پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : شایگان،اعتبار نوینی به روشنفکری ایرانی داد، زیرا دل در گروی مسائل و دشواریهای جهانی داشت و میکوشید به اندازه خود،سهمی در شناخت و حتی حلّ مسائل و بحرانهای جهان معاصر داشته باشد.
کاظم موسوی بجنوردی، رئیس دایره المعارف بزرگ اسلامی، اخیرا در سایت این مرکز، یادداشتی را برای داریوش شایگان که این روزها در بیمارستان به دلیل عارضه مغزی به سر می برد، نگاشته است که در ادامه این متن ارائه می شود:
چند روزی است که جامعه فرهنگی ما با چشم نگران،به پیکر مردی مینگرد که بیماری جانکاهی بر جسم و جان او چنگ انداخته و هوش و حواسی که بیش از 60 سال انواع و اقسام فرهنگها و تمدنهای جهانی را کاوید تا نقطههای مشترک انسانی را به بهترین وجه فراچشم فرهنگ و تمدن معاصر قرار دهد،اکنون دستخوش نوسانها و زیر و زبرهاست. استاد فرزانه دکتر داریوش شایگان،که عمر پربرکت خود را «زیر آسمانهای جهان» در جست و جوی حقیقت گذراند،در فرهنگها و تمدنهای خرد و کلان جهانی،از مشرق جان تا ملتقای مغرب عقل،از «مهاباهارات» و «ریگ ودا» تا «زند و پازند» و «اوستا» و از حقایق قرآن کریم و تعالیم اهل بیت (ع) و تجربههای ناب و شگفت انگیز عرفانی در محضر علامۀ طباطبائی تا تصویر پررمز و راز شرق در چشم لویی ماسینیون و هانری کربن و شناخت هنر شرق و غرب،از نگارگری چون بهزاد تا نقاشی چون پیکاسو. در همۀ اینها او بهرههایی از حقیقت میدید و نیک میدانست که وقتی سخن از ارزشهای انسانی در میان است،از شرق تا غرب،در فرهنگها و تمدنها خرد و کلان جهانی،نقطههای مشترک اندک نیست.
ویژگی شایگان در همۀ آثار او،از گفتار و نوشتار و در هر موضوعی که بدان دلبستگی نشان میداد،تحقیق و تفکر تا رسیدن به ژرفاهای دور بود. او از نگاههای سطحی و هیجانی،دو آفت مهم روشنفکری ایرانی و جهانی،سخت پرهیز داشت. شایگان ذهن خود را از «بُتهای ذهنی» پالوده بود و به خوبی میدانست که نقد غرب در درجۀ نخست مستلزم شناخت دقیق تفکر غربی در عرصۀ اندیشه و عمل است و آنچه روشنفکر را به معنای دقیق کلمه،از دیگر طبقات ممتاز میکند،رسیدن به اعماق است،نه آلودگی به عرصههای شبه علمی سیاسی و او پیوسته در اعماق بود.
واقع آن است که شایگان،سطح روشنفکری ایرانی را بسیار ارتقاء داد و آن را بر جایگاهی بس بلند و جهانی نشاند و اعتبار نوینی بدان بخشید،زیرا دل در گروی مسائل و دشواریهای جهانی داشت و میکوشید به اندازۀ خود،سهمی در شناخت و حتی حلّ مسائل و بحرانهای جهان معاصر داشته باشد. او به «آمیزش افق ها» میاندیشد و به «هویت چهل تکه و تفکر سیار» و با «فانوس جادویی» همین کلمات است که میتوان راهی به اندیشۀ او گشود.
آثار شایگان،که غالبا به زبانهای مهم جهانی نوشته یا ترجمه شده است،اندک اندک او را به مرتبۀ روشنفکر و متفکری در سطح جهانی رساند و او گرچه «سر در آسمانهای جهان» داشت،اما از هنگام جوانی و با وجود تحصیل و سیر در جهان غرب،پای خود را در فرهنگ و تمدن دیرپای ایرانی استوار کرده بود. آثار او در زمینۀ هندشناسی و تأثیر دو فرهنگ و تمدن کهن هند و ایرانی بر یکدیگر و به ویژه تبادلهای معنوی و عرفانی پس از گسترش خیره کنندۀ زبان فارسی در شبه قارۀ هند در قرون پیشین،در این زمینهها جایگاه خاص دارد و او را در سلک ایرانیان هندشناس جای میدهد، سلسلهای که در گذشتههای دور از ابوریحان بیرونی آغاز میشود و تا روزگار ما به استاد بزرگوار دکتر فتح الله مجتبایی میرسد.
اینک داریوش شایگان با چشمان فروبسته در «اقلیم حضور» با بیماری جانکاه نفس در نفس است،اما راه و رسم و نگرش عمیق او در برابر ماست و حقیقت جویی و ژرف نگری او،فارغ از هیاهوها و هیجانها،به راستی بزرگترین درس برای جهان روشنفکری است.