به گزارش ایسنا، سرمربی تیم بسکتبال مهرام بعد از نائب قهرمانی در لیگ برتر صحبتی درباره شرایط فصلی که گذشت و عملکرد تیمش نداشت. مصطفی هاشمی که پرافتخارترین مربی بسکتبال ایران است و به زودی هم در مقطع دکترا جغرافیای سیاسی فارغ التحصیل میشود این روزها هم مثل گذشته شرایطی خاص در بسکتبال کشور دارد. مربی که ۸ قهرمانی در لیگ برتر ایران، ۵ قهرمانی در غربآسیا، ۲ قهرمانی در باشگاههای آسیا، قهرمانی در جام شیخ راشد، مسابقات ABA چین، نائب قهرمانی در ویلیام جونز و ۱۴ حضور در فینال ایران را در کارنامه خود دارد در فصل گذشته لیگ برتر تیم جوان مهرام را تا فینال برد اما به قهرمانی نرسید. منتقد مشحون که در زمان ریاست او از فدراسیون دور بود با تغییرات در فدراسیون همچنان دور است. نزدیک به دوماه از پایان لیگ میگذرد و مصطفی هاشمی در گفت و گو با ایسنا، سکوتش را شکست و درباره اتفاقهای لیگ و نائب قهرمانی تیمش صحبت کردهاست که در ادامه میخوانید:
بعد از نائب قهرمانی در لیگ صحبتی نکردید. حالا مدتی از فینال گذشته. درباره بازگشت مهرام با نائب قهرمانی صحبت کنیم.
بله بعد از فینال میخواستم قضاوت عادلانهای داشته باشم. موارد احساسی و غیرمنطقی را کنار بگذارم و بعد حرف بزنم. از طرف دیگر تیم ملی بازی داشت و نمیخواستم در آن بازه زمانی حرفی بزنم که به تیم ملی لطمه بخورد.
از عملکرد مهرام در فصلی که گذشت راضی هستید؟
درباره تیم باید بگویم که فکر میکنم مسیر خوبی در لیگ داشتیم. در مرحله دورهای به جای خوبی رسیدیم و بازیکنان خیلی تلاش کردند. دو بازیکن خارجی خیلی معمولی گرفتهبودیم و کار را ادامه دادیم. هرچه جلوتر رفتیم دیدیم که بازیکنانمان خیلی خوب شدهاند و با توجه به اینکه مهرام همیشه بهترین نتیجه را میخواهد و جاهطلب است دو بازیکن خارجی بهتر گرفتیم که بیشتر کمک کنند. نه اینکه همه کاره باشند فقط بیشتر کمک کنند.
مسیر دشواری تا فینال داشتید. خیلیها فکر نمیکردند که مهرام به فینال برسد و منتظر برگزاری فینال در جنوب کشور بودند. خودتان فکر میکردید که از پس این مسیر بربیایید؟
متاسفانه بعد از آن اتفاقی که برابر نیروی زمینی افتاد جایگاه ما در جدول تغییر کرد و شرایطمان در پلیآف خیلی سخت شد. اول به دانشگاهآزاد خوردیم که بازی سختی بود. خارجیهایمان را تازه تغییر داده بودیم و کارمان سختتر شد. در نیمهنهایی به پتروشیمی خوردیم که سختترین قرعه بود. بعد از بازی سخت پنجم نیمهنهایی جمع کردن تیم خیلی دشوار بود. تیم را جمع کردم اما خب بازی اول را باختیم و بازی دوم فینال را بردیم و پس از آن بازی سوم را در تهران بردیم. با باخت در دیدار چهارم و پنجم باختیم و نائب قهرمان شدیم. به هر حال من یاد گرفتهام همیشه برای بهترین نتیجه تلاش کنم و این حس را نیز به بازیکنانم منتقل میکنم.
