صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۱ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۴۵۵۴۹۷
تاریخ انتشار: ۱۵ : ۱۵ - ۰۶ بهمن ۱۳۹۷
ابتدا به عنوان پیگیر طرح ‏تحقيقاتي سجيل كه در جهاد خودكفايي نيروي زميني سپاه به سرپرستي دلسوزانه شهيد اصغر اسلامي و يارانش از طرف ‏آقاي افشار رئيس مجتمع صنعتي شهيد همت فعال شدم. آقاي رفيقدوست وزير سپاه هم حكم مستقيمي براي توليد موشك ‏سجيل و انتقال برادران محقق راكت سجيل به وزارت سپاه، معاونت جهاد خودكفايي داد. در بهمن ماه سال 66 نيز آقاي ‏افشار مجدداً حکمی برای توليد انبوه يكي از راكت‌هاي در حال تحقيق صادر کرد.‏
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

محسن هاشمی رفسنجانی در یادداشتی نوشت: در آستانه چلهمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی و بهمن ماه قرار داریم، با وجود مشکلات اقتصادی که امروز مردم ‏سرافراز ایران با آن دست به گریبان هستند، نمی توان تاریخ پرافتخار این چهل سال را نادیده گرفت و از رشادتها، ‏فداکاریها و بزرگمردی ها این ملت سخن نگفت.‏

به گزارش «انتخاب»، در ادامه این یادداشت آمده است: یکی از درخشان ترین عرصه های این چهل سال، دوران دفاع مقدس است، جنگی کم نظیر در تاریخ جهان، که انقلابی ‏نوپا در برابر یکی از پیشرفته ترین ومجهز ترین ارتش های خاورمیانه که از سوی دو ابرقدرت شرق وغرب پشتیبانی ‏تسلیحاتی واز سوی شیوخ عرب پشتیبانی مالی و انسانی می شد، حماسه ای ماندگار را خلق کرد.‏

از دشوارترین عرصه های دفاع مقدس، حوزه صنایع موشکی بود، عرصه ای که قبل از انقلاب، دولت آمریکا عامدانه ایران ‏را از آن محروم کرده بود و ارتش ایران در این حوزه هیچ امکان قابل توجهی نداشت، تحریم نیز موجب شده بود تا ایران ‏نتواند نیازهای تسلیحاتی خود را از سایر کشورها تامین کند و هم این محدودیتها ومحرومیتها باعث گردید تا فرزندان این ‏مرز و بوم با اتکا به اراده و دانش خود وتوکل به لطف الهی، صنعت موشکی ایران را پایه گذاری کنند.‏

من بدلیل تحصیل در رشته مرتبط با صنایع موشکی یعنی کمپوزیتها، و مسئولیت آیت الله هاشمی رفسنجانی بعنوان ‏فرمانده جنگ از اواخر سال 1365 بصورت جدی پیگیر دستورات ایشان برای توسعه صنایع موشکی در کشور شدم و شاهد ‏تلاشهای شگفت انگیز و اعجاب آور عزیزانی بودم که تعدادی از آنها به شهادت رسیده اند و برخی نیز همچنان مشغول ‏خدمت هستند اما در رسانه ها وافکار عمومی شناخته نشده اند.‏

از این رو مناسب دیدم بمناسبت ، چهلمین سالروز پیروزی انقلاب با انتشار سندی جالب از آیت الله هاشمی رفسنجانی ‏بخشی از حماسه صنایع دفاعی کشور ، که امروز شاهد بهره داری از نتایج آن هستیم را روایت کنم:‏

30 بهمن سال 1366، آیت الله هاشمی رفسنجانی در خاطرات آن روز نوشته اند:‏
‏"عصر محسن به همراه گروه موشکی ساصد [= سازمان صنایع دفاع] و دست‌اندکاران موشک نازعات آمدند. گزارش کار ‏دادند و فیلم‌هایی از صحنه های آزمایش و شلیک در جبهه را نمایش دادند؛ جالب است. درخواست ملاقات با امام را دارند. ‏کار مهمی است. 87 کیلومتر برد دارد و می‌توانند برد را بیشتر کنند.شب، عفت به مراسم سالگرد شهید محلاتی رفت . من ‏و محسن در منزل شام خوردیم: آش رشته مانده از ظهر که صاحبخانه محسن فرستاده بود"‏

