سیما از دختران شین آبادی این روزها حال و روز روحی مناسبی ندارد و به قول معروف در لاک خود فرو رفته و هر چه پدر و مادرش خود را به در و دیوار میزنند و به در وزارت بهداشت و آموزش و پرورش می کوبند انگار نه انگار و روانپزشکی در اختیار این دانش آموزان زبان بسته نمیگذارند.
همه اینها برداشتی است از گفتههای مرادی، پدر سیما، یکی از دختران شین آبادی که در پاییز 91 در یک کلاس درس مدرسه ابتدایی روستای شینآباد از توابع شهرستان مرزی پیرانشهر با آتش سوزی بخاری نفتی کلاس سوخته.
اما خود پدر با اشاره به وضعیت جسمی و روحی دختران و وضعیت درمان دختران دقیقا گفته، "روند درمان پیشرفت خاصی نداشته و اکنون دختران از لحاظ روحی روانی در وضعیت نامطلوبی به سر میبرند. کلیه والدین به دلیل نگرانی از آینده دخترانشان بارها از وزارت بهداشت و درمان و وزارت آموزش و پرورش درخواست روانپزشک را داشتهاند ولی متاسفانه هنوز اقدام عملی در این زمینه صورت نگرفته است."
پیشرفت کند روند درمانی دختران شین آبادی
وی همچنین اضافه کرده، پروسه درمان دختران تاکنون متوقف نشده ولی باتوجه به تورم حاکم بر جامعه و کمبود بودجه اختصاصی برای حل مشکلات پزشکی این دختران، روند درمان با سرعت کمی پیش میرود و پروسه درمان اکنون بیشتر در مرحله جراحی پلاستیک قرار دارد.
پدر سیما از سخت بودن هر بار سفرشان به تهران جهت مداوای دختران گفته و اینکه به دلیل کمبود بودجه و عدم تسویه حساب با پزشکان و بیمارستانهایی که دختران در آنجا مداوا میشوند، تنها 10 درصد مراحل درمان در حال انجام است و مشکلات اقتصادی نیز بر نحوه درمان و کیفیت داروهای استفاده شده تاثیر گذاشته است.
مرادی، موضوع انتقال دختران به خارج ایران را مورد اشاره قرار داده و اضافه کرده، اکنون درمان دختران در بیمارستان دولتی فاطمه زهرا در یوسف آباد تهران انجام شود.
انتقال به خارج کشور برای ادامه درمان از مهمترین خواستههای خانوادههای دانش آموزان شین آبادی
او تصریح کرده با وجود آنکه سال گذشته قول مساعد وزیر بهداشت جهت هماهنگی برای انتقال دختران به خارج از کشور برای ادامه درمان داده شده بود اما متاسفانه هیچ اقدامی صورت نگرفته و تا این لحظه نیز با اعتراض و تحصنهایی که در جلوی درب وزارتخانه انجام شد، درخواست محقق شدن این مهم شده است.
او، لزوم اعزام به خارج جهت درمان، صرفا برای افزایش کیفیت درمان و معالجه توسط دکترهای مجربتر در این امر را ضروری دانسته و در این حد بر این خواسته پافشاری کند حداقل باید جراحیهای مهم که بعضی از دختران لازم دارند در بیمارستان های مجهزتر و پیشرفتهتر که اکثرا خصوصی هستند، انجام شود.
تامین هزینه درمان و تسویه حساب نشدن بیمارستان و پزشک های معالج، مشکل اصلی کم شدن سرعت روند درمان دختران بوده و به گفته پدر سیما، به خاطر همین کاستی ها، درمان به خوبی انجام نمیشود و حتی مواردی بوده که جراحیهایی انجام شده ولی به دلیل نبود کیفیت داروهای استفاده شده مجددا اقدام به عمل جراحی شده و مشکلات زیادی را برای خانوادهها ایجاد کرده است و او با یادآوری دوباره، تنها راه علاج این دختران را با وضعیت موجود، انتقال و درمان در کشورهای خارجی دانسته است.
وی با اشاره به لیست اعزامیها به خارج از کشور گفته، در حادثه شین آباد، میزان آسیب وارده به دختران در سطوح مختلفی است و باتوجه به اینکه سیما دختر بنده نیز در لیست آسیب دیده شدید بود، لیستی شامل کلیه دختران آسیب دیده با درجه شدید و خیلی شدید توسط پزشکان معالج در ایران تکمیل شده که این لیست به کشور آمریکا ارسال شد ولی به گفته پزشکان هنوز وضعیت پذیرش و یا عدم پذیرش مشخص نیست.
