پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : یکی از دلایلی که برخی افراد در سنین پایینتر دچار تحلیل شناختی و کاهش عملکرد مغز میشوند، زیربنای ژنتیکی است، مثلا از نظر آسیبشناسی، برخی از ژنهای مرتبط با دمانس یا آلزایمر شناخته شدهاند و افراد حامل ژن معیوب، بیشتر در معرض ابتلا به آلزایمر قرار دارند.
به گزارش انتخاب به نقل از هفته نامه سلامت،طی سالهای اخیر با کاربرد واژههایی نوظهور مانند سلامت مغز در علوم اعصاب کاربردی و علومشناختی در مجامع علمی و حتی در سطح جامعه روبرو هستیم. واقعیت هم این است که موضوع سلامت مغز بسیار مهم و حیاتی است ولی در بسیاری از جوامع تا به حال توجه چندانی به آن نشده است. دغدغه بیشتر مردم، بهخصوص سالمندان، پیشگیری یا کنترل بیماریهایی مانند فشارخون، چربیخون، قندخون و... است. با اینکه سلامت اعضا و اندامهایی مثل چشم، کلیه، کبد، تیرویید، ریه و.. را بارها در طول زندگی کنترل میکنیم، سلامت مهمترین قسمت از بدن، یعنی مغز به نوعی فراموش شده است.
انگار این عضو کلیدی بدن قرار است همیشه خوب کار کند و مراقبت خاصی هم نمیخواهد تا اینکه در پی اختلال در حافظه، توجه و تمرکز، مشکلات حرکتی، حسی، تعادلی و... توجه ما به این قسمت از بدن معطوف شود. با پدید آمدن چنین مشکلاتی عملا فرد وارد فرآیند درمان میشود، در حالی که مبحث سلامت مغز در پی این است که نگاه درمانمحور را به نگاه سلامتمحور و مبتنی بر پیشگیری تبدیل کند. این موضوع آنقدر مهم است که باعث شده هفتهای از سال در سراسر جهان بهعنوان هفته «آگاهی از مغز» نامگذاری شود.
متخصصان حوزه علوم اعصاب در بحث سلامت مغز به ارزیابی و انجام تستهای دورهای مغز در مراحل مختلف زندگی میپردازند. در این تستها عملکرد مغز سنجیده میشود. حتی اگر مشکل یا ناکارآمدی خاصی هم وجود نداشته باشد با توانمندسازی میتوان نسبت به ارتقای عملکرد مغز برنامهریزی و اقدام کرد. اگر هم اختلالی در کارکردهای شناختی مغز مانند حافظه، یادگیری، گفتار، کنترل هیجانی-شناختی، ادراک، برنامهریزی، حلمساله، محاسبه، تصمیمگیری و کارکردهای اجرایی وجود داشته باشد با انجام بازتوانی شناختی میتوان به اصلاح اختلال ایجادشده کمک کرد.
چگونه از مغز مراقبت کنیم؟
سوالی که مطرح میشود این است که مغز انسان در گذر زمان دچار چه تغییراتی میشود و برای سلامت مغز چه کارهایی باید انجام شود و اینکه اساسا خودمراقبتی از مغز به چه معناست؟ خودمراقبتی از مغز مبحث مهمی است که در سلامت مغز روی آن تاکید میشود. ورزش، مطالعه، پرداختن به بازیهای شناختی، تعاملات اجتماعی، تغذیه و خواب مناسب در گذر زمان تاثیر زیادی در سلامت مغز دارند. در علوم اعصاب و دانش مرتبط با مغز و شناخت، جمله معروفی وجود دارد که «هر چقدر از مغزمان بیشتر استفاده کنیم، مغز بیشتری برای استفاده کردن خواهیم داشت.»
به نظر میرسد اوج عملکرد مغز از نوجوانی تا میانسالی است و این در حالی است که از میانسالی به بعد، هر سال درصدی از کارکردهای عالی قشر مخ یعنی کارکردهای شناختی دچار تحلیل میشود.
