پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : جنگلهاي ايران آب ميروند و باغ، ويلا، مزارع و بيابان بهجاي آنها ميرويد و از همه مهمتر آب از آب تكان نميخورد....جنگلهاي ايران آب ميروند و باغ، ويلا، مزارع و بيابان بهجاي آنها ميرويد و از همه مهمتر آب از آب تكان نميخورد.
سوءمديريت بهجان جنگلهاي ايران افتاده است و جنگل و مرتع كشور را در كام نيستي و نابودي ميكشاند. کاهش 6 میلیون هکتاری جنگلهای ایران در اين سالها و ناپديد شدن ۱۸ میلیون اصله بلوط در غرب کشور گواه روشني براين مساله است. جنگلهايي كه با نابوديآنها، ايران هر لحظه به بيابانشدن نزديكتر ميشود. خسارت سالانه بیابانیشدن كشور بيش از يك هزار ميليارد تومان برآورد شده است. هر روز قانوني براي جنگل مصوب ميشود. يك روز ميگويند بايد دامها را از آن خارج كنند و روز ديگر قانون تنفس جنگل را مطرح ميكنند.
اما چرا با اجراي اين قوانين، بازهم شاهد تخریب جنگلها، رانش زمین و وقوع سیلاب در كشور هستيم. براساس آمار، در طول 25 سال گذشته حدود چهار ميليون هكتار از راضي منابع طبيعي تغييركاربري پيدا كردهاست؛ درحالي كه سازمان منابعطبيعي كشور در طول عمر 125 سال خود تنها دو ميليون هكتار جنگلكاري انجام داده است. اين آمار نشاندهنده اين است كه سازمان منابع طبيعي بيش از دو برابر درختهايي كه كاشته، جنگلزدايي كرده است. نكته قابل توجه اينجاست كه تمامي اين تغييركاربريها با مجوزهاي قانوني و رسمي صورت گرفته است.
بخت سياه هيركاني
جنگلهاي هيركاني ميراث چندميليون سالهاي است كه از عصر يخبندان و هزاران مشكل ديگر سربلند بيرون آمده تا بهنسل ما امانت سپرده شود. ما ثابت كردهايم كه امانتداران خوبي نبودهايم. براساس آمار، سالانه 50 هزار هکتار از رویشگاههای جنگلی کشور در حال نابودی است و از 6.5 میلیون هکتار جنگلهای هیرکانی در شمال ایران در نیم قرن گذشته 1.9 دهم میلیون هکتار باقی مانده است.
جنگلخواری بلاي جان هيركاني شده است. بخشهايي از جنگل توسط سوداگران ساخت و ساز تغييركاربري داده ميشود و پس از آن تبديل به ويلا ميشوند. ويلاهايي كه بهبهاي نابودي قديميترين رويشگاه كره زمين ساخته ميشوند. يكي ديگر از مشكلات هيركاني مافياي قاچاق چوب جنگل است مافيايي كه بيرحمانه بر پيكر هيركاني ميتازانند و جان آن را به لب رساندهاند. «ابر» مهمترين جنگل هيركاني است. اهميت جنگل ابر از آنجا ميآيد كه قسمتی از جنگلهای باستانی هیرکانی است و گیاهان دارویی آن کم نظیر است و همچنين جنگل ابر یکی از دست نخوردهترین جنگلهای ایران است که در ادامه جنگلهای سرسبز شمال ایران است.
جنگل «ابر» در سالهاي اخير با مشكلات بسياري دست و پنجه نرم كرده است. يكي از مشكلاتي كه اعتراضات فراوان فعالان و كارشناسان محيط زيست را درپي داشت، احداث جاده عليآباد به ابر در شاهرود بود. 150 نماينده مجلس پيشين از روحاني در نامهاي تسريع در احداث اين جاده را خواستار شدند. آن سوي ماجرا فعالان محيط زيست عنوان ميكردند؛ در اين منطقه چقدر جاده نیاز داریم که براي احداث آن بهجان یک قطعه از مرز اکولوژیک را بشکافیم و جاده بسازیم. اين طرح همچنان حاشيههاي فراواني دارد. مهمترين مشكلات جنگلهاي هريكاني؛ طرحهای جنگلداری، هجوم مردم برای خانهسازی، ویلاسازی، دامداری و نواحی صنعتی و ... است. جنگلهای هیرکانی با قدمت زمین شناسی بیش از ۴۰ میلیون سال، ارزش دیرینشناسی درختان با بیش از یک میلیون سال، تنوع زیستی بسیار بالای گیاهی و جانوری و زیبا شناختی که در واقع به عنوان یک فسیل زنده منحصر بهفرد در جهان مطرح است. بهگفته برخي از مسئولان سازمان محيط زيست، ایران در نظر دارد بخشهای واجد شرایط از این جنگلها شامل ۹ تا ۱۰ سایت را بهمنظور میراث طبیعی جهانی در یونسکو به ثبت برساند.
