پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
اولش به عادت همیشه، از خواندن این قبیل پیامکها استقبال میکردم؛ خندهای و کاستن از بار سنگین این بودن و ..... نیز فراموش کردن سنگینی بیهوده کارهای روزمره.
دوستی میپرسید: «یه پیامک درباره لرها برات بخونم» و ما که لر بودیم بیشتر خندیدیم و این اتفاق چندین و چند روز تکرار شد تا دوست دیگری پرسید: «یه پیامک درباره لرها برات بخونم»، خندیدن که تمام شد، پرسیدم: راستی چرا مدتی است این همه پیامک هجو آمیز علیه لرها دست به دست میشود؟
در این باره چند نکته پراکنده را به قصد تأمل، مرور میکنیم:
نخست؛ نبود رسانههای رسمی طنز، این ضرورت زندگی را حذف نکرده، بلکه زیر زمینی کرده با همه تبعاتش. (امید که دستکم آنان که بر مسند مسئولیتند، در این بار چارهای بیندیشند و بقیه مسئولان هم اندکی آستانه تحملشان را بالا ببرند)
دوم؛ رد طنز را میتوان در آثار مکتوب فارسی به قرنها پیش برگرداند؛ البته بیشتر به نظم. نکته جالب اما این است که در این طنزها بیش از هر چیزی، «تیپ» محور است.
سوم؛ ظاهرا، طنزی که محور آن اقوام ایرانی است، سابقه چندانی ندارد. دیر زمانی نیست که ترک، لر، و رشتی به جای تیپها مینشینند. از آنجا که این قبیل طنزها ـ که حالا دیگر طنز آموزنده نیست، بلکه هجو نیشدار و مخرب است ـ در آثار معتبری ثبت نشده، برای سخن گفتن در این باب، صرفا میتوان بر حدس و گمان تکیه کرد.
درباره دلایل این چرخش در طنزهای فارسی و علل پیدایی آن، سخنها رفته است. بسیاری علت اصلی این امر را سیاسی میدانند. با توجه به همزمانی این امر با تقویت دولت مرکزی در ایران، این سخن چندان بی راه نیست! بسیاری ترس این دولت و شخص شاه را دلیل این امر میدانند. رضا شاه و مرشدانش که برآمده از انقلاب مشروطه خواهانه ترکها و لرها بودند و آن را به یغما برده بودند، و از شمالیهای آشنا با جهان جدید میترسیدند، چه میتوانستند کرد، جز پنهان کردن ترسشان در پرده هجو این اقوام؟
چهارم؛ لرها به شهادت تاریخ مکتوب، همواره خود را ایرانی و فرزند ایران میدانستهاند؛ پس از اسلام در ایمان خود محکم بودهاند؛ با روحانیت رابطهای وثیق داشته تا جایی که، مثلا، رضا شاه اگر از آیت الله بروجردی به چند دلیل حساب میبرد، یکی از این دلایل، قوم او بود که به اشاره ایشان، روز روشن را بر شاهنشاه شب تار میتوانستند نمود.
به همین سبب، امام خمینی( ره) هم در تأدیب شاه به پشتیبانی این قوم اشاره میکرد. در خاطرات برخی از درباریان آن زمان هم اشاراتی به ترس از قوم لر هست.
از آغاز انقلاب اسلامی تاکنون نیز این قوم پا به پای بقیه ملت ایران در همه میدانها، پشتیبان جمهوری اسلای و رهبری انقلاب بوده است.
پنجم؛ بر خلاف گذشته، آنچه برای نظام مستقر خطر به شمار میرود، نه اتحاد اقوام ایرانی که تشتت و تفرقه آنهاست و هم بدین سبب است که بیگانگان دل در گرو ناسازگاری عربها، آذریها، کردها و بلوچها و جداسازی این اقوام از سرزمین آبا و اجدادیشان دارند و پیداست که همگان باید در نظر و عمل به این نکته بسیار بدیهی توجه و التزام داشته باشند.
