صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۳۶۶۸۰۱
تاریخ انتشار: ۴۹ : ۲۳ - ۰۲ مهر ۱۳۹۶
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
 نمایش هفت عصر هفتم پاییز، نمایشی تشکیل شده از عاشقانه های جنگ به نوعی پرتره نگاری شهید محمدجهان آرا می باشد؛ به بیان دیگر می توان گفت آقاخانی سعی کرده است تا نگاه دیگری به دنیای جنگ و به خصوص شهدا داشته باشد.

در دنیایی که تنها از اخلاقیات مذهبی شهدا می گویند، آقاخانی نگاهی به اخلاقیات عمومی و خصوصی یک شهید داشت؛ این نگاه بسیار شایسته تقدیر است و به نظر می آید در دنیای امروز برای آشنایی جوانانی که هرگز طعم جنگ را نچشیده‌اند، بسیار مناسب است.

اگر بخواهیم از ماهیت نمایش فاصله بگیریم، باید به سراغ سایر عوامل نمایش برویم، عواملی که بیش از نیمی از راه تاثیرگذاری بر عهده آنان است؛ در مبحث طراحی صحنه، مخاطب یک صحنه منحصربفرد و شلوغی را می بیند که اورا بر باور تماشای یک نمایش جنگی یا دفاع مقدسی می رساند.

از آنجا که در هیچ یک از تبلیغات محیطی و پوستری نامی از محمدجهان آرا نیامده است، مخاطب بعید است بتواند در لحظات ابتدایی موضوع داستان را حدس بزند، مونولوگ های ابتدایی این کنجکاوی و سردرگمی را در مخاطب می افزاید.

از نکات جالب این نمایش تلفیق واقعیت و صحنه سازی است؛ آقاخانی چندین مونولوگ را توسط بازیگران خود بیان می کند و سپس به سراغ واقعیت آن می رود، واقعیت هایی که با نامه های شهید جهان آرا نمایش داده شده است.

در واقع می توان گفت با پخش کلیپ ها و دست خط ها، مخاطب به واقعی بودن داستان پی میبرد و در پی یافتن محمد می گردد، محمدی که غلام مدام از او سخن می کند و همسرش از این اتفاق ناراضی است. این اتفاق تقریبا در اواسط نمایش برای مخاطب قطعی می شود و او می داند که تمامی صفات و اعمالی که بیان شد مربوط به چه فردی بوده است.

از مهمترین ارکان این نمایش بازیگران مناسب بود؛ بازی احساسی لیلا بلوکات از لحظات ابتدایی تا به انتها و به‌خصوص پانزده دقیقه پایانی بسیار تاثیرگذار است، بلوکات علاوه بر مونولوگ ها به‌وسیله ی احساسات صورتی و بدنی خود نیز با مخاطب ارتباط برقرار می کند و این امر به سختی رخ خواهد داد.

رحیم نوروزی نیز گاها احساسات را با رفتارات‌انسانی در زندگی واقعی درهم می آمیزد اما بیشترین رویه ی بازی او در این نمایش سبک رفتار واقعی در موقعیت است؛ او تلاش می کند تا مونولوگ هارا طوری بیان کند که مخاطب در فضای واقعی او را بپذیرد.

ایوب آقاخانی به خوبی و باهوشمندی کامل، مونولوگ ها و کلیپ های مربوطه را در طول داستان ترتیب بندی کرده است، او آرام آرام به مخاطب خود ضربه میزند و در ده دقیقه پایانی ضربه نهایی را به احساس مخاطب وارد می کند تا او تمامی داستان را مجددا در ذهنش مرور کند.

درنهایت باید بگویم هفت عصر هفتم پاییز نمایش جذابی برای کسانی است که تنها نام جهان آرا و یارانش را شنیده اند و آن هارا درک نکرده اند.

در پایان؛ به تمانی عوامل کار، به‌خصوص طراحی محترم صحنه و بازیگران خسته نباشید می گویم و امیدوارم در روزهای آینده بیش از این به مبحث روابط عمومی در این نمایش پرداخته شود، زیرا یکی از ارکان مهم هر فعالیتی  در دنیای امروز موضوع اطلاع رسانی است.
 
نویسنده : سیدمحمدصادق سیادت