جالب این بخش قضیه آن است که درخواست هایی از طرف خیرین از کشورهای اروپایی و آمریکایی جهت قبول هزینه درمان و هماهنگی برای پروسه درمان دختران انجام شده ولی تنها پاسخ خانوادهها این بوده که انتقال تنها باید از طریق وزارت خارجه ایران انجام شود.
خود سیما مرادی، فرزند این پدر هم پیش از این از آموزش و پرورش گلایه کرده و گفته، از آموزش و پرورش خواسته در درسها کمکشان کنند تا بتوانند عقب ماندگیهایشان را جبران کنند چرا بسیاری از آنان با این مشکل روبرو هستند و چون دائم در رفت و آمد برای عمل جراحی هستند، از دروس عقب مانده و برخی را متوجه نمیشوند. سیما آرزو دارد که دندانپزشک شود، اکنون مشغول نوشتن کتاب زندگی اش اما چون انتقادی است گمان نمیکند چاپ شود.
وی از اینکه برخی تجهیزات پزشکی به کار برده شده در روند درمانشان کیفیت نداشته گلایه کرده و توضیح داده، "در بدن ما "تیشو" میگذارند که درد بسیار زیادی دارد. برای مرتبه اول که تیشو در گردنم کار گذاشته بودند تاثیرات خوبی دیدیم و گردنم خوب شد اما تیشوهای بعدی خوب نبودند و به پوستم آسیب زدند. تیشوها باید ۹ ماه تا یکسال در بدنمان بمانند و مراقبت از آنها بسیار سخت است اما چون جنسشان خوب نیست سوراخ میشوند و دوباره باید به اتاق عمل برویم تا تیشوها را در بیاورند که بسیار آزار دهنده است."
پرداخت به موقع هزینههای ماهانه دختران شین آبادی
سید محمد شادکام، پدر سیما، یکی دیگر از آسیب دیدگان حادثه شین آباد از مقرری که به صورت ماهانه برای دختران تخصیص داده شده و خوشبختانه به صورت مرتب هر ماه واریز شده ابراز رضایت کرده و حتی گفته، هزینه های ایاب ذهاب که در سفرهای پزشکی جهت درمان از حساب شخصی خودمان هزینه کردهاند، از محل بودجه اختصاص یافته برای این دختران مشخص شده توسط اداره آموزش و پرورش شهرستان بعد از مدت کوتاهی از هزینه شدن به خانواده ها عودت داده میشود.
پدر سیما شادکام پیش از این نیز در ایسنا گفته، از حجم مشکلات درمان دخترش به ستوه آمده و اضافه کرده، به هر ادارهای میرود درها باز هستند، اما متاسفانه خیلی کارها نمایشی است. به آنها گفته بودند کلاس تقویتی برای دخترها میگذارند در حالیکه دو روز مانده به امتحان یک کلاس مرور درس برای آنها برگزار کردهاند که دیگر اسمش کلاس تقویتی نیست و مرور درس است؛ متاسفانه بعضی مسئولین یا کارهای نمایشی میکنند یا منت میگذارند.
پرداخت هزینههای دانشگاه دختران شین آبادی دیگر خواسته خانوادههایشان
اسماعیل پور، پدر آمنه نیز خبر خوشی هم داده و آن هم اینکه به جزء یکی از دختران که ازدواج کرده، همه دختران مشغول به تحصیل هستند و چند تن از آنها در مدرسه خصوصی سطح شهرستان مشغول به تحصیل هستند و البته این گلایه را هم کرده که با وجود اینکه وزارت آموزش و پرورش مکلف به تامین هزینه تحصیل این دختران حتی در سطح دانشگاه نیز بوده ولی اکنون هزینههای مدارس خصوصی به صورت شخصی پرداخت میشود که خواستار شده مساعدتی در این زمینه انجام شود.
بیشتر عمر دختران شین آبادی زیر تیغ جراحی تلف شده
مولود طاهر آبادی، پدر آرزو نیز به مانند مرادی، پدر سیما از اینکه روند درمان در حد انتظار نبوده گلایه کرده و اضافه کرده، تنها انتظارشان سرعت و اجرای هرچه بهتر درمان عزیزانشان است و باتوجه به گذر زمان طلایی، بیشتر عمر این دختران ساعتها زیر تیغ جراحی تلف شده و متاسفانه نتیجه آنچنانی نداشته استو
او خواسته با افزایش کیفیت درمان، جوانی و سلامتی این عزیزان به زودی برگردد و گفته تنها درخواست همه دختران این است تا در زمان جوانی، خود را در میان دوستان هم سن خود در محیط های دانشگاهی ببینند.
