صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۵۳۴۱۱۸
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۲۳ - ۱۵ اسفند ۱۳۹۸
[آقاي اسحاق جهانگيري]، استاندار اصفهان آمد. گزارش كامل سفرم به اصفهان را آورد و براى فعال شدن كارخانه فولاد مباركه كمك مالى خواست. از حوادث مربوط به آقاى منتظرى اظهار ناراحتى كرد.‌شب آقايان [محسن] رنانى و [محسن] نوربخش، [وزير امور اقتصادي و دارايي] و [محمدحسين] عادلى، [رييس‌كل بانك مركزي] آمدند. در مورد سياست ارزى در سال 1372 مذاكرات مقدماتى شد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات مرحوم  آیت الله هاشمی رفسنجانی را از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵، هر شب منتشر می‌کند. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود
 
به گزارش «انتخاب»؛ متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۱۵ اسفند 1371 تا 1375 در زیر آمده است

 

سال ۱۳۷۱
ساعت هفت و نيم صبح به مصلاى بزرگ تهران رفتيم و از طرح مصلا بازديد كرديم؛ حدود پانصدهزار متر زيربنا با بزرگترين گنبد دنيا. وعده تأمين مالى را دادم.
سپس در مراسم هفته درختكارى شركت كردم. آقاى [غلامرضا] فروزش، [وزير جهاد سازندگي] گزارش داد و من سخنان كوتاهي
وزير امورخارجه بوركينافاسو آمد. حرف مهمى نداشت. گفت رييس‌جمهور مايل است به ايران سفر كند. مذاكرات تشريفاتي بود. دكتر [محمدرضا] هاشمى [گلپايگاني] براى دستور شوراى عالى انقلاب فرهنگى آمد. گفتم تأسيس دانشگاه در طالقان را در دستور بگذارد.
[آقاي اسحاق جهانگيري]، استاندار اصفهان آمد. گزارش كامل سفرم به اصفهان را آورد و براى فعال شدن كارخانه فولاد مباركه كمك مالى خواست. از حوادث مربوط به آقاى منتظرى اظهار ناراحتى كرد.
آقاى [محمدحسن] اخترى، سفيرمان در سوريه آمد و براى اجراى قرارهاى تسليحاتى با سورى‌ها استمداد كرد. راجع به آينده سوريه گفت و وضع لبنان و فلسطينى‌هاي تبعيدى و بيمارستان‌مان در سوريه را توضيح داد. خواست اشرافى از سفارت هم باشد.
ظهر حسن و على آمدند. مقدارى شيطونى كردند و رفتند. عصر اخوى محمد آمد. دربارة برنامه‌هاى صداوسيما و تبليغات صحبت شد. شوراى عالى امنيت ملى جلسه داشت. دربارة افغانستان، انفجار اخير در آمريكا و احتمال سوءاستفاده از آن عليه ايران و وضع كنترل مرزهايمان با عراق مذاكره شد.
شب آقايان [محسن] رنانى و [محسن] نوربخش، [وزير امور اقتصادي و دارايي] و [محمدحسين] عادلى، [رييس‌كل بانك مركزي] آمدند. در مورد سياست ارزى در سال 1372 مذاكرات مقدماتى شد.

 

