صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۴ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۴۶۲۷۷۳
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۰۹ - ۱۴ اسفند ۱۳۹۷
غلامرضا ظریفیان، تحلیلگر اصلاح طلب در گفت و گوی تفصیلی با «انتخاب»:‏
«غلامرضا ظریفیان» می گوید: «گروهی در داخل بی توجه به شرایط دشوار کشور، در مقام مخالفین بی انصاف، تلاش کردند ‏ناکارآمدی ها و خطاهای استراتژیکی که کشور را با بحران های شدید روبرو کرده بودند را به نام ‏این دولت بنویسند. این در شرایطی است که آنها تا اواسط دوره دوم تمام قد از احمدی نژاد دفاع ‏کردند و به همین دلیل حتی کارهای مثبت دولت روحانی را تصمیم هایی هزینه ساز معرفی می ‏کردند. چه برسد به الان که به هرحال بهانه های کوچکی برای تخریب پیدا کرده اند تا ‏سوءمدیریت و ناکارآمدی های خودشان را از نظرها پاک کنند و با پوشاندن ضعف های خود، ‏ضعف های دولت فعلی را برجسته کنند.»
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس سیاسی «انتخاب»: سالِ بعد در چنین روزهایی تکلیف اکثریت صندلی های بهارستان برای کسب سهمیه یازدهمین ‏دوره مجلس شورای اسلامی مشخص شده است. پس طبیعی است که فضای انتخاباتی از همین ‏حالا داغ باشد و سئوال های مختلفی درباره چگونگی ورود گروه های مختلف سیاسی به عرصه ‏انتخابات، میزان مشارکت مردم و همچنین ائتلاف های احتمالی، ذهن فضای سیاسی و حتی ‏بخشی از فضای محاوره ای را مشغول کند.‏

مجلس دهم در شرایطی با ترکیبی متفاوت نسبت به مجالس سه گانه هفتم تا نهم شروع به کار ‏کرد که به طور مشخص به نتیجه رسیدن برجام و همچنین به وجود آمدن آرامشی نسبی در حوزه ‏های سیاسی، فرهنگی و البته سیاسی باعث شد تا مردم در هفتم اسفند 94 حضوری گسترده در ‏پای صندوق های رای داشته باشند تا چهره های سیاسی مورد نظرشان ‏را راهی صحن بهارستان کنند که اتفاقا همینطور هم شد. اما کشور در وضعیتی به استقبال ‏انتخابات مجلس دهم در روز 4 اسفند 98 می رود که خروج آمریکا یا بهتر است گفته شود، دونالد ‏ترامپ از برجام، از همان اولین ماه های سال جاری، مشکلات زیادی را وارد کرد که به هم ‏ریختگی اقتصادی و در نتیجه مشکل دار شدن معیشت مردم، ناامنی را به طور جدی به لایه های ‏مختلف جامعه تزریق کرد. در چنین حالتی، طبیعی است که جریان اصلاحات و اعتدالیون و حتی ‏بخش معتدل اصولگرایی نگرانی های زیادی در خصوص فضای انتخاباتیِ انتخاباتِ آتی داشته ‏باشند و به همین دلیل «چگونگی فضای انتخاباتی اسفند 98» را می توان سوال جدی این روزها ‏دانست.‏

«غلامرضا ظریفیان» شفیعی استاد تاریخ دانشگاه تهران و تحلیلگر مسایل سیاسی در گفت و ‏گویی مشروح‎ ‎با «انتخاب» ضمن تاکید بر اهمیت در «حاشیه ماندن تندروها» می گوید: «گروهی در داخل بی توجه به شرایط دشوار کشور، در مقام مخالفین بی انصاف، تلاش کردند ‏ناکارآمدی ها و خطاهای استراتژیکی که کشور را با بحران های شدید روبرو کرده بودند را به نام ‏این دولت بنویسند. این در شرایطی است که آنها تا اواسط دوره دوم تمام قد از احمدی نژاد دفاع ‏کردند و به همین دلیل حتی کارهای مثبت دولت روحانی را تصمیم هایی هزینه ساز معرفی می ‏کردند. چه برسد به الان که به هرحال بهانه های کوچکی برای تخریب پیدا کرده اند تا ‏سوءمدیریت و ناکارآمدی های خودشان را از نظرها پاک کنند و با پوشاندن ضعف های خود، ‏ضعف های دولت فعلی را برجسته کنند.»

