پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : «دو ماه بود که متوجه شده بودم به بیماری سرطان مبتلا شدهام. دیر یا
زود جان خود را ازدست میدادم. میترسیدم این راز برملا شود. نمیخواستم
بعد از مرگم، فرزندانم عذاب بکشند، آنها را کشتم. میخواستم به زندگی خودم
نیز پایان دهم که نشد.» این بخشی از اعترافات زنی است که سه عضو خانوادهاش
را در کرج به قتل رسانده است.
پیش از ظهر یکشنبه زنی سراسیمه مقابل مجتمع مسکونی در یکی از محلههای
شهر ماهدشت رفت و زنگ آپارتمانهای این مجتمع را به صدا در آورد. هر زنگی
را که میزد، از صاحبخانه میپرسید شما کمک خواستهاید و با خانهام تماس
گرفته اید که هیچکدام پاسخ درستی نمیدادند. زنگ آخرین واحد آپارتمان ر ا
که به صدا در آورد، هیچکس پاسخگو نبود. نگران زنی بود که با او تماس گرفته
و برای کمک نشانی این مجتمع را داده بود. نمیدانست باید چکار کند. دوباره
زنگ آپارتمان یکی از همسایهها را به صدا در آورد. مردی پاسخش را داد.
به مرد صاحبخانه گفت: ساعاتی پیش زنی با خانهام تماس گرفت و در حالی که
صدای نالههایش شنیده میشد، از من درخواست کمک کرد و نشانی همین خانه را
داد و بیآنکه نامش را بگوید، تلفن قطع شد. بعد هر چه به تلفن او زنگ زدم،
کسی پاسخگو نبود. نگران شده و توانستم این خانه را پیدا کنم و به اینجا
بیایم. گمان میکنم آن زن در این خانه است و نیاز به کمک دارد. مرد همسایه
با شنیدن این حرفها، در را روی این زن گشود و همراه وی ابتدا به خانه
مادرش رفت و احتمال داد شاید او دچار حادثه شده که معلوم شد مادرش در سلامت
به سر میبرد.
صدای ناله خبر از جنایت خانوادگی میداد
در ادامه به سراغ همسایهها رفت تا ماجرا را جویا شود که متوجه شد صدای
نالههای خفیف از خانه طبقه سوم میآید. او و زن غریبه هر چه در زدند، کسی
در را باز نکرد. آنها به ماجرا مشکوک شده و از پلیس کمک خواستند. ماموران
کلانتری زمانی که در محل حاضر شدند، چند بار در آپارتمان را به صدا در
آوردند اما خبری از ساکنان خانه نبود.
ماموران بناچار در را شکستند و وارد آپارتمان شدند و دیدند زن میانسال
صاحبخانه براثر ضربه چاقو که به گردنش خورده، زخمی و غرق در خون دریکی از
اتاقها افتاده است. آنها در دیگر اتاقهای خانه با جسد پدر 60 ساله
خانواده، دختر 22 ساله و پسر 30 ساله روبهرو شدند که براثر اصابت ضربههای
مرگبار چاقو از پای در آمده بودند.
تحقیقات برای رازگشایی از قتل
با کشف اجساد سه عضو این خانواده، موضوع به حاجی رضا شاکرمی، دادستان
عمومی و انقلاب مرکز استان البرز گزارش شد. با هماهنگی قضایی، قاضی ابراهیم
مرادی کشیک قتل دادسرای جنایی کرج همراه تیمی از کار آگاهان اداره جنایی
پلیس آگاهی استان البرز و نیز ماموران بررسی صحنه جرم در آنجا حاضر شدند.
بررسیهای اولیه بازپرس جنایی و تیم تحقیق نشان میداد سه عضو خانواده
ساعاتی از مرگشان میگذرد. هیچ وسیلهای از خانه سرقت نشده و احتمال اینکه
آنها قربانی سرقت شده باشند، رد شد.
نجات عامل جنایت از مرگ
در این مرحله ماموران به زن میانسال زخمی که مادر خانواده بود، مشکوک
شدند. او با هماهنگی قضایی به بیمارستان شریعتی منتقل شد. این زن با تلاش
پزشکان از مرگ نجات یافت و زنده ماند.
این زن پس از به هوش آمدن در بیمارستان، در تحقیقات اظهارات ضد و نقیضی
را عنوان و ادعا کرد نمیداند شوهر و دو فرزندش را چه کسی به قتل رسانده و
به جان خودش هم سوءقصد کرده است. زن میانسال زمانی که متوجه شد در مظان
اتهام قراردارد، سکوت خود را شکست و راز قتل عام خانوادگی را برملا کرد.
اعتراف تکاندهنده زن میانسال
متهم زن به افسر تحقیق گفت: من و خانوادهام زندگی خوبی داشتیم و مشکلی
با هم نداشتیم. همه مشکلات از دو ماه پیش شروع شد؛ زمانی که حالم بد شد و
به مرکز درمانی رفتم. چند آزمایش دادم و وقتی پاسخ آزمایشها را گرفتم،
متوجه شدم به سرطان مبتلا شدهام و این بیماری آنقدر در وجودم ریشه دوانده
که بزودی میمیرم. همین ماجرا شوک بزرگی برایم شد. نمیتوانستم چطور
ماجرای بیماریام را به خانوادهام بگویم.
وی افزود: میترسیدم بعد از مرگ سرنوشت تلخ و سختی برای آنها رقم بخورد.
بنابراین تصمیم گرفتم راز بیماریام را از آنها پنهان کنم. از همان روز
تصمیم گرفتم من که قرار است بمیرم، آنها را هم بکشم تا از مرگ من دچار
ناراحتی و مشکل نشوند. به همین سبب نقشه قتل اعضای خانوادهام را طراحی
کردم.
متهم به قتل ادامه داد: در این مدت چندبار از داروخانه به عناوین مختلف
داروی بیهوشی خریدم. سپس تصمیم گرفتم ابتدا با همین قرصها اعضای
خانوادهام را مسموم کرده و بعد بکشم. برای این که آنها به من شک نکنند و
ماجرا لو نرود، شامگاه شنبه همه قرصها را داخل آب و داروی گیاهی حل کردم.
بعد آن را به سه عضو خانواده ام دادم که نوشیدند.
وی افزود: آن شب دختر و پسرم پس از خوردن داروی گیاهی بیهوش شدند. اما
نیمههای شب متوجه شدم شوهرم هنوز بیهوش نشده است. گمان کردم با این روش
آنها نمرده و فقط بی هوش شدهاند. بنابراین صبح که شد، با ضربههای چاقوی
آشپزخانه، آنها را یکی پس از دیگری به قتل رساندم. سپس ضربهای هم به خودم
زدم. متهم زن گفت: هر سه نفرشان مرده بودند که به خود آمدم و پشیمان شدم.
به سمت تلفن رفتم و شمارهای را گرفتم. گریه میکردم وکمک خواستم. اما
حرفی نزدم و گوشی را قطع کردم. بعد هم ضربه دیگری به گردنم زدم که بمیرم.
اما ماموران بموقع آمدند و من با انتقال به مرکز درمانی، زنده ماندم.
ایکاش من هم میمردم. بدون آنها زندگی برایم بیارزش است. خیلی از مرگ
آنها پشیمانم.
با توجه به اظهارات تکاندهنده متهم زن، برای او قرار قانونی صادر شد.
پس از هماهنگی قضایی قرار شد او برای سنجش سلامت روانیاش به پزشکی قانونی
معرفی و همچنین مشخص شود انگیزهاش برای قتل صحت دارد یا نه؟