتیم. بعد از سرود و خیرمقدم نماینده، من دربارة استعدادهای منطقه و اهمیت آثار باستانی و پذیرش خواستهشان در تسریع ساخت جاده، صحبت کردم.خیلیگرم و باصفا بودند و خواستههای کم داشتند.
برنامه افتتاح بیمارستان داشتیم. چون نزدیک غروب شد، خلبانان ناراحت بودند. من نرفتم و وزیر مسکن و شهرسازی و وزیر بهداشت و درمان، برای افتتاح رفتند؛ بعداً گله کردند. قرار بود برای دیدن آثار باستانی در چشمه ساسان، به محل آثار باستانی شاهپور برویم، ولی خلبان گفت که هوا بد است و به طرف شیراز برگشت.
مغرب به فرودگاه شیراز رسیدیم. نماز خواندیم. آقای سمیعی را آوردند که چهل سال پیش در استهبان، در منزل برادرش میهمان بودیم. با آوردن نامه من به برادرش، برای معالجه استمداد کرده بود. به استاندار گفتم کمک شود.
برای مراسم افتتاح چندین طرح پارک و ترمینال، به محل ترمینال مسافربری شهر رفتیم. برنامه مراسم افتتاح، اولین فروشگاه زنجیرهای رفاه را هم که در شیراز تأسیس شده، در همانجا برگزار کردیم که مایة گلة آقای [علی] عسکری، [مدیرعامل شرکت رفاه] شد. برای ساخت طرحی از جهادسازندگی هم برنامه بازدید داشتیم که به خاطر خستگی، آقای [حمید] میرزاده، [رییس سازمان برنامه و بودجه] را فرستادم که باعث گلههای آنان شد.
بعد از گزارش شهردار [شیراز] و مهندس [رسول] زرگر، معاون [عمرانی] وزیر کشور، من صحبت کردم و سیاست گرفتن هزینههای اصلاح شهر را از شهرنشینان تأیید نمودم.[۱۰] با بدرقه بسیارگرم مردم که آنجا جمع شده بودند، به فرودگاه شیراز رفتیم و با بدرقه مسئولان، استان را ترک کردیم. عفت هم با من آمد. ساعت دوازده شب، با خستگی به خانه رسیدیم.
سال ۱۳۷۶
ساعت هفت صبح از فرودگاه [مهرآباد] به سوى اصفهان پرواز كرديم. محسن و [آقایان محمدرضا نعمتزاده، محمد فروزنده، حسین محلوجی، بیژن نامدار زنگنه]، وزراى صنايع، دفاع، معادن و نيرو و آقایان [حمید] ميرزاده، [رییس سازمان برنامه و بودجه] و [رضا] امراللهى، [رییس سازمان انرژی اتمی] همراه بودند. در فرودگاه اصفهان پس از استقبال رسمى، به سوى پالايشگاه قطران، كنار كارخانه ذوبآهن پرواز كرديم؛ واحد بزرگى، براى پالايش 100 هزار تُن قطران در سال است.
توضيحات مدير آن، آقاي [حسین] اديب را شنيديم. با 39 ميليون دلار و چهار ميليارد تومان ساخته شده و 18 محصول گرانقيمت دارد. از بيست و چند سال پيش، محصول قطران كك سازى ذوبآهن بىمصرف در حوضچههاى خاكى انباشته شده و فقط چند محموله توسط شرکت متروی تهران به قيمت هر تُن 20 دلار صادر شده است. امروز ارزش محصولات يك سال آن 25 ميليون دلار است و براى امسال، مصرف پالايشگاه ذخيره شده است.
از قسمتهاى مختلف بازديد كرديم. در جمع كاركنان، پس از استماع گزارش آقاى [محمدرضا] نعمتزاده، [وزیر صنایع] و آقاى [محسن] رفيقدوست، [رییس بنیاد مستضعفان و جانبازان] صحبت كردم و اهميت گرفتن اين تكنولوژى را توضيح دادم كه حدود سه هزار محصول زيرين را مىتواند از قطران بگيرد. كاركنان با شور فراوان، دایماً شعار «هاشمى قهرمان، خوش آمدى به قطران» سر مىدادند.