شهرداری تبریز تیم خیلی خوبی بود. آیا زور مهرام به آن نمیرسید؟
به هر حال من هیچوقت چیزی را توجیه نکردم. نگفتم بازیکنم مصدوم است، خارجی ندارم، بازیکنم پیر یا جوان است اما اکنون برای یکبار هم که شده باید حرف بزنم و این حق را به خودم و مجموعه مهرام که هزینه کرده و در بسکتبال است میدهم. متاسفانه برخی اتفاقها افتاد که جوی علیه مهرام درست کرد. برخی دوستان فیلسوف که نگران هستند و انقدر در داوریها ریز شدهاند با حرفهای غیرکارشناسی خود بر کار ما تاثیر گذاشتند. این دوستان در بازی دانشگاهآزاد و شهرداری اراک که ما در اراک باختیم کجا بودند؟ دوازده باخت زیر یک دقیقه کجا بودند؟ این دوستان در دیدار با نیروی زمینی برابر مهرام کجا بودند؟ چرا بعد از دانشگاهآزاد و صعود ما به نیمهنهایی به یکباره ریز شدند. مساله داوری از قبل بوده و همیشه هست اما ما همیشه حرمت ها و خط قرمزها را رعایت کردیم اما چرا اکنون بی پروا گفته میشود و یک طرفه. من دلم میخواهد اهل فنها از بازی آخر دورهای دانشگاهآزاد شروع کنند و فیلمها را ببینند. همه بازیهای ما را نگاه کنند و بعد میفهمند چه اتفاقهایی افتادهاست. نیمهنهایی را نگاه کنند. بازی پنجم با پتروشیمی را تماشا کنند.
انتقادها به دیدار آخر با دانشگاهآزاد و دیدار چهارم با پتروشیمی خیلی زیاد بوده.
بازی اول، دوم یا سوم نیمهنهایی چی؟ این هجمهها علیه مهرام چیست؟ هربار که ما برنده میشدیم بازی مشکل داشته؟ اینطور که نمیشود.
بهتر است مسائلی که بارها گفته شده را رها کنیم. به فینال برگردیم. عملکرد تیمتان در دیدار نهایی را چطور دیدید؟
دلیرزهان بازیکن کلیدی من آسیب دید و دو بازی چهارم و پنجم نبود. هیچکس هم نگفت مهرام بازیکن کلیدیاش را نداشت، من هم نگفتم. چرا کسی به این موضوع توجه نکرد؟ بعد از بازی سوم در دیدار ردهبندی به یکباره مصاحبهای میشود و آن حرفها گفته میشود. چرا تا آن زمان این حرفها گفته نشدهبود؟ منتظر هستیم تا بگویند کدام قهرمانیها مشکل داشته و دقیقا کدام مورد را مد نظر دارند که ایراد داشتهاست؟ قهرمانیهای صنام، صبا باتری یا قهرمانی با مهرام ایراد داشت؟ یا قهرمانی این سالها با پتروشیمی ایراد داشتهاست؟ از سال ۸۰ که نقطه عطف بسکتبال باشگاهی بود بگویند کدام قهرمانیها ایراد داشته و مشکلدار است؟ اگر کسی میداند بگوید دقیقا کدام قهرمانیها مشکل دار است.
به هر حال یا این مساله وجود داشته یا نداشته. اگر داشته باید یکجا مطرح شود.
سوال من اینجاست که چرا حالا اعلام میشود؟ چرا در این پنج سالی که با آقای مشحون همکاری و رفاقت داشتند اعلام نکردند اما حالا که تغییرات ایجاد شده حرف میزنند. چرا زودتر از مشکلات بسکتبال حرفی نزدند؟ اگر کسی بد است و مشکل دارد چرا با او همکاری کردند؟ اگر اعتقاد دارید که مشکل داشته چرا از او اسطوره ساختید و با او همکاری کردید؟ البته جامعه بسکتبال باهوش است و می داند چه اتفاقهایی افتاد.
به نظر شما این صحبتها واقعا در روند کار تیم شما تاثیر گذاشت؟
بله. متاسفانه این حرفها زمانی زده شد که ما در آستانه قهرمانی بودیم. به نظرم اگر کسی شهامت حرف زدن داشت باید زودتر حرف میزد نه زمانی که ما در آستانه قهرمانی بودیم. یک زمانی از مهرام انتقاد میکنند بعد با این باشگاه همکاری میکنند، از محمود مشحون انتقاد میکنند با او همکاری میکنند و برایش در انتخابات رای جمع میکنند. باز دوباره الان از او انتقاد میشود؟ من نمیدانم این چه راهی است که برخی میروند؟
این صحبتها چه تاثیری در بازیهای فینال ایجاد کرد؟
بازی چهارم و پنجم فینال ناخودآگاه فضایی ایجاد شد که داوری تحت تاثیر قرار گرفت. نیمه اول فینال چهارم و پنجم را همه ببینند. داور هم اشتباه میکند و ما حرمت نگه داشتیم اما ببینید تا همه متوجه شوند چه اتفاقهایی افتادهاست.
