پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ انتخاب: دکتر محمد مصدق در ۲۶ تیرماه به حضور شاه رسید و از او خواست برای تشکیل کابینه جدیدش، وزرات جنگ را به خود او واگذار کند، شاه نپذیرفت و مصدق از نخستوزیری استعفا داد. قوام جانشین مصدق شد و در پی آن قیام خونین ۳۰ تیر پدید آمد. در این روز مردم به هواداری از مصدق به خیابانها ریختند و خواستار عزل قوام شدند. نیروهای نظامی به مقابله با مردم پرداختند و عدهای در این میان به شهادت رسیدند. شاه ناچار به عزل قوام و روی کار آوردن دوباره مصدق شد. با این همه دکتر مصدق بعدها که در دوران حصر خانگی در احمدآباد به سر میبرد، در خاطراتش، از استعفای آن روز به عنوان خطایی بزرگ یاد کرد.
به گزارش انتخاب، شرح ماجرا را از زبان خود وی میخوانید:
پس از مراجعت از لاهه که دولت میبایست به مجلس معرفی شود، برای اینکه اختلاف دربار با دولت راجع به بعضی از اصول متمم قانون اساسی به صورت بارزی جلوهگر نشود چنین به نظر رسید که وزارت جنگ را اینجانب خود عهدهدار شوم تا دخالت دربار در آن کم بشود و کارها در صلاح کشور پیشرفت کند.
داوطلبی من برای این پست نه برای کار بود نه استفاده از حقوق. از نظر کا من نخستوزیر و مافوق وزیر بودم و از نظر حقوق هم هر کاری که در عصر مشروطه متصدی شدم، حقوق آن را صرف امور خیریه نمودم، پس داوطلبی من فقط از این نظر بود که تصمیمات دولت در آن وزارت اجرا شود. اعلیحضرت همایون شاهنشاهی که مسئول نبودند چون ستاد آرتش زیر نظر ملوکانه قرار گرفته بود هر امری که میفرمودند اجرا میشد، ولی دولت که مسئول بود کاری نمیتوانست بکند و نمیکرد.
این بود که روز ۲۶ تیر ۳۱ قبل از ظهر که به پیشگاه ملوکانه شرفیاب شدم این پیشنهاد را نمودم که مورد موافقت قرار نگرفت و اعلیحضرت همایون شاهنشاهی فرمایشاتی به این مضمون فرمودند: «پس بگویید من چمدان خود را ببندم و از این مملکت بروم» که چون هیچوقت حاضر نمیشدم چنین کاری بشود، فورا استعفا دادم و از جای خود حرکت کردم. ولی اعلیحضرت پشت درب اتاق که بسته بود ایستادند و از خروج من ممانعت فرمودند. این کار مدتی طول کشید، دچار حمله شدم و از حال رفتم و پس از بهبودی حال که اجازه مرخصی دادند، فرمودند تا ساعت هشت بعدازظهر اگر از من به شما خبری نرسید آن وقت استعفای خود را کتبا بفرستید و چنانچه برای من پیشآمدی بکند از شما انتظار مساعدت و همراهی دارم، که عرض شد به اعلیحضرت قسم یاد کردم و به عهد خود وفادارم.
اکنون اعتراف میکنم که راجع به استعفا خطای بزرگی مرتکب شدم. چنانچه قوامالسلطنه آن اعلامیه کذایی را نمیداد و با مخالفت صریح مردم مواجه نمیشد و دولت خود را تشکیل میداد و قبل از اینکه دادگاه اعلام رای کند، دولتین ایران و انگلیس روی این نظر که اختلاف در صلاح دولتین نیست، دعوای خود را از دیوان لاهه پس میگرفتند و کار به نفع دولت انگلیس تمام میشد و زحمات هیات نمایندگی ایران به هدر میرفت.
موفقیت دولت در مراجع بینالمللی سبب شد که مردم طهران از این پیشرفتها آنقدر به خود ببالند و در خود احساس شخصیت کنند که روز ۳۰ تیر آنچنان فداکاری نمایند تا مرا به جای سابق بنشانند و این هم یکی از بزرگترین مراحلی بود که ملت ایران در راه آزادی و استقلال خود طی نمود...
منبع: محمد مصدق، خاطرات و تالمات دکتر محمد مصدق، تهران: انتشارات محمدعلی علمی، چاپ پنجم، صص ۲۵۸ و ۲۵۹.