سال ۱۳۷۲
صبح براى شركت در مراسم هفته منابع طبيعى و درختكارى و افتتاح پرديس به مرقد امام، رفتيم. قرار است از این پردیس که در كنار مرقد است، براى غرس درخت يادگارى توسط سران كشورهاى ديگر كه به ايران مى‌آيند، استفاده شود. در اندونزى و اسلام آباد پاكستان نمونه آن را ديدم. من درخت غرس كردم و به جهاد گفتم در ايران هم باشد. احمدآقا [خميني]، پنجاه هكتار زمين در اختيار جهادسازندگي گذاشته که با هزينه جهاد احداث شود. در مراسم، احمدآقا خيرمقدم گفت و آقاي فروزش توضيح داد. من صحبت مفصلى دربارة اهميت آبخيزدارى، جنگل‌دارى و كويرزدايى و... نمودم. با اتومبيل رفته بوديم. در راه به حسين[مرعشی] گفتم كه مسأله ميدان بزرگ جديد میوه و تره‏بار را كه بين شهردارى و بارفروشان اختلاف افتاده است، حل كند.
[آقای دنیش سینگ]، وزير امورخارجه هند آمد. نامه آقاى رائو، نخست‏ وزير را آورده بود. بسيار مؤدب و متواضع است؛ پير و خسته و خيلى شمرده حرف مى‌زند. گويا در اصل براى اين آمده كه از ايران بخواهد در قطعنامه پيشنهادى پاكستان در مورد كشمير، عليه هند رأى ندهد؛ ولى اين را به من به صراحت نگفت. صحبت‌ها كلى و دوستانه بود؛ گفت: در مورد كشمير. هندى‌ها مايل‏ اند همكارى چند جانبه با ايران و چين و پاكستان داشته باشند و مى‌خواهند ايران پيشقدم شود و حتى مايل‏‌اند در همين سفر كه وزير امورخارجه چين هم در ايران است، مذاكرات سه جانبه داشته باشيم.
آقاى مسيح مهاجرى، [مشاور اجتماعي رييس‌جمهور] آمد. دربارة اختلافات موجود جريان‌هاى چپ و راست و آينده كشور تحليلى ارايه داد و خطر حاكميت جناح راست را گفت. از من خواست براى تأسيس یک حزب و تشكيلات سياسى از نيروهاي معتدل اقدام كنم؛ گفتم رهبري موافق نيستند.
عصر در جلسه هيأت دولت شركت نكردم. دكتر [محمدعلي] نجفى، [وزير آموزش و پرورش] آمد. در مورد سفر به عربستان در ايام عيد پرسيد. از اقدام مديركل آموزش و پرورش در خوزستان در مورد اجبارى‌كردن چادر اظهارناراحتى كرد؛ قرار شد اجبار را بردارند.
افطار ميهمان رهبرى بودم. در مورد مواضع نسبتاً مثبت آمريكا دربارة ايران بحث كرديم. اعتراف آنها به عدم اقدام ايران براى ساخت سلاح اتمى و حركت در محدوده مقررات بين‌المللى در برنامه‌هاى هسته‌اى و تأكيد مجالس سنا و نمايندگان آمريكا بر تروريست بودن منافقين و نيز اعتراف به تثبيت انقلاب اسلامى ايران و اظهار آمادگى براى مذاكره با ايران. صحبت ناتمام ماند. دربارة ورزشگاه انقلاب و سپاه و دربارة برنامه آقاى سيد مرتضى عسكرى براى تأسيس دانشكده و مسايل ارز و روابط با چين و هند و مسأله كشمير حرف زديم. آيت‌الله خامنه‌اى عقيده‌اى به تجزيه و استقلال كشمير از هند ندارند. مسلمانان داخل هند نيز چنين فكر مى‌كنند. ايشان از كتاب تفسير راهنماى من خيلى تعريف كردند و تحت تأثيراند.

 

سال ۱۳۷۳
روز پُركارى داشتم. ساعت هفت صبح، از ورزشگاه انقلاب به سوى قم پرواز كرديم. محسن هم با ما بود. عفت هم جداگانه با دختر دایى‌اش آمدند. آقاى [سیدهاشم] رسولى محلاتى، [به نمایندگی از طرف رهبر معظم انقلاب] و آقاى [محمدرضا] توسلى محلاتى و نمايندگان قم و وزير نیرو هم بودند.
ساعت هشت در نيروگاه قم فرود آمديم. مراسم رسمى نظامى براى ورود و بازديد سواره از قسمت‌هاى نيروگاه و پرده‌بردارى از لوح افتتاح خط 230 اتصال برق كه از گلپايگان به شرق تهران كشيده شده، براى بهينه كردن استفاده از انرژى و مطمئن كردن وضع برق كشور انجام شد.
از نمايشگاه قطعات صنعت برق بازديد کردیم. سپس در مراسم شروع بتون‌ريزى نيروگاه شركت نمودیم. این نیروگاه بخارى كه از حرارت واحدهاى گازى كه فعلاً تلف مى‌شود، بهره مى‌گيرد و نيروگاه، تبديل به سيكل تركيبى مى‌شود. هنگام شروع بتون‌ريزى، بتون‌ریز روشن نشد؛ من چند بيل بتون ريختم.
از آنجا براى شركت در اجلاسيه خبرگان، به مدرسه دارالشفاء رفتيم. جلسه شروع شده بود و آقاى [علی] مشكينى، [رییس مجلس خبرگان]، مشغول صحبت بودند. به
احترام ورود من، صحبت قطع شد و سپس تكميل كردند. آقاى مشكينى كسالت دارند و به تهران نيامده بودند. انتخابات هيأت ریيسه انجام شد. همان وضع گذشته تكرار شد. من براى ادامه برنامه‌هايم، جلسه را ترك كردم و خبرگان را دعوت كردم كه در مراسم شروع بهره‌بردارى سد پانزده خرداد شركت كنند؛ پذيرفتند.
به حرم حضرت معصومه(س) رفتم. زيارت كوتاه و سريعى انجام شد. به پادگان مهندسان، آقايان مهندس [بهزاد محقق] حضرتى، [مدیرعامل شرکت سابیر] و مهندس [علی‏اصغر] جلال‌زاده، [مدیرعامل شرکت مهاب قدس] دادم. سپس براى حضار دربارة اهميت سد پانزده خرداد و اهميت كارهاى زيربنايى و استحقاق مردم قم براى اين خدمت صحبت كردم.
سپس براى مراسم درختكارى در ساحل درياچه رفتيم. جهاد سازندگى در حال احداث پارك جنگلى با وسعت يكصدو بيست هكتار است. درختى كاشتم و
مصاحبه‌اى انجام دادم. با ماشين به سوى دليجان رفتيم. در راه در كافه رستوران رحمت‏آباد از دستشويى و توالت براى رفع حصر استفاده كردم. صاحب كافه از دست رانندگان شكايت داشت كه براى توقف، حق حساب مى‌گيرند.
در دليجان، مردم اجتماع خوبى داشتند. امام جمعه و نماينده مردم خيرمقدم گفتند و خواسته‌ها را مطرح كردند. من هم صحبتى كوتاه در مورد پيشرفت شهر و زمينه‌هاى توسعه و وعده كمك و تكيه بر محور توريسم و صنعت و معدن‏كارى، به‏خصوص سنگ و سُرب داشتم.
بلافاصله به سوى تهران پرواز كرديم و غروب در ورزشگاه انقلاب فرود آمديم. عفت هم نيم ساعت بعد رسيد و از سفرش راضى بود.