نظر شما درباره سطح کیفی تیم شهرداری تبریز چیست؟
شهرداری تبریز قطعا پنج بازیکن اولش بهتر از پنج بازیکن اول ما بود. ما دلیرزهان را نداشتیم. آن تیم میانگین سنی خوبی داشت و بازیکنانش در اوج پختگی بودند. ما تیم جوانی داشتیم. در بازی پنجم ما از نظر روانی نتوانستیم کاملا آماده شویم. تبریز به حق فینالیست شد و در نهایت هم قهرمان شد و خوشحالم که مردم آذربایجان خوشحال شدند.
پس شهرداری تبریز هم شایسته قهرمانی بود.
بله اما یکسری اتفاقها بر کار ما تاثیر گذاشت. من هم لازم بود که به هر حال مواردی را مطرح کنم. یک عده فضایی ایجاد کردند که مهرام نادیده گرفته شود. مهرام شور و هیجان آورد، تماشاگر آورد، رقابت ایجاد کرد اما چون یک تیم ناکام بوده باید همه چیز زیر سوال قرار بگیرد؟ اگر آن تیم قهرمان میشد مشکلی وجود نداشت؟ نباید به خاطر منافع شخصی تلاش یک مجموعه نادیده گرفتهشود. تلاش یک سری بازیکن جوان که از جان و دل مایه گذاشتند نادیده گرفتهشود. متاسفانه یکسری موارد دیگر هم بر کار ما تاثیرگذاشت.
چه مواردی؟
آن صحبتها به کنار زمانی که ماجرای آرنت را مطرح کردند این بازیکن کلا عوض شد. من و باشگاه آرنت را به خاطر آن حرکت جریمه کردیم و در زمین نیز او تکنیکالش را گرفت اما با برگزاری کمیته انضباطی کلا این بازیکن را تحت تاثیر قرار دادند و در مسابقههای فینال دیدید که او در حد یک بازیکن معمولی ظاهر شد و حرفی برای گفتن نداشت. به هر حال امیدوارم حسادت و مظلوم نمایی از بسکتبال ایران برود. این موضوع چند سال است به بسکتبال ایران ضربه میزند. این مساله بر قضاوت خیلی از اهالی بسکتبال تاثیر میگذارد و جلوی خیلی از شایستهسالاریها را میگیرد و واقعیتها را پنهان میکند. من هیچوقت نگفتهام تیمم جوان است یا پیر اما اکنون میگویم که میانگین سنی تیم مهرام ۲۱ سال بود. میتوانستیم از اول بارها روی این مساله تاکید کنیم اما با روحیه من سازگار نیست. اما خیلی ها سعی کردند این موضوع را پنهان کنند اما خب دیدید که چه اتفاقی افتاد و به نظرم آنها که باید خودشان را ثابت کردند و باقی چیزها بازی کردن با شعور اهالی بسکتبال است.
شما در فینال پنجم ذهنتان درگیر انتخاب سرمربی تیم ملی نبود؟ این موضوع برکارتان تاثیر نگذاشت؟
به نظر من انتخاب سرمربی تیم ملی به فدراسیون و مدیر تیمهای ملی ربط دارد نه کس دیگر. حالا هرکس میتواند یک نفر را انتخاب کند. این حق مدیر تیم ملی و فدراسیون است و به کس دیگری ربط ندارد. مهم این است که همه از تیم ملی حمایت کنند. برد تیم ملی به نفع بسکتبال کشور است و باید از آن کاملا حمایت کرد. همه میدانند که من اعتقادی دارم که سر آن میایستم. دوست داشتم رضا مهندسی رای بیاورد که نیاورد. رامین طباطبایی رئیس شد که یک بسکتبالی است. وظیفه داریم از او حمایت کنیم و هرکاری از دستمان برمیآید انجام بدهیم. من نمیتوانم یک روز با این یک روز با آن باشم. من اعتقادم این است که عوض نشوم. به آقای طباطبایی تبریک گفتم، میدانست از چه کسی حمایت کردم اما به او گفتم که هرکاری از دستم بربیاید انجام میدهم.