مشروح گفت و گوی «انتخاب» با ظریفیان به شرح زیر است:‏

*به نظر می رسد، دولت به نوعی انفعال دچار شده و از آن سرحالیِ دوره اول ‏خبری نیست.‏
این پرسش را از چند زاویه می شود، پاسخ داد. معمولا همه دولت ها در دوره دوم نوعِ کنش ‏متفاوتی را نسبت به دوره اول دارند. این هم به این دلیل است، دولت ها در اولین دوره فرصت ‏دارند تا برای دوره بعد خودشان را آماده تر کنند. اما چون با تمام شدن دوره دوم، مسئولیت هم ‏به پایان می رسد، دولت ها با نوعی لَختی روبرو می شویم که چنین حالتی درباره دولت دوم آقای ‏روحانی هم صادق است. ‏

*یعنی مساله فقط بی انگیزگی است؟‏
هرگز! مشخصا درباره دولت هم باید گفت، حجم مشکلاتی که هم از بیرون و هم از گذشته باقی ‏مانده بود و همچنین تصور نادرست خودِ دولت از چگونگی مواجه شدن برای ورود به این صحنه ‏های سنگین که به وعده های بیش از حد توان هم در انتخابات 92 و هم در انتخابات 96 منجر ‏شد، باعث شد تا شرایطی دشوار پیش روی دولت قرار بگیرد. همچنین بروز آثار سیاست های ‏خسارت بار دوره احمدی نژاد موجب شد تا چنین شرایطی رقم بخورد. روی کارآمدن ‏دونالد ترامپ و فعالیت های بسیار خطرناک آمریکا، اسراییل و عربستان و .. باعث شد تا نهایتا ‏دولت وزنه ای را بلند کند که با بخشی از توان و آمادگی اش همخوانی ندارد. طبیعتا این تصور ‏است که حل این معضلات، اقدام ها و تلاش جدی تری را می طلبد. ‏

*که می توان به این فضا، به مخالفت های کسانی اشاره کرد که مخالفت با دولت برای ‏شان اصلی اصولی است.‏
به نکته خوبی اشاره کردید. گروهی در داخل بی توجه به شرایط دشوار کشور، در مقام مخالفین بی ‏انصاف، تلاش کردند ناکارآمدی ها و خطاهای استراتژیکی که کشور را با بحران های شدید روبرو ‏کرده بودند را به نام این دولت بنویسند. این در شرایطی است که آنها تا اواسط دوره دوم تمام قد ‏از احمدی نژاد دفاع کردند و به همین دلیل حتی کارهای مثبت دولت روحانی را تصمیم هایی ‏هزینه ساز معرفی می کردند. چه برسد به الان که به هرحال بهانه های کوچکی برای تخریب پیدا ‏کرده اند تا سوءمدیریت و ناکارآمدی های خودشان را از نظرها پاک کنند و با پوشاندن ضعف ‏های خود، ضعف های دولت فعلی را برجسته کنند. به همین دلیل، باید مراقب دام رقیبی باشیم ‏که برای پنهان کردن سیاهی های دولت مورد حمایت شان، دست به هر کاری می زنند، نتوانند ‏به اهداف شان برسند. معلوم است، تندورها خودشان را مهیای بازگشت به عرصه تصمیم گیری ‏می کنند که این حالت می تواند بسیار_بسیار خطرناک و نگران کننده است. البته دولت در چند ‏ماه اخیر انسجام نسبتا خوبی را پیدا کرده است. اما لازم است، همه وزارت خانه ها و دستگاه های ‏دولتی با همیت و کوشش بیشتری دنبال این باشد تا شرایط هم رو به بهبودی برود و هم فرصت ‏سیاه نمایی را از سیاه نماها بگیرد.‏

