پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند
به گزارش انتخاب، در خاطرات اعتماد السلطنه آمده است:
صبح حاجی محمد خان وزیر شکوهالسلطنه که مستاجر اسماعیلآباد شده است، اینجا امده بود. وقتی خواستم از در بیرون بروم خم شد کفش مرا گذاشت. این فقره را مینویستم که یک وقت اگر بخواهد به من شانی [فخر] بفروشد، برای اسکات قلب خود آن وقت این مطلب را بخوانم. خلاصه شاه امروز [به] سلطنتآباد تشریف بردند. من هم رفتم. امینحضور در خدمت شاه شکایت میکرد که حکیمالممالک حساب بروجرد را نداده است. هفت هزار تومان باقی دارد. شاه در غیبت حکیم تغیر زیاد فرمودند. در این بین حکیم پیدا شد تجدید مطلب نمود. حکیم رو به امینحضور نمود و گفت تو را به ارواح پدرت! به جوانی پسرت! دست از من بکش. امینحضور به شاه عرض کرد که آدمی به این جسارت پیدا نمیشود. تکلیف من چه است که عرض کنم؟ تعظیم کرد بیرون آمد. مجددا شاه هر دو را احضار کردند. مرا هم خواستند. باز حکیمالممالک به شاه عرض کرد این روزها شما به من اظهار التفات میفرمایید. امینحضور پاپی من است. امینحضور گفت که مردکه چهل هزار تومان از بابت عراق مال دیوان را خوردی، تخفیف گرفتی، هفت هزار تومان از همین بروجرد تخفیف گرفتی، باز هفت هزار تومان دیگر مقروض به دیوان، باز رو داری حرف میزنی. شاه که کار را سخت دید مجلس را به هم زدند. بعد از ناهار که هفت هشت روزنامه خوانده و خسته بودم خواستم [به] منزل بیایم سر راه به امینالسلطان عیادت نمودم. تملق زیادی نموده [به] خانه آمدم. شاه عصر [به] خانه عزتالدوله رفت.