پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»: مهندس محمد توسلی، از اعضای باسابقه نهضت آزادی و دبیرکل فعلی آن، در نخستین جلد خاطراتش با نام «شصت سال ایستادگی و خدمت» که به تازگی توسط نشر کویر راهی بازار کتاب شده، درباره روزهای پرتب و تاب ایران در آستانه انقلاب ۵۷ و روزهای نخست پس از این تحول بنیادین، خاطراتی خواندنی دارد. او درباره اینکه چرا مهندس بازرگان سمت نخستوزیری را در آن روزهای پرالتهاب پذیرفت، مینویسد:
«... اینکه چرا و چگونه مهندس بازرگان برای این سمت [نخستوزیری] انتخاب شد، منابع مختلف موجود همگی تاکید دارند در آن زمان تنها گزینه مناسب ایشان بود. خاطرات مختلف به جا مانده از جلسات شورای انقلاب و جلسات دیگر موید این نکته است. البته آیتالله طالقانی در صحبتی با مهندس بازرگان، به ایشان توصیه کرد این مسئولیت را نپذیرد زیرا ایشان با شناختی که ...داشت، این کار را به مصلحت مهندس بازرگان نمیدید. اما آنطور که مهندس بازرگان در نوشتهها، خاطرات و مصاحبههای خود بیان کرده، چون در آن اوضاع کسی جز او نمیتوانست این مسئولیت را بپذیرد و دوره انتقال را انجام دهد، این مسئولیت را پذیرفت. او با مسئولیت و وظیفهای که احساس میکرد، چنانچه از این مسئولیت شانه خالی میکرد و این کار انجام نمیشد، چه بسا باید برای همیشه به این بیمسئولیتی پاسخ میداد. تحلیل و داوری در این موضوع نیازمند بررسی مبانی فکری ایشان و مجموع رویدادهای تاریخی آن دوره است. در هر حال ایشان و دوستانش با احساس مسئولیت در آن اوضاع بحرانی، اداره دولت موقت را پذیرفتند.
بعد از روز ۱۵ بهمن تظاهرات خیابانی مرتب ادامه داشت و مردم در حمایت از مهندس بازرگان شعار میدادند. روز ۲۰ بهمن مهندس بازرگان در کنار مسجد دانشگاه تهران و در حضور جمعیت زیادی از مردم سخنرانی کرد و ضمن بیان مواضع و نگاه مدیریتی خود، درباره دولت بختیار و کارکنان دولت اظهار نظر کرد. ایشان در این سخنرانی خطاب به مردم مطلب مهمی بیان کرد که مدتی بعد معروف شد و بعضی که نگاه رادیکال به تحولات داشتند با طنز آن را تکرار میکردند. او گفت: «در مقابل امام که نقش بولدوزر را دارند ما مثل فولکس واگن میمانیم. بنابراین برای انجام تحولات اساسی از ما انتظار فولکس واگن داشته باشید، انتظار بولدوزر نداشته باشید» و بعد افزودند: «بخش ارزشی انقلاب باید ادامه پیدا کند و انقلاب ارزشی یعنی توسعه کمالات انسانی و هیچ وقت حد یقف ندارد، اما انقلاب به معنای تخریب پایان پذیرفته و باید دوران سازندگی و اصلاحات را آغاز کنیم؛ اصلاحات هم فقط به طور تدریجی و گام به گام ممکن است و به همین جهت زمانبر است.» البته فضای انقلاب این منطق و این نقطهنظرها را نمیتوانست درک کند.» (صص ۲۳۱ و ۲۳۲).
عبارت «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران» را من پیشنهاد کردم
محمد توسلی که به گفته خود بعد از تشکیل دولت موقت از جانب دکتر ابراهیم یزدی (معاون امور انقلاب) و بنا بر دستوری که امام خمینی مبنی بر تشکیل گارد ملی داده بود، ماموریت یافت که اساسنامه این گارد را تهیه کند. درباره چگونگی تشکیل این گارد که البته به پیشنهاد خود او به «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» تغییر نام داد مینویسد:
«... ایشان [ابراهیم یزدی] از من خواست در ارتباط با دستوری که آقای خمینی برای تشکیل گارد ملی داده بودند، اساسنامهای تهیه کنم. آیتالله لاهوتی نماینده رهبر انقلاب در این نهاد بود. دفتر کار ما در پادگان باغشاه بود که بعدا پادگان لاهوتی نام گرفت. در آنجا برای انبار اسلحه و مهماتی که مردم تحویل میدادند، فضایی اختصاص داده شده بود و خیلی از نیروهای چریکی مجاهدین خلق و چریکهای فدایی هم در آن رفت و آمد داشتند. علاوه بر آنها برخی دیگر از گروههایی که فعالیت مسلحانه داشتند هم به نوعی در این پادگان حضور داشتند و بعدها متوجه شدیم هدف اصلی این گروهها، بهرهبرداری از امکانات نظامی به ویژه اسلحههایی که مردم به پادگان تحویل میدادند، بوده است. البته آنجا سیستمی ایجاد شده بود که ورود و خروج افراد و اسلحهها کنترل شود.