ایشان بروی تصویری که از پرتاب موشک نازعات در این جلسه ارائه شد ، دست نوشته ای را مرقوم کردند که حاوی ‏عبارتی مهم بود که کمتر بکار می بردند:‏

‏" بسمه تعالی
سند افتخار نیروهای متعهد و حزب الهی
اکبر هاشمی
‏30/11/66"‏
چند روز پس از این جلسه، فرصتی پیش آمد تا یکی از شیرین ترین تجربه های عمرم رقم بخورد، همراهی با آیت الله ‏هاشمی رفسنجانی در جبهه های جنگ:‏

در هفتم اسفند‌ماه سال 66 جمعه براي صحبت با آیت الله و صبحانه به نزدشان رفتم. هنگام صبحانه از جبهه خبر دادند كه ‏باز هم عمليات در شمال غرب به تأخير افتاده است. قرار بود عمليات مهمي تا تصرف سد دربنديخان عراق انجام شود كه ‏اهميت ويژه‌ براي ايران داشت. ایشان مي‌خواستند فرداي آن روز به جبهه شمال غرب بروند. من هم تصميم گرفتم ‏همراهشان بروم. ولي مادر و همچنين پدر موافق نبودند. زيرا در همان زمان هم مهدي و هم ياسر در جبهه بودند. مادر ‏نگران بودند كه حضور همگي هم‌زمان صحيح در جبهه درست نيست. با اصرار من به مادر پيشنهاد شد كه براي حل ‏مشكل تنهايي، چند روزي به زيارت مشهد بروند. لذا به آيت‌ا... طبسي رفتن مادر را اطلاع داديم كه اقامت آنها در مشهد ‏تسهيل گردد.‏

آیت الله در خاطراتشان نوشته اند:‏
‏"به دفترم گفتم برای عفت و همراهانش بلیت خراسان تهیه کنند و به آقای طبسی تلفنی گفتم که محلی برای اقامت آنها ‏در نظر بگیرد. چون من و مهدی و یاسر و محسن در جبهه خواهیم بود، او نمی‌تواند تنها در خانه بماند.. ساعت هشت شب ‏به اتفاق دکتر روحانی و پاسداران با لباس بسیجی از منزل حرکت کردیم ... به محل ایستگاه کردان بین کرج و قزوین ‏رفتیم. قطار هم فوراً رسید و حدود ساعت ده شب سوار قطار [تهران - تبریز] شدیم. یک واگن برای من و همراهان پشت ‏لوکوموتیو بسته بودند. من و دکتر روحانی در یک کوپه و گروه موشکی سپاه و محسن در کوپه دیگر و پاسدارها هم در سایر ‏کوپه‌ها بودند"‏

مي‌خواستم ضمن حضور در جبهه، از فرصت همراه بودن با فرمانده جنگ، در مسير و آنجا استفاده و همراه با گروه ‏موشكي دور‌برد، مسئله حمايت از ساخت موشك و مشكلات نقدينگي و لجستيكي را نيز حل كنم. به مديران مجتمع ‏صنعتي شهيد همت جایی که موشکهای دوربرد 300 کیلومتری سوخت مایع شبیه اسکاد بی مهندسی معکوس شد. اطلاع ‏دادم كه همراه ما به جبهه بيايند. با هم عصر به ايستگاه قطار رفتيم و سوار قطار تهران - تبريز شديم. آیت الله بدليل اينكه ‏هم هواپيما و هم گهگاه قطار مي‌توانست مورد تهاجم هواپيماهاي عراق قرار گيرد، در مسير يعني در ايستگاه كرج به صورت ‏ناشناس و با لباس نظامي به ما پيوست. ‏

بعد از نماز صبح من و گروه موشكي به داخل كوپه فرمانده جنگ رفتيم. توضيحات جامع از برنامه‌ها و پيشرفت و ‏نوع حمايت‌هاي لازم را گفتيم. همكاران تحت تأثير دولت‌هايي كه از تحقيقات موشكي كشورشان حمايت كرده بودند ‏درخواست‌هايي از فرمانده جنگ داشتند. مثال‌هايي از ساخت موشك وی دو كه مادر موشك‌هاي دوربرد و هدايت شونده ‏در جهان است مي‌زدند. اخيراً از كره شمالي و موشك‌سازي آنجا بازديدي داشتند كه مثال‌هايي را تكرار مي‌كردند. در نهايت ‏فرمانده جنگ متقاعد شد كه بايد الويت بيشتري به طراحي، تحقيق و ساخت موشك دوربرد هدايت شونده در ايران داده ‏شود و قول كمك دادند.‏