حال و روز زاگرس، مخمل سبز ميانه ايران خوش نيست، زاگرسي كه 40 درصد جنگلهاي كشور و 11 استان را در خوي جاي داده است. تغييركاربري جنگل به باغ و مزرعه، راهسازي و ايجاد خطوط انتقال گاز، انتقال آب از رودخانههاي زاگرس، تجارت سياه زغال و آتشسوزي كه بهدست انسانها انجام ميشود، دركنار كاهش نزولات جوي نفس زاگرس را بريده است. براساس آمار يك ميليون و سيصد هزار هكتار از جنگلهاي زاگرس تنها طي هفت سال گذشته تخريب شده است.
از سال 88 تاكنون كه سازمان حفاظت محيطزيست رصد بر جنگلهاي زاگرس را برعهده گرفته است؛ آتشسوزي، انحراف سرشاخههاي آب، تغييركاربري و خشكسالي موجب از بين رفتن درحدود يك ميليون و سيصد هزار هكتار از عرصه جنگلي زاگرس شده است. اين ميزان از جنگلهاي زاگرس تنها بهدلايلي كه عنوان شد، از بين رفته و دلايل ديگري همچون كرم چوبخوار و آفت جز آن محسوب نميشوند. جنگلهاي زاگرس آهسته آهسته درحال تبديل شدن به مزارع و باغ هستند. کشاورزان زاگرسي با شخمزدن جنگلها موجب ازبين رفتن آنها شدهاند. بهگفته كارشناسان شخم زدن سطح منابع طبیعی و جنگلها سبب میشود تا قسمتهای زیرین خاک در معرض جریان هوا قرارگرفته و رطوبت خود را از دست دهند که این مساله موجب خشكي درختان و تخريب تدريجي جنگلهاي زاگرس خواهد شد.
جنگلزايي در ايران شروع شده و هر روز بر شدت آن افزوده ميشود؛ براساس آمار طي 50 سال گذشته هفت ميليون هكتار از جنگلهاي زاگرس از بين رفته است و درحال حاضر تنها 5 ميليون هكتار جنگل در زاگرس باقي مانده است. بسياري از وزارتخانهها با تصميمات غيركارشناسي موجب از بين رفتن هزاران هكتار از جنگلهاي زاگرس شدهاند. بهعنوان مثال، جهادكشاورزي در جنگلهاي زاگرس بهصورت مجاني زمين و آب در اختيار كشاورز و باغدار قرار ميدهد كه به كشاورزي بپردازد. درخت بلوطي كه عمر 500 سال ميكند و ريشه در آب دارد و نيازي به آبياري ندارد را قطع ميكنند؛ جنگل را به باغ تغيير كاربري ميدهند و در آن درخت سيبي ميكارند كه عمر نهايت 15 ساله دارد و براي توليد يك كيلو ي آن 840 ليتر آب نياز است. تمامي اين فجايع تحت عنوان «معيشت مردم» انجام ميشود.
حال پرسش اين است كه اين چه معيشتي است كه طبيعت را به تاراج ببريم و محصولي توليد كنيم كه صرفه اقتصادي نداشته باشد؛ در نهايت هم يك معيشت ناپايدار بيش نيست.يكي ديگر از عوامل نابودي زاگرس، آتشسوزي جنگلها در فصول گرم سال است. هرساله شاهد آتشسوزيهاي بسياري در جنگلهاي زاگرس و از بين رفتن صدها هكتار جنگل در اثر آتشسوزي هستيم. « بهگفته ريیس سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری؛ بهطور معمول 70 درصد آتشسوزیهای کشور در جنگلهای زاگرس رخ ميدهد». آتشسوزي بلاي جان زاگرس شده است چرا كه امكان احياي برخي از اين جنگلها ديگر وجود ندارد.
