پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : «اصلاحطلبان که از سال ۹۲ به بعد سه انتخابات را به واسطه ائتلاف با چهرههای میانهروی غیر اصلاحطلب بردهاند از همین حالا تصمیم خود را گرفته و قصد دارند تا با یافتن نزدیکترین گزینه به حسن روحانی دولت سیزدهم را نیز از آن خود کنند. در این تلاش زودهنگام سراغ علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی رفتهاند. همه طیفهای اصلاحطلبی نه اما کارگزارانیها که استراتژی را بر ایدئولوژی مقدم میدانند، به لاریجانی روی خوش نشان میدهند. لاریجانی که طی سالهای گذشته حرکت آهسته و پیوستهای به سوی میانهروی داشته است نیز برای جلب رضایت بزرگان اصلاحات میکوشد. دیدارها و همنشینیهای ظاهرا اتفاقی در همین راستا انجام میشود. بدیهی است که تکلیف انتخابات ۱۴۰۰ به همین سادگی و از حالا روشن نخواهد شد. ائتلاف با لاریجانی موضوعی نیست که همه اصلاحطلبان در مورد آن وفاق داشته باشند. به عنوان نمونه محمدرضا عارف که در رقابت برای ریاست مجلس از لاریجانی شکست خورده و حتی حاضر به ائتلاف با میانهروها در انتخابات ۹۸ نیست، در انتخابات ۱۴۰۰ از لاریجانی حمایت نخواهد کرد. برخی دیگر از چهرههای اصلاحطلب مثل موسوی لاری نیز معتقدند که این جریان گزینههای قدرتمندتر از لاریجانی دارد. بسیاری از اصلاحطلبان نیز اساسا تصمیمگیری در این باره را در شرایط فعلی ناممکن میدانند و گمان میکنند تا قبل از ۱۴۰۰ نمیشود تصمیم درست و مشخصی گرفت. عبدالله ناصری، فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو بنیاد باران یکی از این افراد است که تاکید میکند اکنون زمان فکر کردن به انتخابات مجلس است و نه ریاستجمهوری ۱۴۰۰. او با تاکید بر این که لاریجانی یکی از چهرههای عقلانی و مورد پسند اصلاحطلبان است، قضاوت در مورد این که میتواند کاندیدای اصلاحطلبان باشد یا خیر را به شرایط سال ۱۴۰۰ وابسته میداند.»
آن چه در ادامه میخوانید مشروح گفتوگوی «مثلث» با عبدالله ناصری است:
برای شروع گفتوگو بهتر است از استراتژی اصلاحطلبان برای انتخابات ۱۴۰۰ شروع کنیم. موضوعی که این روزها در رسانه مورد بحث قرار گرفت است. سوال اینجاست که آیا اصلاحطلبان همچنان مایل به ائتلاف هستند؟
کلیت اصلاحطلبان و شورای مشورتی به عنوان بالاترین مرجع تصمیمگیری این جریان اکنون به هیچ وجه بنای ورود به بحث انتخابات ریاستجمهوری را ندارند و این امر را به بعد از برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی موکول کردهاند. علت نیز آن است که اعلام هر نوع مصداقی برای انتخابات ریاستجمهوری میتواند در روند مشارکت جامعه رای اصلاحطلبی در انتخابات مجلس تاثیرگذار باشد. ضمن این که شکلگیری مجلس آتی نیز بسیار مهم است. من شخصا امیدوارم که مجلسی عقلانی و متفاوت از مجلس گذشته و حداقل همچون مجلس دهم باشد. بنابراین انتخابات مجلس اولین مسالهای است که اصلاحطلبان در حال فکر و برنامهریزی برای آن هستند. آن چه مسلم است اصلاحطلبان در انتخابات ۱۴۰۰ نیز همانند سال ۹۶ و ۹۲ متناسب با شرایط کشور و مصالح عمومی مردم تصمیمگیری میکنند.
