پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
نودمین دوره مراسم اسکار برگزار شد که کاش نمیشد و میخی دیگر بر تابوت سینما کوبیده نمیشد.
به گزارش انتخاب؛ سینمایی که یک زمانی با هوش و خلاقیت و غریزه انسانی فیلمهایش تماشاگران را به وادی زندگیها و تجربههای نو میبرد و امروزه روز محل جلوه فروش فرمولها و حسابوکتابهای از پیش اندیشیده شده؛ قابل پیشبینی و بیذرهای فرصت کشف و لذت. بیلحظهای رهایی هنرمندانه... اسکار نودم اوج انحطاط سینما بود. اوج غربت سینمای واقعی. اوج حسابگری و ریاضی و منطق را جای هنر قالب کردن. اوج بیانیهدادن. اوج عادیشدن... اسکار که یک زمانی شکوهمندترین رخداد سینمای دنیا بود؛ امروزه روز به جای شکوه، زرق و برق دارد. شکوه را در آثار و افراد باید جستوجو کرد، نه در رنگ و نور و لباس سینماگرانی که بهترینهایشان نیز نمیتوانند سایهای باشند از شکوهمندهایی چون ادری هپبورن، الیزابت تیلور، جان فورد، گرتا گاربو، گریکوپر. وقتی در یکی از شگفتانگیزترین تصمیمهای آکادمی فیلمنامهنویس فیلم بیش از حد معمولی برو بیرون روی صحنه اسکار آمد تا اسکار فیلمنامه را در دست بگیرد و به عالم و آدم فخر بفروشد که پا جای پای چه غولهایی گذاشته، با تمام وجود احساس کردیم که شکوه تا چه حد از این سینما دور شده است. وقتی در مرور از دست رفتگان امسال دیدیم وزن کسانی که سینما را تنها گذاشتهاند، هزاران برابر تمام نامزدها و برندگان امسال میشود، باور کردیم که امروزه روز دوران متوسطهاست و این دردناک است...
ناکام و کامروا
اسکار نودم را میتوان مراسم کامروایی گی یرمو دل تورو و شکل آبش نامید. در اسکاری که ساخته جدید دل تورو چهار جایزه مهم ازجمله اسکار بهترین فیلم و کارگردانی را به دست آورد؛ در اسکاری که دانکرک کریستوفر نولان فقط سه جایزه رشتههای فنی را به خود اختصاص داد؛ در مراسمی که سهم بلید رانر ٢٠٤٩ دو جایزه فنی و سهم سه بیلبورد خارج از ابینگ میزوری نیز فقط دو جایزه بازیگری بود و در اسکاری که شمار فیلمهایی که یک جایزه گرفتند، آدمی را حیرتزده میکرد؛ برنده اصلی شکل آب بود. بازنده نیز بیهیچ شک و تردیدی مارتین مک دانا و البته فیلمش سه بیلبورد خارج از ابینگ میزوری که کمتر از حد انتظار تحویل گرفته شد.
مارتین مک دانا که تک چهره فصل جوایز سینمایی امسال بود و خودش و فیلمش در فستیوالها و مراسم و جوایز و انجمنها و رویدادهای متفاوت تقدیر و تجلیل شده بود، در اسکار به نحو عجیبی نادیده گرفته شد؛ به نحوی که از آن همه نامزدی که خیلیشان نیز در بخشهای مهم بود، فقط دو بازیگر این فیلم یعنی فرانسیس مک دورمند و سم راکول اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن و نقش مکمل مرد را به خانه بردند.
درحالیکه نامزد نشدن مک دانا در رشته بهترین کارگردانی نشان میداد که اسکار چندان علاقهای به سه بیلبورد خارج از ابینگ میزوری ندارد؛ اما حداقل در رشتهای چون بهترین فیلمنامه اورجینال حق او در دست گرفتن مجسمه طلایی اسکار بود. اما جایزه به برو بیرون رسید تا ناکامی مک دانا در اسکار ٢٠١٨ تکمیل شود. سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری یکی از دو شانس اصلی بهترین فیلم نیز شناخته میشد که این بخش را مهمترین رشته اسکار میدانند؛ اما این فیلم در این بخش هم قافیه را به شکل آب باخت و به این ترتیب فیلم گی یرمو دل تورو برخلاف سالهای اخیر که برندگان بهترین فیلم و بهترین کارگردان از دو فیلم مجزا انتخاب میشدند، دو جایزه بهترین کارگردانی و بهترین فیلم را از آن خود کرد.