ایشان در خاطرات آن روز نوشته اند:‏

"نزدیکی‌های مراغه، نماز صبح را در قطار خواندم. همراهان پائین رفتند و در ایستگاه نماز خواندند. صبحانه خوردیم. سپس ‏محسن و دوستانش درگروه موشکی به کوپه آمدند و توضیحات درباره برنامه و گزارش پیشرفت ها را دادند. از سفر به کره ‏شمالی و بازدید از مرکز ساخت موشک آنها ؛ خیلی راضی‌اند. اطلاعات زیادی به دست آورده‌اند. تحت تاثیر پشتکار هیتلر ‏در راه انداختن مرکز موشکی آلمان در جنگ جهانی دوم هستند و توضیح دادند که جمهوری اسلامی هم به خاطر جنگ، ‏باید اولویت بالائی به این کار بدهد و حق هم دارند. در ایستگاه قبل از مراغه پیاده شدیم. ماشین‌ها جلوتر رفته و آماده ‏بودند. سوار شدیم و به سوی منطقه جنگی حرکت کردیم. ماشین‌گروه موشکی در مراغه بود. به آنجا رفتند و سپس به ما ‏ملحق شدند"‏

عازم قرارگاه در منطقه ماووت عراق شديم. نگراني‌هايي از حمله هوايي دشمن بود. جاده‌ها خراب و آثار برف و ‏سرما و سيل و باران كاملاً نمايان بود. بخشي از مسير هم در تير رس نيروهاي عراقي بود كه در ارتفاعات بلند منطقه مستقر ‏بودند. مي‌توانستند رفت و آمد نيروهاي ما را كنترل كنند و حتي آتش سنگين بريزند. در نتيجه حركت ما را سخت و با ‏احتياط كرده بود. مقرر شد كه جدا جدا حركت شود كه ستون ماشين نباشد.‏

در قرارگاه واحدهاي عملياتي دلايل تأخير و نيازها را توضيح دادند. عمدتاً مسئله مهندسي و ايجاد جاده جديد و ‏پل و... را مطرح كردند‌. به همين دلايل عمليات بيشتر از 20 روز تاخير داشت. نيروهاي مرتبط با كردها هم به دليل استفاده ‏عراق از بمب شيميايي، دچار جراحات و ترس شده بودند و حمايت براي خانواده‌هاي خود مي‌خواستند كه به ايران بيايند. از ‏جنايت‌هاي صدام به شدت وحشت داشتند. جلسات تا نيمه شب طول مي‌كشيد.‏

آیت الله كم مي‌خوابيدند. خواستند مهدي را ببينند، گفتند كه با سردار علي فضلي فرمانده لشگر 10 سيدالشهدا به ‏داخل خاك عراق برای شناسایی رفته‌اند و از منطقه طالباني هنوز برنگشته‌اند. از ياسر خبر خواستيم، گفتند در مياندوآب ‏است. موفق به ديدار آن دو نشديم. وضع قرارگاه خوب نبود، از گوشه و كنار آن به دليل باران آب داخل مي‌شد و گهگاه ‏پتوها هم خيس مي‌شد. شب‌ها بيشتر از سه ساعت نمي‌خوابيديم.‏

بعد از تصميم‌گيري‌هاي لازم با فرماندهان به بانه آمديم. اوايل شب بود كه خبر دادند چهار منطقه تهران بمباران ‏شده. ولي مسئولان پدافند و رياست آن آقاي روحاني كه همراه ما بود مي‌گفتند هواپيمائي ديده نشده است. رادارها هم ‏چيزي ثبت نكرده‌اند. بين خودمان شوخي مي‌كرديم كه آقاي روحاني نمي‌تواند تهران را محافظت کند ، آقاي روحاني هم ‏دفاع مي‌كرد كه قطعاً هواپيما نبوده است، ولي كسي باور نمي‌كرد. ‏

