صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۵۳۶۵۵۰
تاریخ انتشار: ۳۲ : ۱۱ - ۲۶ اسفند ۱۳۹۸
«فقط براي پيرها خطرناك است.» اين جمله ساده با صد و يك شكل گوناگون، گاهي توهين‌آميزتر و گاهي با لحن دلسوزانه بارها در مكالمه‌هاي فردي و خبرهاي رسمي و مطالبي كه اين روزها در مورد كرونا دست به دست مي‌چرخد، تكرار شده است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

«فقط براي پيرها خطرناك است.» اين جمله ساده با صد و يك شكل گوناگون، گاهي توهين‌آميزتر و گاهي با لحن دلسوزانه بارها در مكالمه‌هاي فردي و خبرهاي رسمي و مطالبي كه اين روزها در مورد كرونا دست به دست مي‌چرخد، تكرار شده است.

جوان‌ترها گاهي خودشان را با اين جمله‌ها دلداري مي‌دهند و فرزندان گاهي با هشدارهاي سن و سال سراغ پدر و مادرها مي‌روند تا حواس‌شان را بيشتر جمع كنند و در خانه بمانند. تكرار مداوم هشدارها در مورد قرار داشتن سالمندان در گروه‌هاي پرخطر به هنگام شيوع كرونا اما سبب شده تا از سويي امنيت رواني بخش مهمي از جامعه در معرض خطر قرار بگيرد و از سوي ديگر در مواردي پاي مساله «تبعيض سني» را هم به صورت جدي به شوخي‌ها و كنايه‌ها و مطالب منتشر شده در شبكه‌هاي اجتماعي باز كند.در تقسيم‌بندي گروه‌هاي سني و جمعيتي معمول است كه متولدان دوره‌هاي مختلف زماني را لقبي بدهند.

ساده‌ترينش همان كاري است كه در ايران با لقب «دهه شصتي»، «دهه هشتادي» و مانند اين مي‌شناسيم. در امريكا و برخي كشورهاي غربي، اين نسل‌هاي متفاوت با القاب مشهوري مورد خطاب قرار مي‌گيرند؛ بيبي بومر (كودكان نسل انفجار)، نسل هزاره، نسل z و غيره. به آن كودكان‌ زاده شده پس از جنگ جهاني دوم كه ناگهان تعدادشان سر به فلك كشيد مي‌گويند كودكان نسل انفجار يا به اصطلاح بيبي بومر. كساني كه در فاصله سال‌هاي 1946 تا 1964 ميلادي ‌زاده شدند و حالا بايد بين 56 تا 76 ساله باشند.

اين گروه سني حالا در عصر شيوع و همه‌گيري جهاني كرونا تبديل شده است به هدف تمامي هشدارهايي كه مي‌گويند نرخ مرگ و مير در ميان مبتلايان بالاي 60 سال بيشتر است. جمعه‌اي كه گذشت همين موضوع در توييتر و توسط كاربران اغلب نوجوان تبديل شد به محلي براي شوخي‌ها و كنايه‌ها. هشتگي ساخته شد با نام «BOOMER REMOVER» به معناي پاك‌كننده نسل انفجار كه به نوشته نشريه نيوزويك بيش از 65 هزار توييت در موردش نوشته شد.

اغلب اين نوشته‌ها تبديل شده‌اند به انتقادات تند و تيز نسل جوان به نحوه برخورد نسلي كه به عقيده آنها نگاهش به محيط زيست و سياست به گونه‌اي بوده كه حالا دنيا دارد عواقب آن را تحمل مي‌كند، انتقادي كه البته با ساختن چنين هشتگي چهره بي‌رحمانه‌اي به خود گرفته است. در اين ميان برخي هم به اين نوجوانان يادآور مي‌شوند كه دارند در مورد پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هاي خودشان صحبت مي‌كنند.