بنابراین، دولت مرکزی که در نشریات رسمیاش به این دقیقه توجه دارد که باید بجد در پی همگرایی اقوام ایرانی باشد، هرگز به راه آن کسانی نمیرود که در پی پراکندن این اقوام بودند.
بالاتر از این، سلوک رهبر بزرگوار انقلاب است که، حتی با تحمل برخی هزینه ها و ملامت ها، به جد در نظر، سخن، و عمل به تدبیر همگرایی اقوام ایرانی پرداخته اند.
ششم؛ با این همه، ساخت و انتشار این همه پیامک هجوآمیز علیه یک قوم، نمیتواند کار یک فرد بی هدف باشد و دستکم باید باند یا جریانی با غرض سیاسی و یا امنیتی، متولی آن بوده باشد.
این که اعضای این باند چه کسانی هستند و اهدافشان چیست، نه وظیفه این یادداشت مختصر، که وظیفه حافظان امنیت کشور است. آنان باید بر این رویداد اندیشناک باشند و چارهاندیشی کنند.
قوم لر را از این یاوهها، البته، باکی نیست که فرزندان سبزه دشت و بلندای قله و روشنای چشمههای ایرانند و ایران را از خود میدانند و همواره پاسدار شجاع این سرزمین خرد و پاکی و روشنی بودهاند و آنان که این قبیل میبافند، حتما این را میدانند.
*مدیرمسئول سایت تابناک
سرزمینم زاگرس
آن هم در دل زاگرس
جایی که کوهها به آسمان نزدیکند
سرزمینم بهشت
در دلش دو رود جاریست
هر کدام برای خود عظمتی دارند
کارون به سویی و زاینده رود به سوی دیگر
هر دو زاییده ی زرکوه بختیاری
هردو تمدن ساز ، شهر ساز
سرزمینم زادگاه بزرگان است
از کورش کبیر تا کریم وکیل
هردو رئوف، دلیر و بخشنده
هردوآبادگر وسازنده
هر دو در زبان بیگانه نیکو سیرت
چون سرزمینشان
چون مردمشان
گرچه هر دو اکنون در سرزمینم به خاک خفته نیستند
نامم لُر
نژادم اصیل
پارسی و دیگر هیچ
زبانم پارسی نه فارسی
لازم نیست شعار بدهم
مدام بگویم پارسی ام
پارسی ام
من ساکتم در سکوت
چون پارسی ام
نیازی نیست فریاد بزنم
زبانم، فرهنگم، منشم
آوازم و سازم
باورها و عقایدم
مهمتر از همه سرزمینم
مهمتر از همه عشقم به وطنم
شجاعت و جسور بودنم
زیر بار زور نرفتنم
رقصم در شادی ها
و هزاران چیز دیگر
می گویند تو ایی
وارث همه ی آنچه از اجدادم باقی مانده
از هخامنش، کورش و آریوبرزن
تو نمی توانی هیچگاه مرا
از هویتم دور کنی
اگر به این کار عزم جزم نموده ای
باید چند کار کنی
مرا از سرزمین اهورایی ام بیرون کن
از سرزمین لرها و بختیاری ها
همان دیار پارسها
مبین بر تارک سرزمینم
ترکها ی شریف
عربهای عزیز نشسته اند
دست روزگار چنین نمود
من در سرزمینم
با همه اقوام جدید ساخته ام
اما خود را نباخته ام
چون دیگران
دیگر برایت بگویم
برای آنکه مرا از هویتم دور کنی