چند ساعت بعد دوباره خبر رسيد كه سه منطقه ديگر تهران بمباران شده است. كم‌كم صحبت از موشك شد. اين ‏بدين معني بود كه بعد از موشك‌پراني ايران به بغداد با استفاده از اسكادبي‌هاي روسي تحويل گرفته شده از ليبي. حال ‏عراق در دهه اول اسفند 66 امكان زدن تهران با موشك‌ را بدست آورده بود. لذا نقطه ضعفي براي ايران و نقطه قوتي براي ‏صدام بود. براي ما به عنوان گروه موشكي مسئوليت سنگين‌تر شده بود. زيرا موشك‌هاي ليبيايي هم رو به اتمام بود. ابتدا ‏ايران به دليل فاصله كم تا بغداد برتري موشكي جدي نسبت به عراق داشت. حمله‌هاي موشكي مؤثري انجام مي‌داد. ولي ‏متأسفانه اين برتري با استفاده عراق از موشكي با برد بيشتر از بين مي‌رفت.‏

صبح اطلاع دادند كه باز هم تهران مورد اصابت موشك قرار گرفته است. آقای هاشمی با آيت‌ا... خامنه‌اي، ‏رئيس‌جمهور صحبت كردند. گفتند كه تا بحال 12 موشك به تهران اصابت كرده است. بيش از 30 نفر شهيد و 70 نفر ‏مجروح هستند. قدرت انفجاري كم است و تعدادي از آن‌ها عمل نكرده است. به خاطر اختلاف در نظر، هنوز تحقيق به ‏نتيجه نرسيده است.‏

ایشان در خاطرات 11 اسفند1366 نوشته اند:‏
‏"ساعت شش و نیم صبح بیدار شدیم. اطلاع دادند دیشب تا امروز صبح، چند موشک دیگر عراق به تهران اصابت کرده ‏است. تلفنی با آقای خامنه‌ای صحبت کردم. گفتند مجموعاً 12 موشک فرود آمده و حدود سی وشش نفر شهید و حدود ‏هفتاد نفر مجروح شده‌اند. قدرت انفجاری موشک کم است و تعدادی از آنها عمل نکرده که سپاه و ارتش در حال بررسی ‏نوع، منشاء و مشخصات موشک هستند. به خاطر اختلاف ارتش و سپاه، تحقیق تاخیر داشته است.‏

آقای روحانی ومحسن و گروه موشکی را برای پدافند و تحقیق درباره موشک‌ها به تهران فرستادم. ما هم همراه با آقای ‏شمخانی که از منطقه ماؤوت آمده بود، با اتومبیل به سوی مریوان حرکت کردیم. جاده خاکی و کوهستانی و پر از ‏دست‌انداز بود، آب‌های حاصل از ذوب برف ها در همه جا جاری بود و رودهای مسیر همه طغیان داشت...آقای شمخانی، در ‏راه اطلاعات مفیدی از وضع منطقه ارائه می‌داد...به قرارگاه شهید مطهری رسیدیم. آقای رضایی و جمعی از فرماندهان سپاه ‏برای هدایت کارهای مقدماتی عملیات اینجا هستند. عصر با فرماندهان سپاه، بحث درباره عملیات آینده را شروع کردیم و ‏تا ساعت دوازده شب ادامه دادیم. فرماندهان نسبت به طرح خوشبین‌اند.‏

احمدآقا از تهران تلفن کرد و گفت به خاطر ضعیف بودن قدرت انفجاری موشک‌های عراق و عمل نکردن چند تای آنها، ‏نتوانسته‌اند روحیه مردم را تضعیف کنند و مردم منتظر مقابله به مثل قوی ما هستند. گفتم دستور داده‌ایم چند موشک به ‏بغداد بزنند. تا اطلاع بعدی روزانه سه موشک با فاصله زمانی مناسب می زنند. اخبار ساعت دوازده شب را گرفتیم و ‏خوابیدم."‏

تا به تهران رسيديم فوراً كارشناسان موشكي شهيد همت مسئله بررسي قطعات موشك‌هاي عمل نكرده را شروع ‏كردند. به دليل ضعيف بودن قدرت انفجاري موشك‌هاي عراق و عمل نكردن حداقل نصف آن‌ها، روحيه مردم خوب بود. ‏مردم عمدتاً منتظر مقابله به مثل ايران هستند.‏

