صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۵ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۵۰۰۱۸۱
تاریخ انتشار: ۰۳ : ۲۲ - ۱۷ شهريور ۱۳۹۸
موضوع نمایشنامه «تعزیه»‌ها از سرگذشت شهیدان و یا بعضی از افسانه‌های ایرانی اقتباس می‌شود. «معین‌البکا» در انتخاب نهایی تعزیه‌هایی که در تکیه‌ دولت باید اجرا گردد بدون چون و چرا تابع نظر شاه است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: اوژن اوبن، سفیر فرانسه در ایران در فاصله سال‌های ۱۲۸۵ تا ۱۲۸۶، یعنی هنگام انتقال قدرت به محمدعلی‌شاه قاجار، در سفرنامه خود مراسم سوگواری دهه اول محرم را در تکیه دولت این‌طور توصیف کرده است:

«تکیه‌ دولت» بنای بسیار بزرگ قبه‌داری است و به کاخ گلستان متصل شده است. مدیریت آن به عهده‌ »ناظر» یا کارپرداز کاخ و «فراشباشی» است. دو طبقه از لژها در درون دیوارهای ضخیم قرار دارند و لژهای بالا جایگاه مخصوص زنان «اندرون» و لژهای پایین با نظارت «ناظر» میان شاهزادگان، وزیران و رجال و شخصیت‌های برجسته درباری تقسیم شده است. در سایر ماه‌های سال «تکیه دولت» خالی و بلااستفاده می‌ماند و تنها بنای آن شکوه و منظره خاصی به شهر می‌بخشد. بر بالای آن پرچم سیاهی در اهتزاز است. سقف آن را با چادر بزرگی پوشانده‌اند و به این جهت همیشه در داخل تکیه روشنایی ضعیف و کم‌رنگ ایجاد می‌گردد تا در زیر چنین نور مناسب، حاضران به خوبی به تفکر و تأمل بپردازند. بر همه‌ دیوارها به علامت عزا پرده‌ها و پارچه‌های سیاه درازی می‌آویزند و در کتیبه‌هایی با زمینه‌ سبزرنگ، آیه‌هایی از قرآن و ابیاتی از یک شعر کلاسیک درباره‌ شهادت حسین(ع) استخراج و به خط خوش نوشته شده است.

لژهای طبقه‌ بالا با پارچه‌های مشبکی مسدود شده، لژ‌های پایین از سوی صاحبان آن‌ها با قالی و آیینه تزئین یافته است و مقابل هر جایگاه مقداری بلورآلات، چراغ و شمعدان گذاشته‌اند. جماعت معمولی روی کف زمین «تکیه» می‌نشینند. در وسط بنا روی جایگاه سکومانند، صحنه‌ مدور و کمی بلندتری ساخته‌اند و در اطراف آن راهروی بزرگ آزادی قرار داده‌اند تا بازیگران بتوانند از آن‌جا از صحنه خارج شوند و یا میدان وسیعی برای نمایش و عرض اندام داشته باشند. کنار دیوار منبری و در مقابل آن تیر طلاکاری‌شده‌ای قرار دارد. بیرق سبز، یعنی پرچم نظامی [امام] حسین بر بالای آن تیر نصب شده است. در چهار گوشه‌ تالار، حوض‌های پر از آب وجود دارد. پسران خردسال که لباس‌های عربی پوشیده‌اند، ظرف‌های‌شان را از آب حوض‌ها پر کرده و به یاد [حضرت] عباس، برای مردم حاضر در «تکیه» سقایی می‌کنند. البته انجام چنین کاری در ایام عزاداری از طرف کودکان نذری است که برای نیت خاصی از سوی پدر و مادر آنان تعهد شده است.

در تکیه [دولت] از ظهر روضه‌خوانی آغاز و از ساعت سه و هفت در دو نوبت نمایش‌های مذهبی و مراسم شبیه‌خوانی اجرا می‌گردد. برنامه‌هایی که روز اجرا می‌شود کاملاً مذهبی و اخلاقی است و قسمت پشت صحنه به جایگاه زنان اختصاص دارد. ................... هنگام شب تالار «تکیه» در زیر نور چلچراغ‌ها می‌درخشد و منظره‌ آن بسیار زیباتر از روز است.

«معین‌البکا» صحنه را اداره می‌کند. او پیرمردی است با ریش سفید. ابتدا خود را به حاضران معرفی می‌کند. لباس‌های بلندی بر تن کرده یک چوبدستی در دست و چندین طومار کاغذ در پر شال کمرش جا داده که هریک از آن‌ها به نقش یکی از بازیگران تعزیه مربوط است. سی‌و‌هفت سال آزگار است که او «تعزیه»‌های سلطنتی را اداره می‌کند و قبل از او نیز پدرش این وظیفه را بر عهده داشته این پدر و فرزند اغلب تعزیه‌ها و نمایشنامه‌های مذهبی را که اجرا می‌گردد به صورت کنونی درآورده‌اند.

«معین‌البکا» در دربار هم سمتی دارد. هر سال در طی ماه رمضان او از میان آوازخوان‌ها و ساززن‌ها که چه در تهران و چه در شهرستان‌ها دیده می‌شوند افرادی را انتخاب و در دسته‌ خود استخدام می‌کند و با آنان قرارداد چهارماهه‌ای می‌بندد. تعداد «تعزیه‌خوان»‌ها با ده نفر کمک تعزیه‌گردان مجموعاً به دویست نفر می‌رسد. آن‌ها ماه‌های قبل از محرم را به تمرین «تعزیه» و شبیه می‌گذرانند تا خود را برای اجرای نمایش‌ها در مراسم محرم و صفر کاملاً آماده کنند. یک نمایشنامه به طور کامل‌تر تنها در تکیه‌ دولت و در حضور مقامات عالیه کشوری و به تعزیه‌گردانی شخص معین‌البکا به مرحله اجرا درمی‌آید. اما در عین حال برنامه طوری ترتیب داده می‌شود که به سرپرستی یکی از ده نفر از کمک تعزیه‌گردانان و با نظارت فائقه خود «معین‌البکا» در تکیه‌های مختلف پایتخت نیز قسمت‌هایی از تعزیه اجرا گردد. به این ترتیب هریک از برنامه‌های ده روز نمایش ماه محرم را در محله‌های مختلف، پنجاه نفر در آن واحد به روی صحنه می‌آورند.