زبانم را
آره زبانم را از من بگیر و نابود کن
می دانم سعی زیاد نموده ای
تا منم چون تو فارسی بگویم حتی در خانه
اره می دانم
خیلی فریب خورده اند
و اکنون فارسی شده اند
و فارسی شدن اکنون چه راحت شده است
آن روز ها زور شمشیر بود
این روزها هیچ زوری در کار نیست
فارسی شده اند
و اینگونه هویت می یابند
اکنون آسان می توانند بگویند ما از نژاد پارسی هستیم
اینگونه است برخی با بی هویت شدن هویت می یابند
خود نمی داند زبانش چیست
تو که زبانش را مسخره می کنی
با تو همسان می شود
در ابلهی و بی هویتی
آره برای بی هویتی من زبانم را بگیر
و دیگر بگویم
هر آنچه از باورهای گذشته در من است بر باد فنا بده
بیا و مترس بیشتر بر من بتاز
بیا پارسیان را تو نیز از بین ببر و پارسی رویایی بساز
پارسی ناب منم
سایه ی پارس تویی
بنگر
با اندیشه هایت
از ایرانی بدت می آید
دروغ می گویم؟
از بیگانه بیشتر خوشت می آید
از ایرانی اصیل کمتر
چرا اینگونه است؟
شاید خونت با بیگانه زیاد از حد مخلوط شده
خودت باور نداری
تو از نژاد ایرانی نیستی
تو که از زبان اصیل ایرانی من
فرار می کنی
آن را تمسخر می کنی
نمی گذاری بالنده شود
سعی می کنی نابود شود
اما می چسبی به تکه سنگی از تخت جمشید
پلاک زردتشت بر گردن می آویزی
آیا این تناقض ندارد؟
می دانم
چون آن تکه سنگ
آن پلاک فلزی
از خود ناله و فریادی ندارند
که تو را روشن و آگاه کنند
و تو نیز می دانی
اما من ساکت نیستم
و این تورا آزار می دهد
آخر تو باید برای خودت هویت بیابی
آره می دانم
تو هم باید زندگی کنی
تو هم باید بعد از ان همه حقارت
سری توی سرها در آوری
اما به چه قیمتی
به قیمت نابود کردن مردان اصیلی چون لر
چون بختیاری
واقوام دیگر
نامم لُر
همیشه سردار
همیشه دلاور
هم شاه بوده ام هم سرباز
در هر دو حال
برای وطنم جان می داده ام
سرزمینم روزکاری تا خلیج فارس بود
اکنون محدودتر شده ایم
شاید بگویی منبع تاریخیت کو
ساده است جوابش
دشمنانم نخواسته اند اینگونه ثبت کنند
ایرانیان خیلی ها با من همنژادند
اما دریغ که نادانند
از بی هویت نمودن خود می خواهند هویت بسازند
نمی دانند در دل خاک لر و بختیاری
همه ی نشانه های تمدن را می شود یافت
نمی دانند در فکر وشعور لر وبختیاری
همه ی خصایص پارسیان را می توان دید
نامم لُر
شیعه ی علی و حسین وابوالفضلم
کتاب اولم قرآن
کتاب دومم شاهنامه
من چه عجین شده ام باشاهنامه
خواندن شاهنامه
خواندن همه ی گذشته هایم است
نه تنها من
بلکه اقوام ایرانی دیگر
از بلوچ ، کرد و لک
مازنی وگیلک
و آنچه در ذهنم نیست.
