پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند
به گزارش انتخاب، در خاطرات اعتماد السلطنه آمده است:
صبح درخانه [دربار] رفتم. روز اول عزل از احتساب [مسئولیت نظافت شهر- انتخاب] بود. قدری در کوچهها که میگذشتم خود را خفیف تصور میکردم. دو سه روز دیگر عادت میکنم. دیروز تمام تفصیل خودم را ننوشتم، امروز مینویسم؛ نه سال قبل که باغات را به من سپردند خیابانهای ارگ و بیرون شهر [را] که معابر شاه بود و سپرده علاءالدوله ضمیمه کرده به من سپردند. دو سال قبل کُنت [رئیس پلیس] مدعی شد که باید عمله شهری که یکصد نفر بودند و یکصد مال و عملجات خیابانی که آنها هم یکصد نفر بودند [و] پنجاه مال ضمیمه شود. در سال پانزده هزار تومان دیوان بدهد به جهت تنظیف شهر. این بود که شاه فرمودند تو مدعی شو و شدم. به من دادند. در این مدت به واسطه اینکه نایبالسلطنه [کامران میرزا حاکم تهران] میل به این کار داشت [و] در حقیقت از او گرفته شده بود در صدد کارشکنی بود. لیکن اسباب به دست نداشت. از قراری که شنیدم بعد از تفصیل اقدسیه مصمم شده بود که به قول عوام لطمهای به من بزند و این کار را که میتوانست بگیرد از من گرفت. به واسطه روزنامههای مخفیه به عرض شاه رساند که کوچهها خیلی کثیف است. مخصوصا باران و برف زیاد در این چند روز واقعا کوچهها را خیلی ضایع کرده بود و مساعدت بخت به جهت او شد. شاه خواست به رایالعین ببیند. از اتفاق روزگار و از اتفاقات وارده شاه از خیابان تلگرافخانه و مریضخانه که سنگفرش نبود عبور فرمود. گِل زیاد دید، بهخصوص معایب کار خود نایبالسلطنه در باب باروی ارگ و دیوار سربازخانه و میدان مشق. شاه خیلی متغیر شدند. تغیر به نایبالسلطنه کردند. بعد محض ترضیه ایشان کار را از من گرفته به اختیار ایشان گذاشتند. او هم به کنت داد. شهدالله نهایت خوشحالی را از این کار دارم. خلاصه درخانه [دربار] که رفتم شاه بیرون تشریف آوردند. به روی خودشان نیاوردند که مرا خلع کردهاند و من هم به روی خود نیاوردم. اما معلوم بود شاه میل تلافی و مهربانی دارند. بعد از ناهار به ناظمخلوت فرمودند که فلانی را نگاه دار، هر وقت مرخص کردم برود. من هم تا عصر بودم. بعد خانه آمدم.