صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۵ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۳۶۰۶۰۷
تاریخ انتشار: ۳۴ : ۰۸ - ۲۶ مرداد ۱۳۹۶
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
ناصر ایمانی فعال سیاسی اصولگرا در روزنامه اعتماد نوشت: شاید در سال‌های ٨٤ و٨٥ جریان اصولگرا به دلیل اینکه در قدرت بود و کسی چون آقای احمدی‌نژاد از دل این جریان بیرون آمده بود، بیشتر نیاز به بازسازی داشت تا به امروز.

 منشأ اختلاف‌نظر‌هايي كه طيف‌هايي چون طيف آقاي لاريجاني با جريان اصولگرا پيدا كردند، در دولت آقاي احمدي‌نژاد بود. در واقع آسيبي كه آقاي احمدي‌نژاد به جريان اصولگرا زد به مراتب بيشتر از آسيبي بود كه به جريان اصلاح‌طلب زد؛ در واقع اصلا آسيبي به جريان اصلاح‌طلب نزد بلكه باعث تقويت آنان شد ولي آسيب جدي به جريان اصولگرا وارد كرد كه البته مقصر آن خود اصولگرايان بودند.

از زمان آقاي احمدي‌نژاد بخشي از جريان اصولگرا با بدنه زاويه پيدا كردند؛ البته نه اينكه به طرف اصلاح‌طلب‌ها رفته باشند بلكه از اصولگراها دور شدند. اكنون كه اصولگرايان ضرورت بازسازي دروني را درك كرده‌اند، بازگرداندن اين طيف‌هاي اثرگذار به جريان اصولگرا كاملا اهميت دارد. تاكنون در جريان اصولگرا تلاشي براي جذب اين افراد نشده است. اساسا در جريان اصولگرايي جذابيت كم است و تلاش براي ايجاد جذابيت هم كم است. اصولگرايان موضوعات را حذفي نگاه مي‌كنند، نگاه نسبي ندارند. به عبارت ديگر افراد يا صد هستند يا صفر. همين نگاه هم باعث شده كه برخي از طيف‌هاي اصولگرا كه واقعا هم اصولگرا هستند كنار زده شوند. تاكنون هم تلاش براي جذب اينها يا رفع دلخوري از آنان نشده كه اين نقطه ضعف اصولگرايان است.

در همين حال بايد اين نكته را يادآور شد كه جريان اصولگرا در سال‌هاي اخير حركت‌هايي به لحاظ تاكتيك‌هاي سياسي برگزيد كه گرچه كامل نبود ولي رو به جلو بود؛ مثلا استراتژي كه جمنا داشت به نظر من بسياري از اصولش درست بود؛ گرچه دراجرا داراي نواقصي بود. اين مدل را مي‌شود بازسازي كرد. از جمله اشكالاتي كه اين مدل داشت اين بود كه نتوانست تمام سلايق اصولگرايي را زير يك سقف جمع كند و برخي اعمال‌نظرها توسط برخي جريان‌ها پسنديده نبود. علاوه بر اين افرادي براي مديريت جمنا انتخاب شدند كه صحيح نبود و بايد افراد صاحب‌نظرتري انتخاب مي‌شدند.

جريان اصولگرا بايد يك بازنگري جدي در گفتمان خود داشته باشد. در نخستين قدم هم بايد نوع نگاه اصولگرايان به تئوري دولت اسلامي مورد توجه و بازنگري قرار گيرد. اصولگرايان بايد بالاخره مشخص كنند كه در ديدگاه آنان مشروعيت الهي و مردمي چه جايگاهي دارد؟ نقش مردم را در نظام اسلامي چگونه مي‌بينند؟ اگر مردم ديدگاه‌هايي داشته باشند كه در برخي موارد با اهداف ارزشي يك دولت اسلامي تطابق نداشته باشد، چه بايد بكنند؟ اگر در برهه‌اي مردم كمتر با اصول اعتقادي آنان همراهي داشتند چه بايد بكنند؟ آيا بايد سكوت كرد يا بايد با خواست مردم هماهنگ شد؟ تا كجا بايد با خواست مردم هماهنگ شد؟ اگر در يك مقطع زماني احساس شد كه مردم با مباني آنان فاصله سياسي گرفتند، بايد خودشان را اصلاح كنند يا جريان اقليتي شوند كه به خاطر اختلاف ديدگاهش با مردم نمي‌تواند در صحنه بماند؟ و اينكه تا چه حد مي‌توان از ماهيت خود تنزل كنند؟ همه اينها مسائلي است كه جريان اصولگرا براي بازسازي دروني بايد به آن توجه كند و براي اين سوال‌ها جواب داشته باشد تا بتواند قدم‌هاي بعدي را بردارد.

هرچند همان‌طور كه در سطور بالا تاكيد شد بازسازي جريان‌هاي سياسي يك امر دايمي و هميشگي است و ارتباطي به راس قدرت بودن يا نبودن هم ندارد اما امروز جريان اصولگرا به بازسازي جدي نياز دارد و در گام اول بايد تعريف دقيقي از گفتمان سياسي خود به مردم ارايه كند.