آن زمان نیروهای انتظامی متلاشی شده یا عملا بیاثر بودند و نمیتوانستند در آن اوضاع نقش موثری داشته باشند. نیروهای داوطلب زیادی که بعضی از آنها آموزش دیده هم بودند میخواستند در دستگاه نظامی انقلاب وارد شوند، بنابراین لازم بود این افراد در چارچوب منظمی وارد شوند که مجموعه بتواند مدیریت و سازمان داشته باشد و ضمنا قابل کنترل هم باشد.
اولین نکتهای که به نظرم رسید این بود که گارد ملی واژه شایستهای برای این کار نیست؛ «گارد» واژهای خارجی بود و «ملی» هم هرچند واژه خوبی بود اما برای اینکه بتواند محتوای آن چیزی که مورد نظر بود را منعکس بکند، مناسب نبود. به همین دلیل عبارت «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران» را همان موقع طراحی و پیشنهاد کردم. گرچه رژیم شاه از واژه «سپاه» برای طرحهایی مثل سپاه دانش، سپاه ترویج و آبادانی و... استفاده کرده بود و به همین دلیل برخی از بهکارگیری این واژه ناراضی بودند، اما من معتقد بودم باید از روش پیامبر(ص) استفاده کنیم. پیامبر(ص) وقتی وارد مکه شد از تمام ادبیات و واژههای موجود در فرهنگ همان زمان استفاده کرد، منتها محتوای آن را تغییر داد. برای اینکه مردم با واژههای موجود بیشتر آشنایی دارند و اگر محتوای آنها عوض شد (به خصوص اگر واژه خوبی باشد) زودتر اثر میکند. تفاوت سپاه با کلمات مشابه دیگر در این بود که به نوعی مفهوم خدمات مفید اجتماعی را به ذهن متبادر میکرد. پاسداران انقلاب اسلامی نیز هدف این سازمان یا سپاه را مشخص میکرد، زیرا هدف اصلی نیروهای سپاه، پاسداری از ارزشهای انقلاب اسلامی بود. مردم انقلاب کرده و آرمانها و شعارهایی داده بودند و قرار بود نیروهای سپاه از آنها پاسداری کنند.
در نهایت این پیشنهاد مورد موافقت قرار گرفت و متعاقب آن برای سپاه اساسنامهای نیز تهیه و به بحث گذاشته شد. البته در اینجا نیز گروههای مختلفی اقدامات مشابهی را دنبال میکردند. در نتیجه با مدیریت و هدایت دکتر یزدی مجموع گروههایی که پیگیر بازسازی و تشکیل یک نهاد نظامی برای انقلاب بودند، دور هم جمع شدند تا به نتیجه واحدی برسیم. پادگانهای مختلف در اختیار افراد مختلفی قرار گرفته بود و هرکس برنامههای خود را دنبال میکرد. تشکیل این جلسات برای این بود که نیروها یکپارچه شوند و در مدت کوتاهی شورایی تحت عنوان شورای مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شکل گرفت. در همان جلسات اول افرادی مانند آقایان غرضی، محمد منتظری، رفیقدوست، سازگارا و افراد دیگری در آن جلسات حاضر شدند و آقای دکتر یزدی جلسات را مدیریت میکرد و خوشبختانه خیلی زود این اقدام به نتایج مثبتی رسید و این نیروها تحت عنوان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یکپارچه شدند...» (صص ۲۳۵-۲۳۷).
شصت سال ایستادگی و خدمت از ۱۳۱۷ تا ۱۳۵۷؛ خاطرات مهندس محمد توسلی، تهران: کویر، چاپ اول، ۱۳۹۸.