دیگر ناکامان
لیدی برد به کارگردانی گرتا گرویگ دیگر ناکام مهم امسال بود که باوجود نامزدی در پنج شاخه ازجمله بهترین فیلم و بهترین بازیگر زن نقش اصلی و مکمل برای سیرشا رونان و لوری میتکالف درنهایت در پایان شب دست خالی مراسم را ترک کرد. مادباند ساخته دی ریس نیز که در چهار شاخه شانس کسب جایزه را داشت به توفیقی دست نیافت. به پست استیون اسپیلبرگ نیز باید اشاره کنیم که با بازی دو چهره نامدار تام هنکس و مریل استریپ وارد فصل جوایز سینمایی شد. خیلیها به سبب مضمون سیاسی و سابقه موفقیت این نوع فیلمها در جوایز اسکار امید زیادی به آن داشتند، اما پیش از آغاز رأیگیری نهایی تبوتاب پیرامون این فیلم از بین رفت و درنهایت این فیلم طبق پیشبینیهای نهایی مورد توجه اعضای آکادمی قرار نگرفت تا اسپیلبرگ دیگر بازنده بزرگ
امسال باشد.
یک اسکار شعاری
به سیاق چند سال اخیر؛ اسکار امسال هم پر بود از سخنرانیهای سیاسی برگزیدگان علیه ترامپ و نیز دفاع از جنبش زنان هالیوود که به شکل مضحکی بزرگان سالهای دور و نزدیک را هدف قرار داده و بهانهای شده برای عقدهگشایی علیه موفقهایی که خاطرات چند نسل را شکل دادهاند. نکتهای که مورد توجه زنان روشنفکر اروپا نیز قرار گرفته و صدای ستارگان سینمای فرانسه را –مثلا- درآورده است. این شعارها را در شوخیهای مجری مراسم هم به وفور دیدیم و البته در شکل انتخاب برندگان که موجب شد در حضور فیلمنامه درخشانی چون سه بیلبورد خارج از ابینگ میزوری اسکار فیلمنامه به نویسنده سناریوی برو بیرون برسد که در بهترین شکل ممکن یک اثر متوسط است. حتی برد بلامنازع گی یرمو دل تورو را نیز میتوان واکنش هالیوود دموکرات دانست به شعارهای ضد مهاجرتی ترامپ علیه مکزیکیها و رنگینپوستان؛ با اینکه ارزشهای فیلم شکل آب را هم نباید نادیده گذاشت...
یک نقلقول
این را بیکم و کاست از نوشتهای نقل میکنم که در کافه سینما منتشر شده: بخش به یاد مراسم اسکار، ویژه درگذشتگان، هر ساله حالوهوای خودش را دارد. همیشه نگاه میکنم ببینم کدامهایشان تأثیر بیشتری بر زندگیام داشتهاند و امسال: جان جی آویلدسن بود، کارگردان راکی و جاناتان دمی، که سکوت برههایش را کنار بگذاریم، تازه میرسیم به ریچل ازدواج میکند، مایکل بالهاوس و کارهایی که برای مارتین اسکورسیزی فیلمبرداری کرد و مارتین لاندو از شمال از شمال غربی هیچکاک تا ماجراهای پینوکیوی استیو بارون و راجر مور و جیمز باندهایش، سام شپارد نویسنده و بازیگر که این اواخر او را در یک نقش کوتاه تأثیرگذار در ماد جف نیکولز دیدیم، و ژان موروی بونوئل و موج نوی فرانسه، جرج رومرو و زامبیهایش، مارتین رانسوهوف تهیهکننده پولانسکی آن سالها و کچ ٢٢ مایک نیکولز، فرد جی کوئنکمپ که پاتون و آسمانخراش جهنمی و پاپیون را برای ما فیلمبرداری کرد، سیجون سوزوکی، جری گرینبرگ تدوینگر سالهای موج نوی ١٩٧٠ سینمای آمریکا، لوییس باکالوف و قطعاتش برای وسترنهای اسپاگتی و البته «پستچی» عاشقانه مایکل رادفورد، و بالاخره...، بالاخره جری لوییس عزیز. که معلوم بود نفر آخر میگذارندش: که یعنی از همه مهمتر است.