پدر آرزو هم مثل پدر سیما از مشکل روحی و روانی ناشی از حادثه بین دختران شین آبادی یاد کرده و خاطرنشان کرده، اخیرا چندین کلاس تقویت روحیه و روانپزشکی برای این عزیزان برگزار شده و امیدوارند با اختصاص چندین روانپزشک خانم و برگزاری کلاسهای روانپزشکی به صورت دورهای و پیوسته ، بتوانند مشکلات روحی این عزیزان را برطرف کنند.
طاهرآبادی هم به مانند پدر آرزو قویا خواسته هزینه تحصیل فرزندان آسیب دیده شان در بهترین مدارس و دانشگاهها که بر عهده وزارت آموزش و پرورش و وزارت بهداشت بوده، پرداخت شده و امیدوار است با محقق شدن این مهم مسئولین بتوانند آینده روشنی را برای این عزیزان فراهم کنند تا دختران به زندگی عادی خود بازگردند و بتوانند آینده شغلی مناسبی را برای خود رقم بزنند.
آرزو طاهرآبادی، دیگر دختر شین آبادی هم در ایسنا گفته، طاقت و تحمل این همه درد را ندارد چرا که سالی پنج شش بار باید عمل شود و این بیهوشیها تاثیرات بدی روی بدنش گذاشته است. در این شش سال تنها یک بار با روانشناس حرف زده و با این روح و روان آزرده، شب ها را صبح میکند و کابوسهای شبانه زجرش میدهد.
اعزام به خارج کشور خواسته مشترک 12 دختر شین آبادی
پیش از این نیز 12 دختر ایران به مناسبت تولد حضرت معصومه به ایسنا آمده بودند و «آمنه» که به نظر می رسید چهرهاش بیش از دیگر همکلاسیهایش سوخته از روزهای سختی که بر او رفته سخن گفته و سیما نیز که میگویند گاهی از به یاد آوردن خاطرات آن روز آذرماه از حال میرود با بغضی در گلو سالن را ترک کرده و گفته تمایلی ندارد از خودش و آن کابوس حرف بزند، اما آنچه در پایان این نشست با دختران شین آبادی در ایسنا مشخص شده آن است که هر ۱۲ دختر یک خواسته مشترک دارند و آن اعزام آنها به خارج از کشور برای تسریع روند درمان است.
سوختن دختران شین آباد واقعیتی تلخ از بیتدبیری مسئولان در ادوار مختلف
حسین احمدی نیاز، وکیل دختران شین آباد نیز در ایسنا گفته، سوختن دختران شین آباد واقعیتی تلخ از بیتدبیری مسئولان ما در ادوار مختلف هستند و به برگزاری کنگره بینالمللی سوختگی و دیدار دختران با وزیر بهداشت در حاشیه این کنگره اشاره کرده و اضافه کرده، وزیر بهداشت به همه این دخترها وعده داد مقدمات اعزام آنها به خارج از کشور برای ادامه درمان فراهم کند و حتی اگر بودجه دولتی تامین نشد از جیب خودش هزینه درمان آنها را بپردازد، در حالیکه تاکنون این وعده محقق نشده است.
وی تصریح کرده، متاسفانه در بیمارستان امکانات کافی و مناسب برای ادامه درمان بچهها وجود ندارد و اغلب دستگاههای آنها فرسوده است. قرار بود تجهیزات جدیدی خریداری شود و حتی والدین دختران اعلام کردند که بودجه اعزام دخترانشان به خارج از کشور صرف ارتقای تجهیزات این بیمارستان میشود اما تاکنون این وعدهها عملی نشده و همچنان پیگیر هستند.
این وکیل با بیان اینکه مدارک دختر ها را برای چند پزشک ایرانی مقیم آمریکا ارسال شده و آنها برای درمان اعلام آمادگی کردند، گفته، "این دخترها دوران نوجوانی را طی کردهاند و در آستانه ورود به دوران جوانی هستند و اگر قرار باشد تا ۱۵ سال دیگر زیر تیغ جراحی بمانند زندگیشان نابود میشود. بس است درد و رنج برای این وضعیت و وعدههای توخالی."