 

سن را تنها ملاك نگيريد

گذشته از نيك و بد واكنش نسل جديد در شبكه‌هاي اجتماعي، حالا موضوع در خطر بودن سالمندان تبديل شده است به يك دغدغه اجتماعي و اخلاقي كه در كشورهاي مختلف تقريبا يكسان است. در چند روز گذشته سوالات بسياري مطرح مي‌شوند: بايد به پدر و مادرم سر بزنم؟ چطور از عزيزانم كه سن بالايي دارند، مراقبت كنم؟ سوالاتي كه در رسانه‌هاي مختلف و توسط كارشناسان پاسخ‌هايي تماما مشروط مي‌گيرند. خاصيت زيستن در دوره پاندمي اين است كه هم متخصصان و هم مردم عادي به يك اندازه بايد به سوالاتي جواب بدهند كه تاكنون برايشان مطرح نبوده.

همزمان با مطرح شدن اين سوال‌ها، مساله ديگري هم پيش‌رو است؛ چقدر تاييد بر در معرض خطر بودن سالمندان منجر به امنيت رواني اين بخش مهم از جامعه ضربه مي‌زند؟ ناصر قاسم‌زاد، مديرعامل جمعيت حمايت از سلامت، بهداشت و روان جامعه مي‌گويد كه اين ويروس، ناگهان مهمان ناخوانده همه دنيا شده و نبايد با مختص كردن آن به يك گروه سني واقعيت‌ها را در مورد آن ناديده گرفت:

«دستورهاي خودمراقبتي كه براي پيشگيري از بيماري تهيه مي‌شود براي تمامي گروه‌هاي سني يكسان است، از كودك تا نوجوان و جوان و ميانسال و سالمند بايد اين موارد را بدانند و رعايت كنند. همه در معرض ابتلا هستند و همه بايد همراه هم از اين مرحله بگذرند.» سلامت جسمي و رواني در حال حاضر از ويژگي‌هايي هستند كه در مقابله با ويروس تا حد تعيين‌كننده‌اي به كمك مي‌آيند و از نظر اين روانشناس نمي‌توان آدم‌ها را صرفا به خاطر سن و سال فاقد اين مزايا دانست و در موردشان تصميم‌گيري كرد:

«بيان اينكه فردي سالمند است و بنابراين توان كمتري براي زندگي كردن دارد درست نيست، چنين موضوعي به آيتم‌هاي مختلفي بستگي دارد از جمله اينكه او در چه شرايطي جواني‌اش را گذرانده، در سنين مختلف چگونه بهداشت فردي را رعايت كرده و اعتقادات و باورهاي مذهبي يا معنوي‌اش تا چه اندازه در سبك زندگي او دخيل بوده.

از قضا بايد اين را مدنظر داشت كساني كه با همه شرايط كشور در دهه‌هاي اخير در حال حاضر در دهه مثلا هفتاد زندگي خود هستند از ميزان توانايي جسمي و روحي و اجتماعي خوبي برخوردار بوده‌اند.» قاسم‌زاد اين‌گونه مداوم مطرح كردن كلمات «پير» و «سالخورده» و اطلاق آن به گروه‌هاي سني مختلف را جفا در حق بسياري از شهروندان مي‌داند كه اتفاقا اگر جامعه براي آنها برنامه‌ريزي كرده بود شايد حالا به آنها برچسب كم‌توان نمي‌زد: «در كشورهاي پيشرو رسيدن به سن سالمندي يعني كسب تجربه فراوان.

سالمندان در برنامه‌هاي مختلف نقش دارند و براي استفاده از اين تجربه‌هاي اندوخته از آنها دعوت مي‌شود تا با دولت‌ها، سازمان‌هاي مردم‌نهاد و موسسه‌هاي گوناگون همكاري داشته باشند، مشاوره بدهند و اين تجربه‌ها را منتقل كنند. در اينجا متاسفانه وقتي فردي از يك سيستم دولتي بازنشسته مي‌شود از فردايش همان مجموعه دولتي هم او را به فراموشي مي‌سپارد.» اين حال و روز رها شدن را حالا كه خيلي‌ها در قرنطينه‌هاي خودخواسته خانگي هستند شايد بهتر درك كنند، كساني كه به گفته اين استاد دانشگاه در مشاوره‌هاي تلفني اين روزها بارها تكرار كرده‌اند كه ديگر نمي‌دانند در چارچوب محدود خانه بايد چه كنند.