نامم لُر
سرزمین پرنعمت ترین جای ایران
هم آب دارد هم آتش ، منظور همان نفت
لیک خودمان را بهره ای نیست
کسی مشتاق رشد ما نیست
اما ابلهانه است این فکر
اگر آب ما
اگر نفت ما
به یغما می رود تا عده ای بهره برند
گرچه سرما را ما می خوریم
و گرما را نیز
اما من چاره ا ی جز
ترک وطن ندارم
من با آب و نفتم به هرکجا که می رود می روم
تهران باشد یا اصفهان
من حقم را اینگونه تا حدودی می گیرم
درس می خوانم تا از قافله علم عقب نمانم
شاید روزگاری هم سرزمینم ساخته شود
ما خود این کار را می کنیم
کم عالم و دانشمند در این عالم نداریم
کم هنرمند و ادیب نداریم
لیک کاش در خانه ی خود می بودند
بچه های سرزمینم محتاج آنهایند
تا کی مهاجرت
نامم لُر
سوژه ی جک
هرکسی خنده کم می آورد
نام مرا بر زبان جاری کند
دروغ یا راست
ما را آماج جک ها می کنند
ابلهانی ساده مغز
بی دین و کافر طریق
منافقانی بی هویت
می نویسند ، می گویند
وبلاگ می سازند و اس ام اس می کنند
قهقهه می زنند
شادی می کنند
شنوندگان نیز می خندند
شنوندگانی که خود را انسان
متمدن و مومن جلوه می دهند
اما آزمایش آنها همین
تمسخر کردن هاست
می گوید لر را خدا برای سه چیز آفرید
ایجاد وحشت بین حیوانات
شادی انسانها
روحیه دادن به ترکها
آره تو که می خندی و شاد میشوی به گفته خودت جزء انسانهایی؟
واقعا کمی فکر کن در باب معنی انسان
انسان یعنی کسی که به دیگری بخندد؟
آیا تو انسانی؟
نکند حرامزاده، زاده شده ای
پس بمان در انسانیت خودساخته ی خود
بخند بر مردم لُر
که بیشتر برکمالاتت افزوده شود
و من نیز خدا را ستایشگرم
که تمسخرکنندگان لُر
از احمقان سرزمینم هستند
سپاس می گویم خدا را
که حقیر کنندگان قومم
از بی هویت ترین مردمانند
سر به سجده ی الهی می نهم
که دشنام دهندگان به قومم
حرامزادگان بی ناموس اند
گفتی ما برای ایجاد وحشت بین حیوانات آفریده شده ایم؟
این یک را خوب گفتی
اما خودت ندانسته ای چه گفته ای
آره خودت ندانسته ای چه گفته ای
آنجا که معلوم شد که انسانی که معنی می کنی انسان واقعی نیست
پس چون انسانی که تو ازش دم می زنی انسان واقعی نیست
می فهمیم که منظورت حیوان است
چون یک آدم حیوان صفت به دیگران به تمسخر می خندد
یک انسان شادی اش را از تمسخر دیگران نمی گیرد
پس معادله حل می شود
تو همان حیوانی
که لرها برای وحشتشان آفریده شدند
آره اینرا درست گفتی
ما لرها برای هراس
هر حرامزاده ای
چون تو
چون هربیگانه ای آفریده شده ایم
نمی بینی زبان و فرهنگ و سرزمینم را
بیشتر ازمال تو محفوظ مانده است
پس از من بهراس
از من وحشت کن
من لُرم
نترس و شجاع
غیور و جسور
من همیشه سرباز بودم و همیشه سردار
آریوبزن بودم تنها مردی که ایستاد مقابل اسکندر
در برابر مغول ساکت ننشستم تا دودمان به باد رود
من ایلخانی تشکیل داده ام
در برابر باشکوهترین حکومت بعد از اسلام
یعنی صفوی
سرزمینم توسط مردمان خودمان اداره میشد
من قندهار را فتح کردم
تا بزرگترین مشکل سر راه نادرشاه را بردارم
تا هندوستان را گرفت
ایران شاه ایرانی چند قرن بر خود ندید
این کریم خان زند بود
که خود را وکیل مردم خواند
از بس که هر حقیری خود را شاه می خواند
او از نام شاهی دوری کرد
او اولین شاه مردمی بود
دست بیگانه را از مملکت دور کرد
شیرازرا آباد کرد
اگر او نبود
مدت مدیدی افغانها بر ایران حکومت می کردند
او مانع شد
کسی قدرش را نمی داند
فاتح تهران
از عوامل اصلی مشروطه
مردان لر بودند
اما دریغ که همه برای سرکوبی قوم لر متحد شده اند
اما بدانید لر ماندگار است
چون سرزمینش ماندگار است
چون کورش وآریوبرزن جاودانند
بمیرید از بی هویتی
قوم ما بزرگی اش به نظر دیگران نیست
اصالت ما در دل سرزمینمان نهفته است
ما قبل از اینکه به لُر بودن وایرانی بودن و پارس بودنمان افتخار کنیم
به انسانیتمان مفتخریم
برای ما پارس بودن هیچ مهم نیست
اما وقتی مهم می شود که عده ای
بی هویت دم از هویت می زنند
و لر را مورد تمسخر قرار میدهند
و باز شاکریم که دشمنانمان
ابله ترین موجوداتند
تو که مومنی ببین حضرت سجاد(ع) چه گفت:
گناهانى كه باعث نزول عذاب مىشوند
، عبارتاند از:
ستم كردن شخص از روى آگاهى
، تجاوز به حقوق مردم
، و دست انداختن و مسخره كردن آنان.