به این ترتیب آیا باید از نشانههای نزدیک شدن آقای لاریجانی به جریان اصلاحطلب (مثلا همنشینی جماران که اخیرا اتفاق افتاد) استنباط کنیم که او در تلاش است تا در انتخابات مجلس آتی مورد حمایت اصلاحطلبان قرار بگیرد؟
من فضا را بزرگتر و در حد انتخابات ریاستجمهوری تحلیل میکنم و معتقد هستم که کلا بدنه حاکمیت در حال حرکت به سمت یک تعامل و همکاری مسالمتآمیز در عین حفظ حرمت سیاسی هر دو جناح است. این نوع مسایل را در این چارچوب تحلیل میکنم. به اعتقاد من این مساله بسیار خوب است و در انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ تاثیر بسیاری خواهد داشت. ضمن این که تاکید میکنم آقای لاریجانی امروز یکی از چهرههای عقلانی و مورد پسند جامعه اصلاحطلبی به لحاظ رفتاری است اما این که کاندیدای اصلاحطلبان در سال ۱۴۰۰ باشد یا خیر موضوعی است که نمیتوان از حالا قضاوت کرد. سال ۹۲ نیز تا یک هفته قبل از انتخابات هیچ فکر نمیکرد که فردی از جامعه روحانیت مبارز کاندیدای اصلاحطلبان باشد و این تصمیم متناسب با شرایط وقت گرفته شد. در سال ۱۴۰۰ نیز متناسب با شرایط و همان زمان تصمیمگیری خواهیم کرد.
بنابراین موافق هستید که آقای لاریجانی حرکت برای گزینه اصلاحطلبان شدن را آغاز کرده است؟
من نیتخوانی نمیکنم اما بر اساس فکتهایی که میبینیم تصور میکنم لاریجانی با توجه به نقش و قدرتی که در حاکمیت سیاسی کشور دارد پا پیش گذاشته تا تعامل و تفاهم میان جریانهای سیاسی شکل بگیرد و مسایل گذشته در زمان باقی مانده تا ۱۴۰۰ حتما حل شود. اقدامات لاریجانی را میتوان تلاش برای تحقق همان ایده برخی از بزرگان اصلاحطلب مثل آقای ناطق نوری و دیگران مبنی بر تعامل، تفاهم و آشتی ملل تعبیر کرد. به هر حال لاریجانی یکی از رجل پخته و کارآمد است و اصلاحطلبان معتقد هستند او در هر کسوتی کارآیی خود را دارد.
از حرکت به سوی توافق و تعامل صحبت میکنید اما همین چند روز قبل آقای عارف از عدم ائتلاف در انتخابات آتی سخن گفتند. با این وجود فکر میکنید که همه جریان اصلاحطلب پذیرای همدلی مورد اشاره شما هستند؟
ائتلاف فراگیر اصلاحطلبان از سال ۹۲ شروع شد و در سال ۹۴ به اوج خود رسید. در سال ۹۶ نیز قویتر شد. توجه داشته باشید که این امر بیش از آن که خواست احزاب اصلاحطلب باشد خواست جامعه مدنی مخاطب اصلاحطلبان بود. احزاب و شخصیتهای ملی و محلی اصلاحطلب بلافاصله بعد از مشخص شدن نتیجه انتخابات ۹۲ به رهبری جبهه اصلاحات فشار آورند تا این مسیر در انتخاباتهای بعدی نیز ادامه پیدا کند. همین طور هم شد. حتما در سال ۹۸ نیز ائتلاف میشود زیرا این خواسته جامعه مدنی است. به نظر من به هیچ وجه این روند متوقف نخواهد شد زیرا ائتلاف به تحقق ایده آشتی ملی کمک بسیاری خواهد کرد.
یعنی احزاب و چهرههای سیاسی اصلاحطلبی که مخالف ائتلاف باشند نیز به خاطر خواست بدنه اجتماعی این جریان نهایتا ائتلاف را میپذیرند؟
معتقد هستم که حتما این اتفاق میافتد و احزاب اصلاحطلب مطابق خواست اجتماع حرکت میکنند و چهرههای شاخص اصلاحطلب نیز سیاستگذاریهای خود را بر اساس مطالبات عمومی انجام میدهند.
از سیاستگذاریهای اصلاحطلبان گفتید. بعد از انتخابات ریاستجمهوری علیرغم درخشیدن آقای جهانگیری شاهد بودیم که جریان اصلاحطلب و دولت دوازدهم توجه ویژهای به او نکردند. حتی برخی از اصلاحطلبان با صحبت از دوگانه لاریجانی و جهانگیری به حمایت از لاریجانی پرداختند. نظر شما در این باره چیست؟
این حرکت را فقط کارگزاران شروع کرده است و دلیلی نمیبینم که آن را سیاستگذاری اصلاحطلبان بدانیم. ضمن این که آقای جهانگیری کماکان یکی از روسایجمهور بالقوه اصلاحطلبان در هر مقطع تاریخی هستند.
پس گمانه عبور از جهانگیری را رد میکنید؟
این گمانه را قبول ندارم. به اضافه این که رقابت جهانگیری و لاریجانی را خیلی بعید میدانم.
گفته میشود که برخورد جریان اصلاحطلب با جهانگیری میتواند تاکتیک اصلاحطلبان برای حفظ او به عنوان گزینهای باشد که از مرحله تایید صلاحیتها عبور میکند.