شب بعد باز هم عراق تعدادي موشك به تهران زد ولي چند موشك عمل نكرده بود و قطعات بيشتري بدست ‏كارشناسان افتاد. راديوهاي بيگانه سر و صداي زيادي راه انداخته بودند. عراق اولين بار در جنگ از راكت‌هاي فراگ 7 عليه ‏شهرهاي دزفول و اهواز استفاده كرد و براي اولين بار سال 1360 از اسكاد بی عليه دزفول استفاده كرد كه بيش از 20 نفر ‏كشته و 100 نفر مجروح داشت. بعد از 20 اسفند 62 كه براي اولين بار بغداد توسط موشك مورد حمله قرار گرفت. صدام ‏به دنبال موشكي بود كه تهران را مورد هدف قرار دهد و بالاخره بعد از 4 سال موفق شده بود.‏

در نهايت نظر كارشناسان مجتمع صنعتي شهيد همت بر آن شد كه اين همان موشك‌هاي اصلاح شده اسكادبي ‏روسي است كه از سرجنگي آن كاسته و به حجم منبع سوخت آن افزوده شده است. لذا قدرت انفجار آن كم و به علت ‏نواقصي كه پيدا كرده است بعضي در هوا منفجر مي‌شود. نام آن را الحسين گذاشته بودند. گفته مي‌شود كه روس‌ها حاضر ‏به فروش موشك اسكاد سی به عراق نمي‌شوند. ولي تعداد زيادي اسكاد بی به عراق مي‌فروشند. صحبت از فروش 300 ‏موشك بوده است و بالاخره توانست با استفاده از اين موشك‌ها و تغييراتي در آنها به موشك‌هاي دوربردتري دسترسي پيدا ‏كند. ‏

در صنايع دفاع سابقه توليد راكت‌هايي با برد 11 كيلومتري به نام كاتوشيا وجود داشت. ولي احتياج به فن‌آوري ‏بالا در ساخت سوخت و آلياژهاي مقاوم به دماي زياد موتور دارند. آقايان مهندس جعفري و صالحي پروژه نازعات را كه ‏راكتي با سوخت جامد با برد بيش از70 كيلومتر بود را شروع كرده بود. اولين موشك سوخت جامد ايران با برد بيش از 50 ‏كيلومتر بود. ‏

با پیگیری ها در مجتمع صنعتي شهيد همت تشكيلاتي به‌نام مجتمع صنعتي شهيد باكري ایجاد شد. پروژه شهاب ‏‏2 كه وظيفه‌اش توليد انبوه اين راکت‌های سوخت جامد در حال تحقیق بود كه بتوانيم به‌وفور از آن استفاده كرد. در ‏خطبه‌هاي نمازجمعه آیت الله هاشمی رفسنجانی مطرح گردید. ايشان از تحقیقات بازديد كردند و اميدوار شدند. اما کار ‏آسان پیش نمی رفت. مواد اوليه و تجهيزات مناسب كار و امكانات پشتيباني در دسترس نبود. ابتدا به عنوان پیگیر طرح ‏تحقيقاتي سجيل كه در جهاد خودكفايي نيروي زميني سپاه به سرپرستي دلسوزانه شهيد اصغر اسلامي و يارانش از طرف ‏آقاي افشار رئيس مجتمع صنعتي شهيد همت فعال شدم. آقاي رفيقدوست وزير سپاه هم حكم مستقيمي براي توليد موشك ‏سجيل و انتقال برادران محقق راكت سجيل به وزارت سپاه، معاونت جهاد خودكفايي داد. در بهمن ماه سال 66 نيز آقاي ‏افشار مجدداً حکمی برای توليد انبوه يكي از راكت‌هاي در حال تحقيق صادر کرد.‏

اکنون و پس از گذشت سی سال، این تلاشها بیش از انتظار همه کارشناسان به ثمر رسیده است ، بنابراین ‏شایسته است در چهلمین بهار آزادی یاد و خاطره همه مردانی که جان، توان و همه سرمایه زندگی خود را صرف ایجاد ‏توان دفاعی کشور کردند گرامی بداریم، مردانی که در این تصاویر برخی از آنها حضور دارند وچهره هایی نظیر شهید ‏اسلامی ، شهید تهرانی مقدم و برادرانی که چون مطمئن نیستم از طرح نامشان رضایت دارند از آنها نام نمی برم اما ‏برایشان آرزوی موفقیت دارم.‏