وی با اشاره به اینکه چون دختران شین آباد اثر انگشت ندارند برای دریافت کارت ملی با مشکلاتی روبهرو شدهاند عنوان کرده، دیوار بزرگی بین این دخترها و جامعه ایجاد شده و نگاه ترحم آمیز آزارشان میدهد، در حالی که آنها تنها به دنبال احقاق حق و کرامت خویش هستند که با خودشان سوخته است.
آتش گرفتن این مدرسه به علت بی مسئولیتی مسئولان وقت بود. دولت موظف است حقوق این دانش آموزان را بپردازد در حالیکه تا امروز هر حقی به والدین آنها داده گاه با منت، تحقیر و دوندگی بسیار همراه بوده است.
طیب قدیمی، معاون اجرایی معاونت درمان وزارت بهداشت چندی پیش در خصوص اعزام دختران شین ابادی به خارج از کشور برای مداوا گفته، با تامین برخی امکانات در زمینه جراحی در بیمارستان حضرت فاطمه (س)، اقدامات درمانی و جراحی آنها ادامه یافته و میتوان گفت که دیگر نیازی به اعزام آنها به خارج از کشور نخواهد بود.
ایسنا برای مخاطبانی که از داستان تلخ زندگی دختران شین آبادی اطلاعات کمی دارند ماجرای این حادثه را یادآور شده است؛ در ساعت 8 صبح روز چهارشنبه، 15 آذر 91، یک کلاس درس مدرسه ابتدایی روستای شینآباد از توابع شهرستان مرزی پیرانشهر دچار آتشسوزی شد و از 37 نفر دانش آموزان آن 29 نفر دچار سوختگی شدند.
در آن روز سیاه آذر ۹۱ وقتی دخترها وارد مدرسه انقلاب اسلامی که در ورودی، خودروبر نداشته و پنجرههای مشبک آهنی همانند زندانی آن را محصور کرده بود، میشدند، نمیدانستند چه سرنوشتی انتظارشان را می کشد.
"شینآباد" شهر سردی است و از اول آذر برف و باران را به خود میبیند. دختربچههای ۱۰ ساله کلاس چهارم از معلم خود میخواهند تا بخاری کلاس درس را روشن کند. ساعت ۷:۳۰ صبح سرایدار با دو گالن نفت وارد کلاس میشود و مخزن بخاری را پر میکند؛ چون بخاری سوراخ بوده نفت به اطراف بخاری نشت میکند و آتش در آن زبانه میکشد.
دخترها که وحشت زده شده بودند از معلم خود میخواهند از کلاس بیرون بروند، اما خانم معلم که به شهادت خود بچهها، سابقه تنبیه را داشته از خروج آنها ممانعت میکند. آن روز ۲۹ دانش آموز در کلاس بودند که یک نفر آنها بیرون میدود تا سرایدار را صدا کند. به علت شدت داغی، بخاری از دست سرایدار میافتد و آتش به کلاس نفوذ میکند. معلم و سرایدار از روی آتش میپرند و بیرون میروند اما دختربچهها به سمت دیوارها پناه میبرند.
"سارینا رسول زاده" و "سیران یگانه" جلوی بچهها قرار میگیرند و آنها را به عقب هدایت میکنند و در نهایت جان خود را از دست میدهند و"آمنه" که دستهایش را به دیوار زده بود، انگشتها و پوست دستش روی دیوار میماند.
وقتی والدین بعد از ۲۰ دقیقه از راه میرسند، ناچار می شوند دیوارهای این اتاق آتشین را تخریب کنند تا بچهها را بیرون بکشند. دخترها به بیمارستانهای ارومیه، تهران، تبریز و اصفهان منتقل میشوند. از آن روز تاکنون که ۱۲ نفر از بچهها که آسیب دیدگی جدی تری داشتن و حالا ۱۵ - 16 ساله شدهاند، زیر تیغ جراحی قرار دارند و طبق گفته رئیس کمیسیون پزشکی تا ۱۵ سال دیگر نیز باید همچنان تحت عمل جراحی و مداوا باشند.
دختران شین آبادی تنها یک خواسته مشترک دارند و آن هم اعزام به خارج از کشور برای درمان چون بدنهای نحیف آنها دیگر توان سالی 3 -4 جراحی تا 15 سال دیگر را ندارد؛ آنها میگوید که اگر فرزندان خود مسئولان هم جای ما بود، اینگونه رفتار میکردند؟
شش سال از آن روزها گذشته اما آنها هر شب کابوس آن روز سرد را میبینند. آرزوهای مچاله شده این دختران نوجوان زیر آوار بی تدبیری و سوءمدیریتها مانده، هرچند هنوز لبخند میزنند و به آینده امیدوارند.