چه زمانی فهمیدید سرمربی تیم ملی نشدید؟
من بعد از فینال فهمیدم که سرمربی تیم ملی چه کسی شده اما از قبل همه چیز مشخص بود. هرکس انتخاب شده باید به او احترام گذاشت و از تیم ملی حمایت کرد.
به لیگ برگردیم. برای فصلی که گذشت سهمیه بازیکنان ملی آزاد شد. چقدر این کار در شرایط لیگ تاثیرگذاشت و به نظرتان آیا باید ادامه پیدا کند؟
سهمیه در این چند سال هربار چیزی پشتش بود. هر کاری که دوست داشتند را انجام دادند. نمیتوان روی آن سرپوش هم گذاشت چون همه چیز مشخص است. سهمیه همان سه بازیکن ملی درست است. بازیکن ملی نباید روی نیمکت بنشیند. یک تیمی پولدار است و حق دارد هزینه بیشتر کند اما این هزینه بیشتر باید در بازیکن خارجی انجام شود یا آن تیم سه نفر اول تیم ملی را میگیرد. بیشتر از این اجحاف است و نباید این اتفاق بیفتد. حدودا ۱۸ بازیکن سهمیه میشوند و شش تیم توان پرداخت دارند. یقینا دو سه بازیکن کمتر از حقشان میگیرند. اما انتخاب بین بد و بدتر است.
چرا برای بازیکن تعیین و تکلیف کنیم؟ او خودش میتواند انتخاب کند.
نباید بگذاریم بازیکن اشتباه کند.
بازیکن برای خودش تصمیم میگیرد و دوست دارد بین پول و بازی اولی را انتخاب کند به ما ارتباطی دارد؟
نباید بگذاریم بازیکن برای بسکتبال تصمیم بگیرد.
برای خودش تصمیم میگیرد نه بسکتبال.
مدیریت نباید بگذارد بازیکن صدمه ببیند. شاید یک ضربه کوچک بخورد اما نباید ضربه بزرگتر بخورد. از طرف دیگر همان بازیکن ملیپوش که افت کرده اکنون در تیم ملی نیست؟
باید چرخه درست شود که اگر یک بازیکن ملیپوش پول را انتخاب کرد و افت داشت بداند یک بازیکن خیلی سریع جایش را میگیرد.
بله در اروپا مربی میگوید هر بازیکنی که نیمکت نشین باشد دعوت نمیشود اما در ایران شرایط فرق دارد. به بازیکن ایرانی اینطور بگوید میگوید کنار میماند و پولش را میگیرد. اما وقتی بحث ملی مهم است باید حواسمان به تیم ملی باشد.
به هر حال اینکه ما بازیکن را محدود کنیم درست نیست. در گذشته هم تاثیری نداشته و فقط بازیکن ضرر کردهاست.
به نظرم شما باید اجازه دهید که کار درست را بزرگترها تصمیم بگیرند و انجام بدهند.
به نظر میرسد که تا امروز نتوانستهاند.
ببینید شش تیم میتوانند پول ملیپوشان را بدهند. آن بازیکنی که نیمکت نشین میشود نمیتواند برای تیم ملی مفید باشد و به همین دلیل برای اینکه بازیکن افت نکند باید مراقب باشیم تا اسیر اشتباه نادرست نشود. وقتی این توجه نباشد بازیکن با سطح بالا اندک اندک افت میکند و کاملا از بین میرود. اگر مثل اروپا چرخه کار حرفهای شد، نظام باشگاهداری درست شد و دیدمان به ورزش مثل کشورهای توسعه یافته شد مثل انها رفتار کنیم. همچنین در اروپا هم محدودیتهایی هست. چه کسی گفته محدودیت بد است؟ گاهی باعث پیشرفت میشود.
به هر حال محدودیت در سالهای قبل هم بود و همه بازیکنان ناراضی بودند. شما بازیکنان خارجی امسال را چطور دیدید به خصوص بازیکن خارجی شما که گفته شد گرانترین بازیکن تاریخ بسکتبال است.