*شرایط و البته تکلیف جریان اصلاحات در چنین فضایی چیست؟ برخی از اصلاح  ‏طلبان نگران این اند که سرمایه اجتماعی ای که از 24 خرداد 92 شکوفا شد، دوباره به ‏حاشیه رانده شود.‏
اصلاح طلبان هم در دوره اول و هم در دوره دوم به هر حال، به دلایل شرایط استراتژیکی که ‏کشور را به بن بست رسانده بود، باید عبور می کردند. همچنین به دلیل اینکه نمی توانستند، ‏چهره های اصلاح طلبی را وارد صحنه انتخابات کنند، از روحانی حمایتی همه گیر و بدون قید ‏و شرط داشتند. به هر حال در آن برهه مهم این بود که نباید اختیار داری را به عهده جریانی ‏گذاشت که بین سال های هشتاد و چهار تا نود و دو کشور را با انواع و اقسام تهدیدها و تحدیدها ‏روبرو کرده بود. بر همین اساس اصلاحات به سراغ کاندیدای رفتند که به زعم شان می توانست، ‏تغییر در شرایط ایجاد کند. اما طبیعی بود که اصلاح طلبان هم در دوره اول دولت روحانی و به ‏خصوص در دولت دوازدهم توقعات اصلاح طلب ها آنطور که باید برآورده نشد. به هر حال وقتی ‏یک اراده ملی برای تشکیل دولت شکل گرفت و اصلاح طلبان در شکل گیری این اراده نقش و ‏سهمی مهم داشتند، توقع این بود که دولت به پشتوانه سرمایه اجتماعی، به اندازه ای موفق شود ‏که کشور از مشکلات رهایی پیدا کند. البته در دولت اول کار خوبی مثل برجام انجام شد و ‏اقدامات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خوبی مشاهده شد. اما به دلیل های مختلف در چهارسال ‏دوم موفقیت ها تا حدودی متوقف شد. به همین دلیل اصلاح طبان در کنار اینکه همچنان ‏حمایت از دولت را واجب می دانند، نقدهایی هم داشته باشند. حداقل اش این است که با انتخاب ‏مدیریت های قوی تر و انسجام بیشتر و استراتژی روشن تر کاستی های کمتری را شاهد باشیم ‏و مردم سختی زیادی را متحمل نشوند. در نهایت، اصلاح طلبان بخشی از سرمایه اجتماعی خود ‏را در معرض آسیب می بینند. این در شرایطی است که اصلاحات متشکل از سلیقه های مختلف ‏است و هر گروهی با متر و معیار خود، انتقادهایی را به دولت وارد می کنند. چون در فضای پر ‏مشکل، در کنار اینکه دولتی ها اقبال دوره اول را از دست دادند، به اعتبار اجتماعی جریان ‏اصلاحات هم لطمه های زیادی وارد شد. در چنین حالتی، اصلاح طلبان با وجود اینکه به دلایل ‏ملی همچنان حامی دولت هستند، نقدها و اعتراض هایی را به روحانی و همکارانش دارند و ‏مواضع گاها تندی را مطرح می کنند و بخش منتقدشان پررنگ تر از نقش حمایتی شان است.‏

*می توان گفت شرایط فعلی، تکرار توفیق های انتخاباتی اصلاح طلبان را تهدید می ‏کند؟ به هر حال چنین حالتی، موجب بازگشت تندروهایِ امتحان پس داده را فراهم می ‏کند.‏
ببینید! ارزیابی ها حکایت از این دارد که سرمایه های اجتماعی، نه فقط در بخش اصلاح طلبی ‏که در حیطه نهادی و ملی کاهش پیدا کرده است که اصلاح طلبان هم از این امر مستثنی ‏نیستند که این خودش یک نگرانی ای جدی را ایجاد می کند. چون در چنین وضعیتی، مردم ‏امیدشان را از دست می دهند. باید بدانیم، به هرحال نظام و انقلاب چند رکن اساسی دارد که ‏درباره اسلامیت وفاق عمومی و همه گیر مشاهده می شود و به نظر می رسد پیوند جامعه با قران ‏و اخلاق همیشگی خواهد بود. اما درباره رکن جمهوریت و مردم سالاری که با هزینه های گزافی ‏به دست آمده است، مهمترین نمادش نمادِ انتخابات است که هم اصلاح طلبان و هم دولت مستقر ‏باید همه هم و غم اش را به کار بگیرد تا فضای انتخاباتی مخدوش نشود. حتی اصولگرایان معتدل ‏هم باید مراقب باشند تا نتیجهِ مشکلات، این نباشد که جریانی که دنبال ناامیدی مردم از بنیادهای ‏اصلی است، روی کار نیاید. مساله اصلی الان باید این باشد، تحت هیچ شرایطی نباید اجازه داد تا ‏آنهایی که با مردم سالاری مشکل دارند و از خارج از کشور با تکیه بر موضوع هایی چون پول های ‏کثیف، شبکه های عجیب و غریبی که رویای سلطنت را در سر می پرورانند و همچنین ‏تندروهایی که در داخل کشور آشکارا با بحث جمهوریت و حتی با نگاه امام مشکل داشتند و ‏دنبال حکومت اسلامی به جای جمهوری اسلامی بودند، نیایند تا نتوانند جمهوریت نظام را با ‏دست آویز کردن مشکلات با آسیب مواجه کنند. چون بازگشت شان به عرصه قدرت و تصمیم ‏گیری همهِ دست آوردهای نظام را هدر می رود. به همین دلیل، مسئولیت اصلاح طلب ها و ‏دولتی ها، مسئولیتی بسیار_بسیار سنگین و دشوار است. آنها دنبال این هستند تا با سیاه نمایی ‏مردم را نسبت به مردم سالاری دچار تردید کنند، بلکه بتوانند اندیشه هایی که از اساس به منافع ‏مردم هیچ اهمیتی قایل نیست را بتوانند به جامعه تزریق کنند.‏