سن افت کارکرد یا اختلالات عصبشناختی از فردی به فرد دیگر متفاوت است و عوامل زیادی در سلامت مغز تاثیر میگذارند که از این قرارند:
ژنتیک
یکی از دلایلی که برخی افراد در سنین پایینتر دچار تحلیل شناختی و کاهش عملکرد مغز میشوند، زیربنای ژنتیکی است، مثلا از نظر آسیبشناسی، برخی از ژنهای مرتبط با دمانس یا آلزایمر شناخته شدهاند و افراد حامل ژن معیوب، بیشتر در معرض ابتلا به آلزایمر قرار دارند. در مثالی دیگر نیز تحقیقات نشان داده، افراد دارای گروه خونی O کمتر دچار آلزایمر میشوند.
سبک زندگی
در کنار ژنتیک، عادتهای زندگی هم نقش مهمی در سلامت مغز دارند. پاسخ به سوالهایی مانند اینکه: «فرد در طول زندگی خود، چه رژیم غذایی غالبی دارد؟ چقدر تحرک دارد؟ آیا از اختلالات خواب رنج میبرد؟ شیوه زندگیاش چگونه است؟ احتمالا دچار چه نوع کمبود ویتامینی است؟» (شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه کمبود ویتامینهای B1و B12 میتواند باعث رکود کارکرد مغز شود بنابراین با تشخیص کمبود این ویتامینها در بدن مکملهای حاوی این ویتامینها به بیماران تجویز میشود)، و... بسیار مهم است. نکته کلیدی دیگر این است که چطور میتوان افراد در معرض خطر یا در مراحل ابتدایی افت کارکرد مغزی-شناختی را شناسایی کرد و با شناسایی زودرس، جلوی بروز اختلال جدی را در آنها گرفت یا دستکم به تعویق انداخت.
پیشگیری از تهدیدهای سلامت مغز
رویکردها و راهکارهای متعددی وجود دارد که هر فرد میتواند با بهکارگیری آنها تا حد زیادی سلامت مغز و در پی آن به تعویق انداختن ناکارآمدیهای مغزی-شناختی را تضمین کند. مطالعه کردن و انجام بازیهای فکری و بازیهای رایانهای که اساسا برای تحریک کارکردهای شناختی مانند حافظه، یادگیری، سرعت عکسالعمل، تصمیمگیری و چالاکی شناختی طراحی شدهاند، در سلامت مغز نقش دارند. با اینکه در مورد تاثیر مثبت همه این بازیها بر کارکرد مغز اتفاق نظر وجود ندارد، شواهدی هم مبنی بر مضر بودن این بازیها در دست نیست. در عین حال، هنگام انجام چنین بازیهایی باید به کمتحرکی و وابستگی غیرعادی به بازی نیز توجه کرد زیرا هدف از انجام این بازیها فاصله گرفتن از زندگی طبیعی روزمره نیست. برخی از این بازیهای جدی که به بازیهای شناختی هم معروفاند، اساسا برای ارتقای کارکرد مغزی طراحی شدهاند و پیشبینی میشود با توسعه شواهد علمی در مورد منافع استفاده از آنها، در آینده نزدیک کاربرد گستردهتری پیدا کنند.
وقتی مغز دچار مشکل میشود...