صحبتهایی درباره بازیکن خارجی شده بود اما من میگویم که بازیکن گارانتی جذب نکردم که مصدوم باشد و بازی نکند. بازیکن ما ماهانه قراداد داشته و انقدر سطح بالایی داشته که به رشد بسکتبال کمک کردهاست. اینکه بگویند بازیکن مهرام گرانترین بازیکن تاریخ لیگ است درست نیست. در همین لیگ ما بازیکنی داشتیم که گرانتر بودهاست. مهرام دو سال رفت و با برگشت به بسکتبال شور و هیجان را به بسکتبال آورد. احترام، رقابت، تماشاچی و کیفیت آورد. اما برخی رفتارها باعث میشود دوباره شاهد رفتن مهرام باشیم. شاید نبودن مهرام به نفع برخی از دوستان باشد. به نظر من بهترین بازیکن خارجی لیگ نیز دومینیک جونز بود با فاصله.
به تیم هم بپردازیم. تیم با قدرت دو بازی انتخابی را برد. دو بازی دیگر پیشرو دارد و سپس باید به بازیهای آسیایی برود. به نظر شما شرایط تیم ملی چطور است؟
تیم ما انقد خوب است که با بودن حدادی و آمدن صمد و چند نفر دیگر که برگشتهاند قویتر از همیشه شدهاست. نباید به عراق، قزاقستان و قطر فکر کرد چون کم لطفی در حق بسکتبال است. من اگر خودمم بودم همین نظر را داشتم و معتقدم تیم بدون هیچ شک و تردید قهرمان بازیهای آسیایی میشود. در رقابتهای انتخابی هم اگر استرالیا تیم اصلیاش را نفرستد آن را شکست میدهیم. در کاپآسیا هم میتوانستیم ببریم حتی بدون صمد. اصلا نباید کره را هم نزدیک میبردیم. تیم خیلی قوی است، بدنه قدرمندی دارد، بازیکنان در اوج قدرت و پختگی هستند و تیمی داریم که بدون هیچ تردیدی بهترین تیم آسیا است و بعد از تیم اصلی استرالیا قرار دارد. من اگر سرمربی تیم ملی هم بودم همین حرف را میزدم و انجام هم میدادم.
صمد که حذف شده بود برگشت. رفت و برگشت صمد را چطور دیدید؟
زمانی که آن اتفاق افتاد من نه از حقوق صمد بلکه از حقوق صمدها دفاع میکردم که خدمت زیادی به بسکتبال ایران کردند اما نوع برخورد درست نبود. توجیههایی بود اما الان همه میدانند چه کسی برای بودن و حذف صمد چه کار کردهاست. حقوق صمدها رعایت نشد. او بازیکن توانمندی در پست خودش بود اما حقش را گرفتهبودند. از نظر فنی هنوز جانشین ندارد، کاپیتان تیم ملی است و جایگاه بالایی دارد اما به آن شکل حذف شد. وقتی این اتفاق برای بهترین میافتد بازیکن جوان چطور ادامه بدهد؟ با چه انگیزهای؟ وقتی اسطوره بسکتبال اینطور کنار برود آن جوان با چه روحیهای تلاش کند؟ حالا صمد بازگشت برای حامد آفاق یا مهدی کامرانی چه کاری انجام دادند؟ به خصوص مهدی که کارهای بزرگی برای بسکتبال انجام دادهاست. برای آنها گامی برداشتهایم؟ باید از آنها تقدیر شود که همه بدانند قدر داشتههایمان را میدانیم.
در این روزها موضوعی مطرح شده که مربیان ملی نباید مربیان باشگاهی باشند. نظر شما چیست؟
من هم معتقد هستم که نباید چنین باشد. مربیگری تیم ملی یک افتخار بزرگ است. همانطور که بازی در آن یک افتخار است. به نظر من مربی تیم ملی نباید مربی باشگاه باشد چون خواه یا ناخواه شایبههایی پیش میآید. مثلا زمان نقل و انتقالات باشگاهها و در جریان مسابقات مسائلی مطرح میشود که سنگ سر راه تیم ملی خواهد بود. بعضی مسائل مالی را انتخاب میکنند و به باشگاه میروند و بعضی هم افتخار تیم ملی را انتخاب میکند و در تیم ملی خواهد بود.