بهترین فیلم و کارگردان
درحالیکه از بین فیلمهای مرا به نامت صدا کن، تاریکترین ساعت، دانکرک، برو بیرون، لیدی برد، رشته خیال، پُست، شکل آب و سه بیلبورد خارج از میزوری اِبینگ؛ شانس اصلی این بخش را فیلمهای شکل آب و سه بیلبورد میدانستند، درنهایت اتفاق عجیبی رخ نداد و شکل آب به این عنوان دست یافت. خیلی از تحلیلها در این زمینه؛ مایههای دگرباشانه و البته ضد مهاجرتی ساخته جدید دل توروی مکزیکی را در این اسکار بیتأثیر نمیدانند...
در رشته بهترین کارگردان نیز در میان کریستوفر نولان (دانکرک)، جردن پیل (برو بیرون)، گرتا گرویگ (لیدی برد)، پل توماس اندرسون (رشته خیال) و گیلرمو دلتورو (شکل آب)؛ این آخری اسکار کارگردانی را دریافت کرد تا برای نخستینبار در چند سال اخیر هر دو جایزه مهم مراسم به یک فیلم تعلق گرفته باشد. این بخش البته به اندازه بخش بهترین فیلم مورد انتقاد قرار نگرفته و تقریبا همگان معترفند کارگردانی دل تورو ازجمله بهترینهای یکی دوسال اخیر بوده است که توانسته سناریوی متوسطی چون شکل آب را تا حد یکی از بهترین فیلمهای سال ارتقا دهد.
اسکارهای بازیگری
در اسکار نودم اسکارهای بازیگری تقریبا طبق پیشبینیهایی که قبل از مراسم رواج داشت، اهدا شدند. درواقع هر آنچه حق به نظر میرسید، اتفاق افتاد تا یکی از کمسروصداترین بخشهای اسکار را شاهد باشیم. در بخش بازیگری نقش اول زنان، حتی رقبای فرانسیس مک دورمند هم اگر قرار بود برنده اسکار را انتخاب کنند، جایزه را به مک دورمند میدادند که این اتفاق هم افتاد و از بین سالیهاوکینز، فرانسس مکدورماند، مارگوت روبی، سیرشا رونان و مریل استریپ جایزه به بازیگر فیلم سه بیلبورد خارج از ابینگ میزوری رسید. در بخش بازیگران نقش اصلی مرد نیز گری اولدمن با ایفای نقش وینستون چرچیل چنین موقعیتی داشت که او نیز در حضور نامزدهایی چون تیموثی شالمی، دنیل دیلوئیس و دنزل واشنگتن این مجسمه را به دست آورد.
اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد نیز به سم راکول بازیگر فیلم سه بیلبورد... رسید و الیسون جنی نیز برای فیلم من تانیا اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن را دریافت کرد.
فیلمنامه
در رشته فیلمنامه دو اسکار اهدا میشود: فیلمنامه اقتباسی و فیلمنامه اورجینال. در رشته فیلمنامه اورجینال در میان نامزدهایی چون بیمار بزرگ، برو بیرون، لیدی برد، شکل آب و سه بیلبورد خارج از میزوری اِبینگ به شکل عجیبی اسکار به جوردن پیلی نویسنده سناریوی فیلم برو بیرون اهدا شد. در بخش بهترین فیلمنامه اقتباسی نیز نویسندگان فیلمنامههای مرا به نامت صدا کن، هنرمند فاجعه، لوگان، بازی مالی و مادباند نامزد شده بودند که درنهایت نویسنده فیلمنامه مرا به نامت صدا کن مجسمه باشکوه اسکار را در دست گرفت...
منبع : روزنامه شهروند