صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۳۸۵۹۳۰
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۰۹ - ۱۰ دی ۱۳۹۶
نفوذایران در جهان عرب، تنها نتیجه قدرتها و توانمندی های سیاسی ایران نیست، بلکه سیاستهای عربی که اهدافی اشتباه را در پیش گرفت، از دیگر علل اصلی این مساله محسوب می شود؛ برای نمونه، ایران از حمله صدام حسین به کویت، بهره های زیادی برد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

الحیات نوشت: علت اصلی توانایی ایران در افزایش نفوذش در دهه گذشته، مربوط به خلأهای فراوان ناشی از شکست نظام عربی در بهبود شرایط خود و رشد فراگیر سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است.

به گزارش «انتخاب»؛ این روزنامه عرب زبان آورده است: داستان ما با ایران، همزمان با انقلاب اسلامی در این کشور آغاز شد؛ انقلابی که توازنهای منطقه ای را تغییر داد. انقلاب ایران در سال 1979 الهام بخش جریان  اسلامی و مردمی در جهان عربی در هر دو بخش سنی و شیعه بود، اسلام سیاسی را به جنبش درآورده و  بیداری جریان اسلامی عربی را موجب شد؛ آن هم در حالی که همزمان جریان ملی عربی کمرنگ می شد. از این رو، و به حکم این تاثیر، ایران به نگرانی ایالات متحده تبدیل شد که شعار استقلال و مقابله با سیطره آمریکایی و صهیونیستی را سر می داد. انقلاب ایران، میزان شکست سیاست آمریکا را روشن کرد و این کشور به حکم موقعیت جغرافیایی، پیوستگی اش به منطقه خلیج فارس و نزدیکی به اسرائیل، خطری برای منافع آمریکا محسوب می شد.

اما قدرت ایران برای در هم شکستن حصار اطرافش و تعامل با دولتهای عربی، به ضعف استراتژی عربی بر می گردد؛ چرا که جایی که لازم است، با ایران گفتگو نمی کند و در مواردی که باید، با آن درگیر نمی شود. نفوذایران در جهان عرب، تنها نتیجه قدرتها و توانمندی های سیاسی ایران نیست، بلکه سیاستهای عربی که اهدافی اشتباه را در پیش گرفت، از دیگر علل اصلی این مساله محسوب می شود؛ برای نمونه، ایران از حمله صدام حسین به کویت، بهره های زیادی برد.

در ادامه باید از سیاستهایی سوال کنیم که در صورت اتخاذ آن، ایران را در منطقه قدرتمندتر می کنیم و نیز در خصوص سیاستهایی بحث کنیم که منجر به صلح و سازش می شود. پس از تحقق دستاوردهای ایران در منطقه، بویژه پس از انقلابهای سال 2011و کمک ایران به نظام اسد، مشخص شد که مذاکره با آن، ضروری است. ما و ایران از یک محدوده تمدنی هستیم، در مورد مساله فلسطین و قدس اتفاق نظر داریم، همچنانکه نیازمند امنیت و مبادلات اقتصادی هستیم؛ اما در چند مورد با یکدیگر اختلاف داریم. رابطه با ایران نمی تواند براساس منطق سفید و سیاه(محض) یا منطق جنگ استوار باشد.

اما تشنجها با ایران در دوره ترامپ زاویه جدیدی به خود گرفت و آمریکا ایران را به حکم طبیعت روابطش با روسیه و چین، خطری برای منافع خود می داند و سعی می کند سیاستهایی را برای کنترل نفوذ آن اعمال کند؛ اما آیا سیاستهای ایالات متحده موفق می شود؟ به نظر می رسد در سال جدید، به دلیل شتاب زدگی ترامپ و طبیعت افکار تندرو او، آمریکا به سمت عزلت بیشتری پیش رود و این مساله منجر به تضعیف این دولت شود.