مساله مهم بعدی در سلامت مغز زمانی است که مغز دچار افت کارکرد شناختی شده و فرد نیاز به بازتوانی مغزی دارد. بازتوانی عصبی-شناختی در واقع به شکلگیری مجدد یا جبرانی مدارها و شبکههای عصبی در مغز میانجامد. تعداد سلولهای مغزی با ورود به دوره میانسالی بهتدریج کاهش پیدا میکند و متاسفانه این کاهش با گذشت هر سال سرعت بیشتری میگیرد. از آنجا که جسم سلولی اعصاب در مغز در قسمت خاکستری دچار تحلیل میشود، حجم مغز در سالمندی کاهش مییابد و در تصویربرداری مانند جسمی چروکیده به نظر میآید. همانطور که تمام بدن انسان در سالمندی دچار فرسودگی و پیری میشود، مغز نیز دچار تحلیل خواهد شد و در نهایت مرگ سلولهای عصبی و کاهش چشمگیر اتصالات و مدارهای عصبی رخ میدهد.
اگر سلولهای تحلیلرفته در ناحیهای از مغز با کارکرد شناختی خاص باشند، آن کارکرد یا کارکردهای شناختی بهطور واضح دچار اختلال میشوند و فرد با شکایت از مشکل حافظه، اختلال درکی و گفتاری و... مراجعه میکند.
چنین بیمارانی با روشهای خاصی ارزیابی میشوند و در پی ارزیابی مشخص میشود کدام بخش از مغز و چه حوزهای از شناخت فرد آسیب دیده و به بازتوانی نیاز دارد.
چکاپ مغز
رویکرد دیگری که در پیشگیری مطرح است این است که با اینکه فرد شکایت و مشکلی خاصی ندارد، لازم است برای ارزیابی و غربالگری مغز به مرکز تخصصی مراجعه کند و بهعنوان ارزیابی مغز (اصطلاحا چکاپ مغز) تحت مجموعهای از آزمایشها و تستها قرار گیرد. این تستها غیرتهاجمی و بدون درد هستند و با استفاده از پرسشنامه، ابزار دیجیتال یا آزمونهای جذاب فناورانه کارکرد مغز یک فرد را ارزیابی میکنند. آزمونها را معمولا متخصصان حوزههای مختلف در علوم اعصاب در قالب یک کار تیمی انجام میدهند.
• ارزیابیهای مغز شامل آزمایشهای پایه است که از معاینه مغز و اعصاب و روانسنجی گرفته تا انجام تستهای دیجیتال و پیشرفته شناختی رفتاری، ثبت سیگنالهای مغزی و تصویربرداری کارکردی و... را دربرمیگیرد.
• در بخشی از ارزیابیهای کارکرد مغز، با انجام تستهای ویژه رایانهای و دیجیتال، کارکردهایی مانند حافظه، سرعت تصمیمگیری، کارکرد اجرایی، کلام و... در فرد بررسی میشود. بعد از نمرهگذاری مجموعه ارزیابیها نوبت به مرحله بعدی میرسد که شناسایی نوع اختلال است.
• ممکن است آزمونهای مغزی-شناختی حاکی از نقص کارکردی خفیف، متوسط یا جدی در یک یا چند حوزه شناختی مغز (ANI) باشد. این ناکارآمدیها باید تا حدامکان در قالب بازتوانی عصبشناختی، اصلاح شوند. برخی از مداخلههای عصبی درقالب تمرینها و ورزشهای مغزی کمک میکنند مغز مسیر پیری و تحلیل را به مراتب آهستهتر طی کند. اما عکس این وضعیت هم وجود دارد؛ گاهی ارزیابیها نشان میدهد بیمار در یک حوزه کارکرد بسیار خوبی دارد. این حوزه، حوزه نیازمند توانمندسازی (ANE) نام میگیرد؛ یعنی فرد میتواند سطح شناختی مغز این حوزه را تا سطح حتی بالاتر ارتقا دهد.
• حوزه بازتوانی به برنامهریزی نیاز دارد. بازتوانی ممکن است عصبی یا شناختی-رفتاری باشد.
• تکنیک دیگر، گرفتن نوار مغزی کمی در شرایط پیشفرض و همچنین هنگام انجام یک تکلیف شناختی است که بر اساس آن و تحلیلهای کمّی پیشرفته نقشهبرداری مغزی انجام میگیرد. نقشهبرداری مغزی اطلاعات بسیار مفیدی در دسترس پزشک قرار میدهد تا مقیاسهای کمّی مورد نیاز را در طراحی مداخلات عصبی و شناختی مدنظر قرار دهد.