برخي از جنگلهاي زاگرس بهدليل قرارگيري در كمربند خشك ايران؛ ابتدا بايد بهشكل مرتع احيا شوند كه حداقل 50 سال زمان نياز دارد و متاسفانه بايد گفت تنها در برخي از مناطق ميتوانيم مرتع داشته باشيم و ديگر خبري از جنگل نيست؛ زيرا احتمال رشد بلوط در كمربند خشكسالي صفر درصد است.كاهش نزولات جوي، برداشت بيرويه آب و انسان عوامل مرگ تدریجی جنگلهای زاگرس هستند. جنگلهاي زاگرس درحالي بهدست انسانها تخريب ميشوند كه نظارت مسئولان بهاندازهاي ضعيف است كه ميتوان گفت نظارتي وجود ندارد.
يكي از تجارتهاي پرسودي كه پاي انسانها را به نقاط بكر زاگرس باز كرده است، تجارت زغال است. زغالگیری همچون آفت كرم چوبخوار بهجان زاگرس افتاده است. بارها خبر اكتشاف محمولههاي زغال در زاگرس را شنيدهايم اما اين بازي اكتشاف همچنان ادامه دارد. طبق قانون تهیه، حملونقل و استفاده از درختان برای درست کردن زغال ممنوع است. پايان دادن به تجارت سياه زغال در زاگرس مستلزم فرهنگسازی، آگاهی بخشی، اطلاع رسانی و همچنین ايجاد معيشتهاي جايگزين براي جوامع محلي است. شنيدهها حاكي از آن است كه بخش عمدهای از زغالهاي درختان زاگرس در رستورانها و مجتمعهاي تفريحي بينراهي و ... مورد استفاده قرار ميگيرد.
توسعه ناپايدار يكي ديگر از دلايل تخريب زاگرس است. هزاران درخت بر آب احداث جاده يا خطوط انتقال گاز قطع ميشوند. در چند سال اخير شرکتهای خطوط انتقال نفت و گاز در تمامي بخشهاي زاگرس به تخريب جنگلها مشغولند و سازمان محيط زيست بهتنهايي توان مقابله با آنها را ندارد. خطوط انتقال گازعلاوهبر اينكه طبیعت بکر و دستنخورده زاگرس را نابود ميكند بهدليل گرد و غبار ناشي از انفجارها باعث خشكيدگي درختان نيز ميشود. پيري معضلي است كه بهتازگي به ليست مشكلات جنگلهاي زاگرس افزوده شده است. براساس تحقيقات انجام شده پديده پيري درختان بهدليل حمله آفات و خشکسالیهای متوالي، ريزگردها و ... رخ داده است. عواملي كه انسان در بهوجود آمدن آن تاثير زيادي داشته است. پير شدن زاگرس پيامدهاي منفي بسياري براي اين جنگلها دارد. شايد خطرناكترين آنها نزديك شدن تاريخ مرگ زاگرس است. حال پرسش اين است درصورت مرگ زاگرس آيا جايگزين مناسبي براي اين منبع غني طبيعي وجود دارد.
بسياري از سازمانهاي جهاني هشدار دادهاند كه در صورت ادامه روند مديريت فعلي جنگلها تا 30 آينده مساحت بالاي از جنگلهاي ايران نابود و براي هميشه از صفحه روزگار محو ميشود؛ هشدارهايي كه تاكنون گوش شنوايي براي آن جود نداشته است. براساس اطلاعات مرکز آمار ایران، وسعت جنگل مای ایران در سال ۱۹۰۰ در حدود ۱۹ میلیون هکتار بود اما این رقم تا سال ۲۰۱۲ به ۱۴.۴ میلیون هکتار کاهش یافته است. بر پایه اطلاعات موسسه اقتصاد تجارت، تا سال ۲۰۱۵، مناطق جنگلی ایران به ۱۰.۷میلیون هکتار کاهش یافته و نابودی ۴۳ درصدی از سال ۱۹۰۰ داشتهاند.
بیشترین بخش مناطق جنگلی بازمانده در کوههای البرز در نزدیکی دریای خزر و در کوههای زاگرس واقع شدهاند. شايد جالب باشد بدانيد كه در اين سالها مسولان نهتنها با سومديريت آتش بهجان جنگلهاي شمال كشور و زاگرس انداختهاند، بلكه با مديريت سليقهاي و چشمپوشي موجب تخريب ديگر رويشگاهها و جولان مافياي قاچاق چوب جنگل در مناطق جديدي همانند جنگلهاي ارسباران شدهاند.
قانون