به هر حال برای پیشرفت و رسیدن به بسکتبال جهان نیاز به مربی خارجی و البته امکانات مناسب در سطح بالاست. به نظر شما نباید این اتفاق در بسکتبال بیفتد؟ به هر حال نباید به این فکر کنیم که تیم ملی ایران یک روز به جمع هشت تیم برتر جهان برسد؟
من قبلا در اینباره حرف زدهام. یا باید مربی بزرگی مثل آبرادوویچ جذب کنید که چند میلیون دلار لازم است. امکانات سخت افزاری و نرم افزاری که نداریم و به این دلیل نمیتوانیم از او استفاده کنیم. دیدگاهی که در فوتبال و والیبال است را در بسکتبال نیاورید. تا زمانی که قد و وزن در بسکتبال ما نیست، تا زمانی که تعداد بازیکنهای بسکتبال بلد ۲۰۰ تا ۲۲۰ سانتیمتری زیادی در بسکتبال نداشته باشیم ۷۰ سال نوری به هشت تیم اول دنیا نخواهیم رسید. افرادی که این حرفها را میزنند بسکتبال بازی کردهاند؟ بسکتبال را میشناسند؟ می خواهید جزو ۸ تیم برتر باشید باید ۱۰۰ بازیکن ۲۰۰ تا ۲۲۰ داشته باشید که بسکتبال بلد باشند. ده باشگاه حرفهای داشته باشید که در اروپا بازی کنند نه در آسیا. واقعا چطور چنین چیزی مطرح میشود؟
به هر حال باید بسکتبال به این سمت برود.
کار فدراسیون این است که بگوید در چهار سال از چه نقطه به چه نقطهای میرسد. این را باید مکتوب بدهد و وزارتورزش از رئیس این را بخواهد. اگر وزارت نخواهد ضعیف است. در تمام موارد باید بگوید چه مسیری طی میشود و به کجا میرسد. اگر بعد از چهار سال دوباره همینجا باشیم میشود همان وضعیت قبل. چه تفاوتی کردهاست. ما چند سال دیگر چند مهره شاخص را در تیم ملی نداریم. هدف گذاری چه خواهد شد؟ بازیهای آسیایی قهرمان میشویم. افق دید ما در جام جهانی چیست؟ سهمیه المپیک چه میشود؟ توسعه در بسکتبال کشور چطور میشود؟ باشگاهها چه وضعیتی خواهند داشت؟ درباره برنامههای تلوزیونی و رسانهها چه برنامهای داریم؟ درباره ترغیب بخش خصوصی، جذب اسپانسر و ردههای پایه چه کارهایی داریم؟ باید بگوییم برنامه چیست تا مشخص شود بعد از چهار سال چه برنامهای انجام دادهایم و چه برنامهای انجام ندادهایم.
تغییراتی در بسکتبال اتفاق افتاده و افرادی وارد کار شدهاند. مثلا شورای راهبری تشکیل شدهاست. نظرتان درباره اعضای شورای راهبردی فدراسیون چیست؟
این گزینش به نظرم گزینش درستی نیست. باید اول ببینیم معنی راهبردی چیست و قرار است این شورا راهبرد چه را نشان بدهد؟ ما برای جامعه بسکتبال یک شورای راهبردی تعریف کردهایم. زمانی که برای بسکتبال صحبت میکنیم باید ببینیم از چه اجزایی تشکیل شده که برای آن اجزا یک راهبرد و نقشه تهیه کنیم. حالا قرار است این افراد نقشه را فراهم کنند. مربی، بازیکن، داور، باشگاه، نماینده فدراسیون و یکسری اجزای دیگر که در بسکتبال فعالیت میکنند و افرادی که دیدگاه خوبی دارند کسانی هستند که مشکلات را میشناسند و درباره مشکلات قسمت خود میتوانند نظر بدهند. باید این افراد در شورا باشند که بهترین تصمیمها گرفته شود که این اتفاق نیفتادهاست. به نظرم خیلی از دوستان انتخاب شده با مشکلات بیگانه هستند.
و صحبت پایانی؟
در آن شهری که مردمش عصا از کور میدزدیند من از خوش باوری محبت جست و جو میکردم.