- ارزیابیهای رفتاری و سنجش کارکردهای حسی-حرکتی نیز بسیار مهماند. در این ارزیابیها شنوایی، بینایی، آستانه ادراک حسی، زمان واکنش و دقت لمس در اندام مختلف، همچنین مولفههای حرکتی و هماهنگی حسی-حرکتی سنجیده میشوند. گاهی اختلال در دریافتهای حسی ممکن است سرنخی در بروز اختلالات عصبی محیطی باشد.
- با کنار هم گذاشتن آزمایشهای مختلف به بستهای میرسیم که معیارهای سنجش کارکرد مغزی را در برمیگیرد. نام این فرآیند، ارزیابی یا چکاپ مغز یا به تعبیر ما «مغزآزمون» است. با امکانات موجود ما، انجام «مغز آزمون» برای هر فرد بهطور متوسط حدود 3 ساعت طول میکشد و در پایان این تست بنا به تشخیص طرح بازتوانی یا توانمندسازی تجویز میشود. گاهی بیماران دچار اختلالات خاص به همکاران مختلف در حوزه مغز و اعصاب ارجاع داده میشوند.
• یکی از ابزارهایی که در بخش بازتوانی پس از نتایج «مغز آزمون» از آن استفاده میشود، بازیهای شناختی است. به این بازیها اصطلاحا «بازیهای جدی یا بازیهای شناختی» هم گفته میشود. وقتی فرد جلوی نمایشگر قرار میگیرد و در حال بازی است، امتیازات و کارکرد چالاکی شناختی وی در نظر گرفته میشود و این امکان هم وجود دارد که حین بازی نوار مغزی کمّی یا نوعی تصویربرداری (طیفسنجی مادون قرمز) از نواحی خاص مغز وی گرفته شود. بر اساس این ارزیابی پایش تغییرات کارکردی و عصب-شناختی مغز طی جلسات بازتوانی امکانپذیر میشود.
چه افرادی به آزمونهای مغز نیاز دارند؟
با مجموعهای از آزمونها و تستهای استاندارد که عمدتا در برخی مراکز دانشگاهی کشور ارائه میشود، هر فرد در هر سنی ولو اینکه مشکلی در کارکرد مغزی، عصبی یا شناختی نداشته باشد، میتواند در مورد سطح سلامت مغز خود و ظرفیت شناختی و عملکرد درست آن اطمینان حاصل کند.
به علاوه بیماران دچار طیف بیماریهای مغز و اعصاب (آسیبهای مغزی، ضربه مغزی، سکته مغزی، صرع، تومورهای مغزی، ام اس، بیماری آلزایمر، زوال عقل، یا بیماری پارکینسون، اختلالات خواب، اختلالات توجه و یادگیری و...) میتوانند در پی انجام «مغزآزمون» بازتوانی عصب-شناختی ویژه خود را دریافت کنند. احتمال میرود طی 10 تا 15 سال آینده رویکرد پیشگیرانه در حوزه مغز و اعصاب به شکلی محسوس جای رویکرد درمانمحور امروزی را بگیرد. این موضوع به این معناست که با تکمیل شواهد علمی شاید در مواردی به جای تجویز دارو برای افراد، جلسات توانمندسازی یا بازتوانی عصب-شناختی (بهعنوان مثال بازیهای شناختی) تجویز شود.
توصیه میشود افراد از سنین میانسالی هر 5 سال یکبار سلامت مغز خود را بررسی کنند و بر اساس آن با عمل به توصیههای متخصصان بهگونهای به عملکرد بهتر مغز کمک کنند تا از مشکلات مغزی احتمالی آنها در آینده پیشگیری شود.