به زرينشهر، مركز صنايع نظامى رفتيم. از كارخانه توليد چهار نوع خودرو، اتوبوس، مينىبوس، جيب و كاميونت بازديدكرديم و توضيحات مهندس [غلامعلی] كيانى و مهندس طاهرى را شنيديم. سپس در جمع كاركنان پُرشور آنجا، پس از استماع گزارش آقاى [محمد] فروزنده، [وزیر دفاع]، در سخنرانى كوتاهى، ضمن توضيح اهميت صنايع دفاع، تشويقشان كردم.
به فولاد مباركه پروازكرديم. پس از ناهار و نماز و استراحت، از طرح توسعه مباركه بازديد كرديم. با تغييراتى در پاتيلهاي ذوب، 600 هزار تُن فولاد به محصول اضافه مىشود كه خيلى جالب است. از خط توليد ورق گرم و سرد بازديد کردیم و از لوح توسعه تا سطح شش ميليون تُن ورق، پرده برداشتيم. با شيوه جالبى گلافشانى شد. در جمع كاركنان، پس از استماع گزارش آقايان [حسین] محلوجى، [وزیر معادن و فلزات] و مهندس [احمدعلی] هراتي، [مدیرعامل فولاد مبارکه] و معاونان و آقايان [محمدحسن] عرفانیان، [مجری طرح فولاد مبارکه]، لوح تقدير به مديران دادم. سپس سخنرانى كردم و از جذب جديدترين تكنولوژى براى اصلاح كوره و پاتيلها و خط نورد قدردانى نمودم؛ واقعاً فولاد مباركه، باعث افتخار صنعت و توليد كشور شده است.
به محل كارخانه «نيرو كُلر» [وابسته به وزارت نیرو] در شهر صنعتى رفتيم. توضيحات شنيديم. از نمك و گاز و پودر، كُلر و محصولات ديگر مىسازند و اهميت زيادی در بهداشت كشور دارد. از كارخانه بازديد كردم. با 20 ميليون دلار هزینه ارزی و هفت ميليارد تومان هزينه ريالى ساخته شده است. براى افتتاح 20 طرح صنعتى متنوع، به كارخانه ديگرى رفتيم. از غرفهها بازديد نمودم و بعد از استماع سخنان وزراى صنايع و نيرو، صحبت كوتاهى كردم.
به مركز هستهاى اصفهان پرواز كرديم. پس از استماع توضيحات آقايان رسولى و امراللهى، [رییس سازمان انرژی اتمی]، از راكتور كوچك آب سنگين كه چينىها ساختهاند، بازديد كرديم.
پس از مغرب به فرودگاه اصفهان رسيديم. پس از نماز، از چند طرح عمران شهرى و ساخت هتل و كارخانه سيمان بازديد کردیم و دستور شروع كار دادم. در مراسم،گزارش [آقای اسحاق جهانگیری]، استاندار را شنيديم. شاعرى، شعرى رسا در وصف من خواند كه استاد [حبیبالله] فضایلى، [خطاط معروف]، آن را با خط زيبايى روى لوحى نوشته بودند و نمايندگان هنرمندان اصفهان به من تقديم كردند. من هم صحبت دلگرمكنندهاى نمودم.
به سوى تهران پرواز كرديم. شام را در راه خورديم. [آقایان مجید هدایتزاده و حمیدرضا آصفی]، سفیرانمان در ايتاليا و فرانسه همراهمان بودند.گفتند پيشنهاد ايتاليا اين است كه اعلان كنيم، سفير آلمان در گروه سوم سفراى اروپا، ميتواند دوستانه به ايران برگردد.