 

سال ۱۳۷۴
تا ساعت ده صبح کارها را انجام دادم. تبلیغات انتخابات داغ است. محسن آمد و گزارش وضع انتخابات را داد و گفت، بعضی از سنجش‏ افکارها می‌گویند، فائزه ما بیش از تمام نامزدها رأی دارد؛ حدود ۶۵ درصد که بعید می‌دانم چنین باشد.

به مؤسسه تحقیقات [جنگل و مراتع] جهادسازندگی، برای درختکاری و هفته منابع طبیعی در منطقه باغ چین و ژاپن [در باغ گیاه‏شناسی] رفتیم؛ [آقای وانگ شی‏جی]، سفیر چین هم بود. از نمایشگاه منابع طبیعی بازدیدکردیم. ده‌ها غرفه را دیدیم. کارهای خوبی انجام شده و محققان خوبی جمع شده‌اند. سپس گزارش آقای [ربیع] فلاح، [رئیس‏ سازمان جنگل‏ها و مراتع‏کشور] و صحبت‌های مفصل من در اهمیت استفاده درست از منابع طبیعی انجام شد.

عصر آقای فلاحیان، [وزیر اطلاعات] آمد و گزارش مذاکرات آقای [مصطفی] پورمحمدی را که به عراق رفته داد. با شخص صدام [حسین، رئیس‏ جمهور عراق] ملاقات داشته و صحبت‌های صدام را مبنی بر تصمیم جدی و سیاسی عراق برای مصالحه با ایران گزارش نمود.

سلمانی برای اصلاح آمد. شب، شورای عالی انقلاب فرهنگی، جلسه با چند مصوبه، منجمله تعیین‏ تکلیف محصلان مدرسه عالی شاه‏ آبادی داشت. به خانه آمدم. آقایان [کمال] خرازی، [نماینده دایم ایران در سازمان ملل] و [حمیدرضا] آصفی، [سفیر ایران در فرانسه]، از نیویورک و پاریس، تلفنی گزارش دادند که تبلیغات شدیدی علیه ایران به خاطر انفجارهای تل‏ آویو و بیت‌المقدس راه افتاده و خبر تأییدآمیز خبرگزاری جمهوری اسلامی را دستمایه تبلیغات قرار داده‌اند که گفته «انتقام الهی» است. به آقای [فریدون] وردی‌نژاد، [مدیرعامل سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا)] گفتم، به نحوی تعدیل‏ کند.

 

سال ۱۳۷۵
[امروز به مناسبت سالروز شهادت امام صادق (ع)، تعطیل بود.] در منزل بودم. بیشتر وقت به مطالعه گذشت: کتاب «اعجاز قرآن [از نظر علوم امروزی]»، نوشته آقای [یدالله] نیازمند شیرازی؛ کتاب خوبی است. قبل از انقلاب هم خوانده‌ام، حالا بهتر می‌فهمم. عفت برای زیارت و صله‌ارحام، به قم رفت. ظهر بخشی از بچه‌ها جمع بودند. فائزه غذا تهیه‌کرده بود. فاطی برای سمیناری، به فرانسه رفته است. با مهدی، دربارة مدیریت پارس‌جنوبی صحبت کردیم. [آقای غلامرضا آقازاده]، وزیر نفت، می‌خواهد عمده مسئولیت مدیریت آن را به عهده او بگذارد. برای پذیرفتن، شرط‌های درستی دارد. برای مصطفی، فرزند آقای ناطق [نوری]، وقت‌خواست؛ گویا برای جلب‌حمایت واضح، در انتخابات ریاست‌جمهوری پیش‌رو می‌آید. از اینکه روابط را با من تضعیف‌شده می‌بینند، نگران‌اند.

دکتر [سیدمحمود] طباطبایی، [رئیس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی] آمد. گزارش وضع مالی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و بیمارستان‌های تابعه را داد. دچار کمبود بودجه هستند و کمک می‌خواهند. درگزارش‌ها، شورش در آلبانی مهم است؛ به دنبال شورش در صربستان‌که پیروزی نسبی برای مخالفان داشته هم دانسته شده است. مسائل ترکیه هم جدی‌تر می‌شود؛ اختلاف بین لائیک‌ها و مذهبی‌ها بالا گرفته است. به نظر می‌رسد لائیک‌ها، تهاجم ریشه‌داری علیه حزب رفاه شروع‌کرده‌اند و دست‌بردار نیستند.