پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس سیاسی «انتخاب»؛ مصطفی صادقی: حالا که همه می دانیم چه کسانی نامزدهای نهایی انتخابات ریاست جمهوری هستند
باید به چند مساله مهم پرداخته شود ؛ به
اینکه صحنه رقابت روز بیست و نهم چه مختصاتی دارد، آرایش سیاسی را از این پس چگونه
باید دید و مهمترش اینکه کاندیداها هر کدام با چه ایده ای وارد رقابت خواهند شد .
باید با صورت بندی نشانه ها و مولفه های موجود به تحلیل و پیش بینی امور پیش رو
پرداخت .
در سطح نخست تحلیل، شاید این که اکنون یک تعادلی
در چینش نامزدهای تایید صلاحیت شده وجود دارد گزاره درستی باشد . به یک معنا می
توان اینگونه دسته بندی کرد که حسن روحانی ، اسحاق جهانگیری و هاشمی طبا در یک سمت
اند و در سمت دیگر سید ابراهیم رییسی ، محمد باقر قالیباف و میرسلیم قراردارند .
این یک تقسیم بندی کلی و بدون ورود به کاراکترهای انتخاباتی هر کدام از این افرادی
است که در صحنه حضور دارند .
در همین سطح کلی باید اینگونه گفت که یک طرف از
این دو گانه به دفاع از وجود موجود و دولت مستقر می پردازند و سمت دیگر می کوشد تا
با انتقاد از وضع موجود، خودش را به ساختمان ریاست جمهوری برساند . در طرف دوم، سه
نامزد هستند که هر کدام امیدوارند در ماه پایانی بهار رییس جمهور ایران شوند و در
سمت دیگر فقط یک نامزد چنین اراده ای دارد . پس این رقابت جدال بین موافقان و
مخالفان وضع موجود خواهد بود ؛ آیا این جدال قطب هم پدپد خواهد آورد و نتیجه
انتخابات بر اساس این دوقطبی شکل خواهد گرفت؟
حس روحانی
کمی سخت است تحلیل در مورد آنچه این روزها پیرامون
حسن روحانی می گذرد . او روزهای منحصر به فردی را در دوران ریاست جمهوری اش تجربه
کرده است . در یک شرایط استثنایی رییس
جمهور شد و اکنون در میانه دو جناح استقرار پیدا کرده است . او همه جناح چپ و بخشی
از جناح راستگرا را با خود دارد . در عین اینکه ذاتی اصولگرا دارد اما اقتضای
زمانه اصلاح طلبان شده است ؛ این هم از پدیده های این عصر شده است . باید در این
مورد جزیی تر حرف زد . اصلاح طلبان باورشان این شده که امروز و در این زمانه باید
به گونه ای دیگر در قدرت رسمی حضور یابند . آنها که از گوشه نشینی راز نیمه دوم هشتاد
خاطرات تلخی دارند حالا از دریچه ای دیگر سیاست ورزی خود را دنبال می کنند. ایده
مرکزی آنها برای سیاست ورزی در دهه نود را می شود آنجا به خوبی دید که محمدرضا عارف در انتخابات ریاست جمهوری گذشته کنار کشید و حسن روحانی عضو جامعه روحانیت نماینده اصلی جریان اصلاحات و اعتدال شد. جلوتر هم که آمدند رک
و صریح گفتند «نقد لاریجانی را به نسیه محمد رضا عارف تریجح می دهیم». پس اگر قرار
بر تحلیل باشد باید گفت که آنها تصمیم خود را گرفته اند ؛ درب سیاست ورزی انها در
نیمه دوم نود هم روی پاشنه حسن روحانی می چرخد.
اما حسن روحانی در مواجهه با اصولگرایان با
شرایط ویژه ای مواجه است . او هم با افرادی مواجه بوده که در تمام ۴ سال گذشته یک
نفس او را نقد کرده اند و هم افرادی مانند علی لاریجانی و دکتر ولایتی را دیده
که تمام تلاششان را کردند که در سطوح مختلف قدرت سیاسی ایده مرکزی او برای رسیدن
به توافق هسته ای را به سرانجام برساند . او حتی می داند که این دو گانه درباره او
به جامعه روحانیت هم راه یافته است . او آنجا طرفداران مهمی دارد . حالا بحث اساسی
بر سر این است که او در این انتخابات با
کدام ایده حضور خواهد یافت . در بهار ۹۲ سیاست خارجی را محور قرار دادو دو گانه
«برجامیان/ نابرجامیان» او را به پاستور رساند آیا این بار هم ایده مرکزی او از
همان سیاست خارجی دنبال می شود و آنچنان که می گویند او دوگانه «حامیان صلح /
حامیان تنش» را سامان خواهد داد ؟
بهتر است در مورد حسن روحانی به مسال دیگری هم
توجه کنیم . سه فرد از این رقابت او را رقیب اصلی خود می دانند . هر کدام برای
خودشان داستان های جداگانه ای دارند و ایده هایی برای مبارزه با روحانی آماده کرده
اند . سوال این است که حسن روحانی ترجیح می دهد با کدامشان رقابت کند و قطب سازی
را بر اساس کاراکتر او آغاز کند ؟ دو رقیب جدی ترند ؛ سید ابراهیم رییسی و محمد باقر قالیباف . هر کدام شخصیت خاص خود را
دارند که باید در ادامه در مورد آن بحث کرد .