من جهانگیری را چهرهای نمیبینم که در سال ۱۴۰۰ همانند سال ۱۳۹۶ از فیلتر شورای نگهبان رد نشود. بنابراین به تاکتیکی بودن برخورد با او معتقد نیستم. معتقد هستم که حاکمیت به سمت عقلانیتگرایی میرود و احتمال میدهم که در سال ۱۴۰۰ نامزدهایی فراتر از جهانگیری نیز از فیلتر شورای نگهبان عبور کند.
حالا که عبور از جهانگیری را قبول ندارید، در مورد عبور از عارف صحبت کنیم. این که از حالا راه خود را جدا کرده و از عدم ائتلاف سخن میگوید واکنش او به کلید خوردن پروژه کنار گذاشتن عارف در مجلس آتی است؟
این فضا را حزب کارگزاران ایجاد کرده و ممکن است که مورد توافق همه چهرهها و احزاب اصلاحطلب نباشد. امر مسلم این است که اصلاحطلبان در همان چارچوب سال ۹۲ اقدام میکنند. در سال ۹۲ با خواست عمومی و یک استدلال منطقی برای آقای عارف، عارف کنار رفت. اگر لازم باشد در سال ۱۴۰۰ نیز همین اتفاق خواهد افتاد.
میفرمایید که این نگاه کارگزاران است و دیگر طیفهای اصلاحطلب لزوما با آن همنظر نیستند. ایده کارگزاران تقدم استراتژی بر ایدئولوژی و نهایتا پیروزی و داشتن سهم بیشتر از قدرت است. به نظر شما این موضوع نیز مورد وفاق اصلاحطلبان نیست؟
اصلاحطلبان ضمن حفظ هویت و گفتمان اصلاحطلبی از آن جایی که کشور را در شرایط حساسی میبینند، منافع و مصالح عمومی را در اولویت قرار دادهاند. به همین خاطر بود که در سال ۹۲ ائتلاف کرده و در انتخابات مجلسی نیز برخی اصولگرایان معتدل را در فهرست خود قرار دادند. همین رویه بود که باعث شد اصولگرایان معتدل در سال ۹۶ از نامزد اصلاحطلبان یعنی آقای روحانی حمایت کامل کنند. رای شگفتانگیزی که به سبد روحانی ریخته شد ناشی از همین تفاهم است. به این نکته نیز توجه داشته باشید که اصلاحطلبان در حال حاضر دغدغه انتخابات ریاستجمهوری آتی را ندارند و تمرکز خود را بر انتخابات مجلس یازدهم گذاشتهاند. همان طور که گفتم جریان اصلاحطلب مایل نیست که انتخابات مجلس را تحتالشعاع فضاسازی برای انتخابات ریاستجمهوری قرار دهد.
در انتخابات مجلس آتی اصلاحطلبان چقدر موفقتر از قبل خواهند بود. در نتیجه ائتلاف و تفاهمی که شما فرمودید فهرست امید با حضور اصولگرایان معتدل تهیه شد و در طی زمانی که از فعالیت مجلس دهم میگذرد شاهد مشکلات ناشی از آن هستیم. بسیاری از آن اصولگرایان معتدل که با حمایت اصلاحطلبان به مجلس راه یافتند، در یک سال و نیم گذشته با این جریان سیاسی همراه نبودهاند و انتقادهای بسیاری در این باره وارد است.
اصلاحطلبان در کل از نتیجه انتخابات سال ۹۴ راضی هستند. قبل از انتخابات نیز بارها اعلام کرده بودند که کف خواسته اصلاحطلبان عدم تشکیل مجلسی همانند مجلس هفتم و هشتم و نهم است. اکنون اصلاحطلبان به این خواسته خود رسیدهاند و در انتخابات سال ۹۸ نیز خیلی آرمانگرا نخواهند بود. البته یک کف مطالباتی برای خود قائل هستند. توقع تشکیل یک مجلس یک دست اصلاحطلب نیست اما به هر حال کف مطالباتی وجود دارد که بنابر خواسته و مطالبات بدنه اجتماعی و نظر شورای عالی مشورتی اصلاحطلبان مشخص میشود.
منظورتان این است که منتظر بازنگری و ترمیم در شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان باشیم و ببینم که این سازوکار در انتخاباتهای بعدی چه تصمیماتی میگیرد؟
دقیقا همین طور است. اکنون کمیتهای برای بازنگری در شورای عالی سیاستگذاری تشکیل شده است و بعد از این که این فرآیند انجام شود، برنامهریزی احزاب و شورای عالی سیاستگذاری، شورای مشورتی به عنوان شورای بالادستی و شورای هماهنگی اصلاحات آغاز میشود.»