موضوع نمایشنامه «تعزیه»‌ها از سرگذشت شهیدان و یا بعضی از افسانه‌های ایرانی اقتباس می‌شود. «معین‌البکا» در انتخاب نهایی تعزیه‌هایی که در تکیه‌ دولت باید اجرا گردد بدون چون و چرا تابع نظر شاه است.

... در آن لحظه که از بالای تکیه «نقاره‌چی»‌ها، شیپورهای خویش را به صدا در می‌آورند، دسته‌های طولانی به‌تدریج وارد راهروهای مدور کنار سکو می‌شدند. این عده نوکران و خدمه‌ کاخ هستند و در اطراف صحنه به صورت مرتبی صف می‌کشند. آن‌گاه روضه‌خوان اشعاری در مدح شاه می‌خواند و مضمون آن تقریباً چنین است:

محمدعلی‌شاه عالم‌پناه، چو خورشید تابان در آسمان ایران درخشان و سلطان زمین و زمان است.

بر بالای سرش تاج مقدس شاهنشاهی می‌درخشد.

خداوند ذات اقدس شاهانه را از هر گزندی مصون و دور نگه دارد.

سپس او مرثیه‌ای را آغاز می‌کند. همه‌ خدمتکاران شاه، در یک برگردان هم‌آواز با او دم می‌گیرند و با آهنگ خاصی سینه می‌زنند. بعد از این پیش‌درآمد، بازیگران به همراه «معین‌البکا» یک‌یک وارد صحنه می‌شوند و در گوشه‌ای قرار می‌گیرند. دکور کاملاً ساده است: یک دست رختخواب، چند پارچه نیمکت و صندلی دسته‌دار. در صورت لزوم قبر پیامبر؛ روی کف صحنه مقدار زیادی کاه ریخته‌اند که به نشانه‌ اندوه و ماتم، ناظران شهیدان به سر و صورت خود خواهند ریخت. چندین متر بالاتر داخل یک قفس چوبی که با شاخ و برگ تزیین یافته و در هوا آویزان است جبرئیل نشسته است. جای قفس را طوری درست کرده‌اند که در مواقع ضروری پیام‌آوران آسمانی هنگام رساندن پیغامی به قهرمانان روی صحنه از آن بالا سر می‌خورند و یک راست در وسط سکو نازل می‌شوند. همه نقش‌ها را تنها مردها بازی می‌کنند. «معین‌البکا» طومار به دست، به نوبت در پشت سر هرکدام از بازیگران قرار می‌گیرد و مانند سوفلورها آهسته نقش آنان را به یادشان می‌آورد. این عمل در کمال آرامی و در امتداد صحنه‌هایی که با هم ارتباط حاصل می‌کنند انجام می‌گیرد. طرفداران اهل بیت مطالب خویش را با آهنگ و آواز بیان می‌کنند، ولی افراد دسته‌ اشقیا با صدای نخراشیده و تفرعن‌آمیزی سخن می‌گویند. به ‌طوری ‌که از آغاز تعزیه و از همان کلمات اول از نظر جمعیت هر دو دسته شناخته می‌شود و آن‌گاه نسبت به عده‌ای ابراز همدردی و علیه دسته رقیب ابراز نفرت می‌کنند.

زیبایی لباس‌ها، صراحت بیان نمایش، بازسازی دقیق عادات اعراب بدوی از خصوصیات و امتیازات این‌گونه تراژدی‌ها است. نحوه‌ ارائه جنگ و گریز، مسافرت با کاروان، نمایش تجسمی عجیبی را وارد صحنه کرده است. عده کثیری از خدم و حشم سلطنتی در برابر تماشاگران رژه می‌روند: شترها، قاطرها، کالسکه‌ها و تخت روان‌ها به همراه تعداد بی‌شماری سوار همه با هم روی صحنه به حرکت درمی‌آیند. شهید [روز] بر اسب آراسته و مزین به جواهرات گرانبهایی سوار شده به آهنگ غم‌انگیز موزیک چند دور روی صحنه می‌گردد.

هزینه‌ اجرای این تراژدی‌ها، برای خزانه‌ سلطنتی سالانه در حدود مبلغ سی هزار تومان تمام می‌شود. در طی برنامه عصر روز هفتم ماه محرم چنین مرسوم شده است که شاه از همه‌ لژها بازدید می‌کند. دارندگان لژها از این ابراز عنایت شاهانه با تقدیم هدیه‌های نقدی یا طاقه شال و قالی سپاس‌گزاری می‌کنند. از این طریق به طور متوسط مبلغ ده هزار تومان از مخارج تکیه تأمین می‌گردد و بقیه‌ هزینه‌ها نیز پیشاپیش دریافت می‌شود.

برگرفته از کتاب ایران امروز؛ سفرنامه و خاطرات اوژن بوبن (سفیر فرانسه در ایران در آستانه جنبش مشروطیت)، ترجمه علی‌اصغر سعیدی، تهران: نشر علم، چاپ اول، ۱۳۹۱، صص ۲۲۴-۲۲۹.