مراقبت از روان پدرها و مادرها

«يكي از مواردي كه در اين روزها براي مشاوره تماس گرفته بود، مردي بود كه مي‌گفت 5 فرزند دارد و حالا بيست روز مي‌شود كه هيچ‌ يك از آنها به او سر نزده‌اند چون نگران ناقل بودن هستند.» اين موردي كه قاسم‌زاد مثال مي‌زند يكي از بسيار نمونه‌هايي است كه اين روزها مي‌توان يافت؛ فرزنداني كه از روي ترس دور ديدن والدين را خط كشيده‌اند تا مبادا ناقل بيماري به آنها باشند. هرچند اين ترس تا حدود زيادي منطقي است، اما اين روانشناس مي‌گويد كه در اين مراقبت‌ها بايد از روان والدين هم غافل نشد:

«حفظ روحيه براي همه افرادي كه حالا در معرض خطر انتقال ويروس هستند، اهميت دارد. براي همين حتما اگر پدر و مادر يا فرد عزيز سالمندي داريد به مراقبت‌هايي كه نياز دارند، فكر كنيد. گرفتن مهماني و جمع شدن اكيدا توصيه نمي‌شود اما سر زدن به والدين به خصوص اگر نيازمند كمك هستند بايد به طريقي انجام شود. رفت و آمدهاي كلي را قطع كنيد اما مي‌شود سيستمي تعريف كرد كه ارتباط را كامل با اين افراد قطع نكنيد.»

نكته ديگري كه قاسم‌زاد به آن اشاره دارد، موضوعي است كه در فضاي مجازي مطرح شده و دست به دست مي‌چرخد؛ اينكه كادر پزشكي براي درمان بيماران دست به انتخاب مي‌زند و در اين ميان افراد سالمند ممكن است به حال خود رها شوند: «جلوي اين شايعات را بگيريم. وجدان هيچ پزشك سوگند خورده‌اي اجازه نمي‌دهد دست به چنين كاري بزند. كادر درماني از كساني كه با اين بيماري درگير هستند مراقبت مي‌كند، اين استرس را به كساني كه سن بالاتري دارند وارد نكنيم كه فكر كنند ممكن است جامعه پزشكي در مورد آنها تبعيض قائل شود.

اين استرس‌ها فشار رواني سيستم دفاعي بدن را تضعيف مي‌كند. تكرار مداوم اين حرف‌ها مثل اين است كه اين گروه سني را گوشه رينگ گذاشته‌ايم.»مساله اضطراب و ناآرامي‌هايي كه شيوع كرونا با خود به همراه آورده است، داستان‌هاي گوناگون به دنبال دارد، از زواياي بسيار و از چشم گروه‌هاي اجتماعي متفاوتي مي‌توان به آن نگريست و موضوع ميانسالان در حال حاضر يكي از اين موارد است.

براي همين است كه قاسم‌زاد معتقد است زمان فراخوان دادن رسمي و كمك گرفتن رسانه‌اي مثل صداوسيما از تمامي كارشناسان و متخصصان فرا رسيده است: «اين ويروس بسته به ميزان همكاري همگاني با ما خواهد بود. احساس خطر براي درازمدت شدن زمان شيوع وجود دارد و البته وقتي هم كه اين دوره بگذرد بايد به عواقبش فكر كرد؛ وسواس‌هاي فكري، نااميدي‌ها و افسردگي‌هاي حاصل از در خانه نشستن تكليف بزرگي را بر گردن صداوسيما مي‌گذارد. اين رسانه بايد وسعت ديدش را افزايش دهد، از همه صداها كمك بگيرد و به اين فكر كند كه ما پس از اين بيماري هم قرار است جامعه‌اي باشيم كه نبايد در دست غم و افسردگي رها شده باشد.»

«اين ويروس بسته به ميزان همكاري همگاني با ما خواهد بود. احساس خطر براي درازمدت شدن زمان شيوع وجود دارد و البته وقتي هم كه اين دوره بگذرد بايد به عواقبش فكر كرد؛ وسواس‌هاي فكري، نااميدي‌ها و افسردگي‌هاي حاصل از در خانه نشستن تكليف بزرگي را بر گردن صداوسيما مي‌گذارد. اين رسانه بايد وسعت ديدش را افزايش دهد، از همه صداها كمك بگيرد و به اين فكر كند كه ما پس از اين بيماري هم قرار است جامعه‌اي باشيم كه نبايد در دست غم و افسردگي رها شده باشد.»

 روزنامه اعتماد