اسحاق جهانگیری
روحانی مخالف بود اما می شد حدس زد که او در
نهایت با اصل ماجرا کنار خواهد آمد . حتی شاید بتوان این گمانه تایید نشده را هم
مطرح کرد که او از چند ماه پیش یعنی زمانی که آیت الله هاشمی از او خواسته بود با
حضور یک نامزد دیگر موافقت داشته است . زمان را به درازا کشانده تا برای اینکه چه
کسی همراه او شود رقابتی در نگیرد . او به جهانگیری بیش از سایرین اعتماد دارد .
حالا دیگر مهم نیست ماجرا چه بوده ؛ اسحاق جهانگیری آمده است .
در همان
سطح اولیه تحلیل، همه می گویند که او اشراف کامل بر امور دولتی دارد و به خوبی می تواند وارد جدال های رقبا بر سر این امور شود . اما نه، ماجرا فقط هم این نیست؛ اسحاق جهانگیری ماموریت مهم تری دارد . حسن روحانی اکنون یک رییس
جمهور است و مواجهه سخت و چالشی با او می طلبد که او هم کاراکتری شبیه به طرف
مقابلش ایجاد کند . دیده شده که او در مواقع متعددی در برانگیختگی پاسخ های تندی
داده؛ که اگر چه رقیب را کنار زده اما این اصلا برای وجه یک رییس جمهور منتاسب
نیست . بنای او نمایش چنین چهره ای ؛ آنهم در رقابت ریاست جمهوری که باید اعتماد
بدنه اجتماعی خود را برای تداوم آرامش و ثبات حفظ کند نیست. پس اسحاق جهانگیری
آمده است که هم پاسخ منتقدان را بدهد و هم کمک کند که حسن روحانی در همان کاراکتر
عمومی مورد پذیرش باقی بماند .
سید ابراهیم رییسی
ریسک مهمی کرده است ؛ رقابت آن هم در این سطح؛
سخت است و سنگین . سید ابراهیم رییسی شرایط خاص خود را دارد . از چند ماه پیش که
زمزمه های نامزدی او در رسانه ها مطرح شد گمان می رفت که اگر حضور داشته باشد طیف
هایی از اصولگرایان او را بر مصادیق دیگر ترجیح خواهند داد . مهمترینش حامیان سابق
سعید جلیلی بودند که به یکباره به ستاد سید ابراهیم رییسی کوچ کردند . بهتر است
بحث در مورد ابراهیم رییسی را از همین جا آغاز کنیم . اینکه سیعد جلیلی تصمیم گرفت
در انتخابات ریاست جمهوری باقی نماند حتما یک دلیل اش حس کردن همین نکته ای است که
ذکر شد . جبهه پایداری اگر چه که هنوز رسما اعلام نکرده از کدام نامزد حمایت خواهد
کرد و حتی حمایت روز چهارشنبه خود را نیز به فاصله یکساعت پس گرفت اما تقریبا
معلوم است که چه خواهد کرد . آنها دستور تشکیلاتی رهبر معنوی خود را دارند ؛ چهره
های نام آؤنای خود را به ستاد های این نامزد انتخابات رسانده اند . آنها البته در
ستاد تنها نیستند . در ستاد ابراهیم رییسی حتما اصولگرایانی هم حضور خواهند داشت
که از منتقدان سنتی محمد باقر الیباف هستند . روشن ترش این است ؛آنها حاضرند هر
اصولگرایی رییس جمهور باشد غیر از محمد باقر قالیباف .