روحش شاد یادش گرامی.
"توجه کنید این تحلیل هیچ ربطی به لر بودن تحلیلگر نداره " مو خوم لرم
با تشکر.لر زاده ای اصیل
دیگران پشت سرش حرف می زنند. معمولا در جامعه کمتر در خصوص افراد فقیر وبیچاره وضعیف کمتر جک می سازند
بالاخره یک جایی باید جلوی این تهاجم فرهنگی که از داخل مدیریت میشه و کاملا هم عمدی و آگاهانه هست گرفته بشود.
اتحاد مردم در خطر است نه ...
پیامبر اومد که بگه بلال سیاه سلمان فارسی تهیدست و ابوذر بیابانگرد چیزی کم از اعراب ندارن. متاسفم برای خودمون که اقوام کشورمونو مسخره میکنیم در حالی که نمیدونیم ما همه ایرانی هستیم همه خونمون یه رنگ داره همه اصالت و نژاذمون یکیه همه....
مثلي هست که مي گويد : به درختي که ميوه دارد سنگ مي اندازند.
يک بختياري از اليگودرز
دوست من!
هدف این پیامک ها هم این است که آدم های ضعیف، هویت خود را انکار کنند!!!
(مردي از تبار اتابكان لر)
از بزرگي قوم لر همين بس كه كه رشادت و دلاوري آن هميشه زبانزد بوده و اصيل ترين قوم ايراني ميباشد كه ناب ترين واژگان پهلوي را هنوز در گويش آنان ميتوان يافت.
از بزرگي اين اقليت قومي همين بس كه شهري مانند بروجرد لرستان مهد فرهنگ و ادب و دانش بوده وزادگاه فرزانگان و دانشمنداني نظير آفتاب درخشان وبي بديل رهبري جهان تشيع يعني حضرت آيت اله العظمي بروجردي(ره)، دكتر سيد جعفر شهيدي، دكتر عبدالحسين زرين كوب، مهرداد اوستا، لوريس چكناواريان(رهبر اركستر ملي ايران)، پرفسور ناصر پارسا، آيت اله العظمي سلطاني طباطبايي(ره)، آيت اله العظمي صاحب الزماني(ره) و دهها چهره شناخته شده فرهنگي و علمي فقط از همين يك شهر برخاسته اند و همين امر باعث شد كه در سال 78 بروجرد از سوي رييس جمهور به عنوان قطب فرهنگي كشور معرفي شود. حالا هي بنشينيد و بگوييد... اينها هيچ چيز از ارزش قوم لر كم نخواهد كرد . ايكاش مي آموختيم به يكديگر احترام بگذاريم و شادي خود را در توهين و تمسخر ديگران نبينيم. به اميد آن روز
غذای دیروز ما سوخت! مرگ بر انگلیس
راستی گربه همسایه شش قلو زایید! مرگ بر انگلیس. همه با هم مرگ بر انگلیس!!!!!!
دعوا سر لحاف ملا بود؟!!!!