ورزشهای ذهنی موثر برای سالمندان
مطالعات نشان میدهد مغز از گروه ارگانهایی در بدن محسوب میشود که در صورت بهکار گرفته نشدن، تحلیل میرود و مشکلات زندگی افراد را دوچندان میکند زیرا سلولهای مغز در اثر فرسودگی ناشی از نداشتن فعالیت میمیرند و از بین میروند. در صورت فعالیت کم مغز، سلولهای جوان و جدید جایگزین نمیشود.
زوال عقل در دوران سالمندی بیشتر ظاهر میشود زیرا افراد در دهه پنجم زندگی به مرور از کار و فعالیتهای اجتماعی بازنشسته میشوند و به این نوع فعالیتها کمتر توجه میکنند. از اینرو، در خانه هیچ فعالیتی که ذهن را آمادهسازی کند برای تمرکز بیشتر انجام نمیدهند.
برای جلوگیری از ورود ذهن به مرحله زوال و از بین رفتن تمرکز و حافظه، مغز در دوران سالمندی نیازمند ورزش است. ورزش توانایی سلولهای عصبی را افزایش میدهد. همچنین ورزش ذهن به کاهش تحلیل سلولهای خاکستری حافظه، تقویت سلولهای مغز، افزایش توانایی بر تمرکز، تقویت راههای ارتباطی و برقراری ارتباط، خونرسانی و افزایش حجم اکسیژن مورد نیاز مغز کمک میکند. به گفته محققان، انجام فعالیت ذهنی، تمرین ذهن برای تمرکز بیشتر با انجام بازیهای فکری، یادگیری مهارتهای جدید و... از جمله تمرینات موفق در بهبود عملکرد مغز هستند.
محققان دانشگاه هاروارد در ادامه پژوهشهای خود به این نتیجه دست یافتند، تمرینات خاص و منحصربهفردی برای گروه سالمندان وجود دارد که از زوال عقل پیشگیری میکند. این نوع ورزش که مختص سالمندان است، عملکرد ذهن را افزایش میدهد و سلولهای مغز را تقویت میکند. انجام بازیهایی که باعث برانگیختگی مغز میشود، حافظه را بهبود میبخشد. بازیهای متنوع فکری در دوران سالمندی توانایی ذهن افراد را افزایش میدهد. همچنین یادگیری مهارتهای جدید مانند یک زبان جدید، نقاشی کردن و نواختن موسیقی عملکرد مغز را در سطح بالایی قرار میدهد. شرکت در بازیهای فکری گروهی، حل پازل، معما و شطرنج سلولهای مغز را درگیر فعالیت میکند. معاشرت شرکت در انجمنهایی که مربوط به سالمندان میشود یک ورزش موثر ذهنی برای سالمندان است. کاهش استرس در بالابردن توانایی ذهنی در سالمندی بسیار اهمیت دارد. استرس زیاد باعث ترشح هورمون کورتیزول میشود.
این هورمون باعث تحلیل سلولهای مغز میشود. از اینرو، انجام فعالیتهایی مانند باغبانی، پیادهروی، مطالعه و... سطح هورمون کورتیزول را متعادل میکند و استرس از سالمندان دور میشود. هورمون دوپامین سلولهای مغزی را تقویت میکند و این هورمون فقط با خندیدن در بدن ترشح میشود. همچنین خندیدن توانایی یادگیری مغز را افزایش میدهد. در حقیقت، خنده بهترین داروی سالمندی است. نتایج تحقیقات نشان میدهد، اهمیت به وعده صبحانه، وعدههای غذایی مغذی، نوشتن و یادداشت کردن خاطرات در دوران سالمندی توانایی یادگیری و ادراکی سالمندان را افزایش میدهد.