*انتخابات 98 بسیار مهم است. آیا ائتلاف اعتدالیون و اصلاح طبان در راستای در ‏حاشیه نگه داشتن تندورها همچنان تداوم خواهد داشت؟
عرصه سیاست، عرصه ارزیابی و در شرایط مشخص به تصمیمی مناسب رسیدن است. البته ‏طبیعی است که آنچه انتخابات 92 و 94 رخ داد، حتما مورد توجه جریان های ‏سیاسی ای که می توانند درکنار هم قرار بگیرند، قرار بگیرد. به هر حال ما بسیار_بسیار می ‏توانیم با ظرفیت مناسبتری از این مساله عبور کنیم. در واقع، اصلاح طلبانی که بریده اند و ‏احیانا اصلاح طلبانی که دچار آسیب هایی چون فساد، پارتی بازی، رانت، باندبازی و البته ‏پاکدستی، شفافیت و صداقت و... شده اند که جامعه نسبت به این نکته های منفی حساس و به ‏کنش های مثبت روی خوش نشان می دهد و هر جریانی که دلش برای کشور می سوزد، حتما ‏باید دست به نوعی پالایش در رویه ها و هم نوع گزینش ها بزنند تا بلکه از این طریق بتوان ‏اعتماد همگانی را جلب کرد. با همه این تفاصیل باید گفت، عرصه سیاست عرصهِ خیلی خوب ها ‏و خیلی بدها نیست. در واقع گاهی اوقات از بین بد و بدتر انتخاب می کنیم و گاهی هم شرایط ‏خاکستری و گاهی هم در شرایط عادی در فضای انتخاباتی پیش روی ما قرار دارد. درباره ‏انتخابات مجلس یازدهم باید به موعد انتخابات نزدیک شویم و در عین حال با توجه به تجربه ای ‏که در این چند سال به دست آورده ایم، باید به تصمیم برسیم که اتخاذ چه نوع روش و گزینشی ‏لازم است تا فضا به گونه ای درآید که همچنان همهِ مشکلات مان از کریدور انتخابات رد شود ‏که تحقق این امر می تواند، هدفی چون توسعه و آرامش را تا حدی قابل قبول محقق کند و مردم ‏را هم به این نتیجه خواهد رساند که در هر شرایطی، حتی اگر بحران های سختی را هم متحمل ‏شده باشند، این انتخابات است که می تواند، در راستای کاهش مشکلات تاثیرگذاری انکار نشدنی ‏ای را داشته باشد.‏

*ممنون؛ حرفی مانده است؟
مهمترین پرسش این روزهای مردم این است که کشور در انتظار چه شرایطی است که اصلاح ‏طلبان یا هر گروه دیگری که هدفی جزء پشرفت و توسعه و در نتیجهِ افزایش آرامش و ‏رضایتمندی عمومی نداند، باید با تشریح واقعیت های موجود و همچنین توضیح برنامه هایی که ‏در فکر دارند، افق روشن و مشخصی را به جامعه القاء کنند تا مردم هم از این طریق، انگیزه کافی ‏برای مشارکت از خود نشان بدهند. به هر حال، معلوم است با بی توجهی احتمالی مردم به ‏صندوق های رای، به هیچ هدفی نخواهیم رسید و در نتیجه، افراطیون فرصت خوبی برای فعالیت ‏های افراطی و هزینه ساز خود به دست خواهند آورد. به عنوان نمونه مردم عدالت اجتماعی و ‏کاهش طبقات اجتماعی و کم شدن فشار قشر ضعیف را واجب تر از واجب می دانند. پس بر گروه ‏های سیاسی لازم است، به مردم بگویند که در راستای تحقق این مهم ها، چه طرح و برنامه هایی ‏را در نظر دارند.‏