اما سید ابراهیم رییسی کدام طبقه از جامعه را
نشانه گرفته و ایده مرکزی او برای این انتخابات چیست ؟
خیلی سخت نیست ؛ هم از شعار انتخاباتی و هم از
نوع تصاویری که او از خودش به جامعه مخابره کرده می تواند فهمید روی طبقه بورژوا
حساب باز نکرده و حتی چندان نگاهی به طبقه متوسط ندارد . او به صورت ویژه طبقه
محروم و جذب پرولتاریا می اندیشد. از همین کانتکس هم رقابت با روحانی را سامان خواهد داد . جدال او
با روحانی بیش از اینکه به سیاست خارجی ، برجام و یا مباحث فرهنگی متمرکز شود روی
جامعه متمرکز خواهد شد . او برنامه هایی برای ایجاد دوقطبی در این سطح خواهد داشت
. شاید حتی بتوان گفت مدل انتخاباتی او انتخابات سال ۸۴ است . بدش نمی آید احمدی
نژاد این دوران باشد.
محمد باقر قالیباف
او پر رای ترین چهره اصولگرا تا امروز است. در
همه نظرسنجی ها بالاتر از سایر چهره های اصولگرا قرار دارد . این البته پدیده
منحصر به فردی نیست . هم در سال ۹۲ وضعیت اینگونه بود و هم تا روزهای آخر انتخابات
سال ۸۴ قالیباف چنین وضعیتی داشت. محمد باقر قالیباف در کنار خود اصولگرایانی را
دارد که اگر چه منتقد کارکرد و برنامه های حسن روحانی در سیاست خارجی هستند اما
مخالف توسعه نیستند . آنها اصولگرایانی هستند که در دهه هشتاد و هفتاد منتقد آیت الله هاشمی
رفسنجانی بودند و حالا در دهه نود ، حسن روحانی
، شبیه ترین فرد به «آیت الله» که از قضا رییس جمهور هم هست را نمی
پسندند .
اما سرمایه اجتماعی را محمد باقر قالیباف را در
کدام بخش از جامعه می توان دید ؟ وجه تمایز او با سید ابراهیم رییسی دقیقا در همین
مساله نهفته است . به این معنا که هر چه قدر که ابراهیم رییسی روی گرفتن رای طبقه
متوسط حساب باز نکرده ، محمد باقر قالیباف امیدوار است که از همین زاویه شانس خود
را برای پیروزی بالا ببرد . این اما اصلا به این معنا نیست که قالیباف برای گرفتن
رای طبقه محروم تلاش ی نکرده است . دخترک گل فروش ، همان جلد معروف ارگان رسانه ای
منسوب به محمد باقر قالیباف نمادی بود از تلاش ها در این زمینه . او سرکشی هایی هم
داشت از مناطق محروم . حتی این وسط در برندینگ تبلغاتی خود یک لباس جدید هم برای
او دوخته شد . او در ظاهر جدید خود دراین برندینگ محاسن بلند تری داشت با موهای
کوتاه تر همراه یک لباس دو جیب روی شلوار. این قطعا متفاوت است از آن ظاهر محمد
باقر قالیباف در سال ۸۴ که کت و شلوار قهوه ای بر تن داشت و بنرهایی با لباس
خلبانی به معرض دید گذاشته بود . او این بار برای طبقه محروم هم برنامه هایی دارد
. او به یک رای ترکیبی در انتخابات می اندیشد. او حتما تلاش خواهد کرد که قطب
مقابل حسن روحانی در این انتخابات شود . فعلا که بسیار سفت و سخت مقابل حستن
روحانی ظاهر شده است و او انتقادات تندش از رییس جمهور مستقر را کلید زده است.
هاشمی طبا و میرسلیم
خیلی ها گمان می کردند کسانی همچون علیرضا
زاکانی ، محمد هاشمی ، حاجی بابایی و زاهدی افرادی خواهند بود که صحنه انتخابات
ریاست جمهوری را تکمیل خواهند کرد. آنها البته هیچکدامشان مجوز ورود به عرصه رقابت
را پیدا نکردند . حالا با دو نام در این
عرصه مواجه هستیم که اگر چه از قدیمی های هستند اما به دلیل اینکه دو جناح سیاسی
کشور نامزدهای دیگری برای خود دارند چندان در تحلیل های انتخاباتی برای آنها شانس
پیروزی در نظر گرفته نشده است . آنها البته امیدوارند که پدیده انتخابات شوند .
این وسط حتما باید به این مساله هم اشاره کرد حضور میرسلیم در رقابت های انتخاباتی
حتما خبر خوبی خواهد بود برای موتلفه . راستگرایان سنتی که در انتخابات سال ۹۲
گزینه آنها به انتخابات راه پیدا نکرد و در اسل ۹۴ هم نتوانست از تهران کسی را
روانه پارلمان کند.میرسلیم حتی اگر برنده انتخابات هم نباشد نفسی تازه خواهد داد به
این تشکل سنتی .