دکتر محمد نامی
دکترای تخصصی علوم اعصاب، مدیر گروه علوم اعصاب، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
تکنولوژی چگونه با آلزایمر روبرو میشود؟
طی سالهای اخیر ما با انفجار برنامهها و وبسایتهایی مواجه بودهایم که نوید حل مسائلی را به ما میدهند که علم پزشکی هنوز موفق به حل آن نشده است. یکی از این ادعاها برنامههایی است که میتوانند وضعیت مغز را بهبود ببخشند یا حتی از آن در برابر بیماریها محافظت کنند. نتایج تحقیقات نشان داده بازیهای واقعی و الکترونیکی تقویت مغز بهطور معمول در این زمینه موفق عمل کردهاند. این برنامهها از کاربران میخواهند مواردی را حین بازی به یاد بیاورند یا الگوی خاصی را تشخیص دهند یا خاطرات خود را مرور کنند. در ادامه با چند برنامه در این زمینه آشنا میشوید:
Mindmate یا «همراه ذهن» یکی از مهمترین برنامههایی است که این روزها در بازار برنامهها درباره بیماری زوالعقل و آلزایمر مشاهده میشود. این شرکت خود را یکی از مهمترین شرکتهایی میداند که در زمینه مبارزه با آلزایمر فعالیت دارد. برنامه «همراه ذهن» شامل بازیهای حافظهای همراه با هشدارهایی درباره تغذیه و ورزش است که به کاربران کمک میکند تا خود از لحاظ جسمی و روانی متناسب نگه دارند. بهعلاوه، این برنامه گزینشی درباره برنامههای تلویزیونی دارد که به کاربران اجازه میدهد موسیقی و برنامههای تلویزیونی دهههای گذشته و خاطرهانگیز را دنبال کنند. آمارها حاکی از آن است که در حال حاضر نزدیک به ۱۵ هزار نفر از افرادی که با مسائل مربوط به آلزایمر درگیرند، در ماه از این برنامه استفاده میکنند. خانه خاطرات من برنامه دیگری است که به افراد اجازه میدهد اشیاء و خاطرات گذشته را مرور کنند و آنها را با افراد دیگر در میان بگذارند.
البته هر فرد سالم دیگری هم میتواند از این برنامه استفاده کند اما این برنامه بهطور خاص برای افرادی که با زوال عقل دستوپنجه نرم میکنند و اطرافیان آنها، طراحی شده است.
«کتاب تو»نیز برنامه تعاملی رایگان دیگری است که میتواند با استفاده از مزایای خاطرهگویی برای فرد داستان زندگی او را بسازد و به او در فعال کردن بخشهایی از مغز کمککند. یادآوری لحظات ارزشمند زندگی، یکی از بهترین روشهایی است که میتواند به فرد درگیر در این روند یاری برساند. این کتاب با استفاده از کلمات، تصاویر و موسیقی یک کتاب دیجیتال ایجاد میکند که نشان میدهد یک فرد چه کسی بوده و درحال حاضر چه میکند؟ این برنامه همچنین میتواند با اشتراکگذاری لحظات زندگی افراد مشابه را به هم نزدیک کند.
محلی برای گفتوگو برنامه آنلاین دیگری است که انجمن آلزایمر آمریکا آن را طراحی و اجرا کرده است. این برنامه که در واقع یک فروم گفتوگوی اینترنتی است، افراد مبتلا را در زمانهای نگرانی و ناراحتی همراهی میکند. نتایج تحقیقات علمی نشان میدهد استرس و نگرانی میتواند روند پیشرفت آلزایمر را تسریع کند. از همین رو، ارتباط داشتن افرادی که نگرانیها و احساسات مشابهی دارند میتواند آنها را آرامتر کند. این محیط مجازی امکان ارتباط با مراقب و گرفتن توصیههایی از آنها را فراهم میکند. آنها در این محیط میتوانند اطلاعات، احساسات و توصیههای خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند و از این طریق احساس امنیت و آرامش بیشتری داشته باشند.