پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس بین الملل «انتخاب»؛ اکونومیست نوشت: واشنگتن در چنگال انقلاب است. تلخی مراسم تحلیف
ترامپ همچنان در هوا پراکنده بود که او اولین کوکتل مولوتف سیاسی و فرمان اجرایی
اش را پرتاب کرد. ترک مشارکت در گروه ترانس پاسفیک و در خواست مذاکره مجدد در نفتا
و دیوار مکزیک از یک سو و تغییرات اساسی در قوانین مهاجرت و دفاع از شکنجه و حمله به
مطبوعات از سویی دیگر از جمله اقدامات او در بدو ورود به کاخ سفید بوده است.
به گزارش «انتخاب»؛ از نظر منتقدان، ترامپ یک هرج و مرج طلب گستاخ است.
تصویب عجولانه پیش نویس قانون منع ورود اتباع 7 کشور به آمریکا که به طور مخفیانه
نوشته شده بود موجب شد حتی متحدان جمهوی خواه ترامپ نیز نسبت به این رفتار او
شرمنده شده و محبوبیت سیاست های او خدشه دار شود.
سیاست های هرج و مرج طلب عمدتا با شکست مواجه
خواهند شد. برای ترامپ این هرج و مرج ها به نظر می رسد بخشی از نقشه او باشد. اجرای
وعده های مبالغه آمیز ترامپ در مبارزات انتخاباتی شورش های جدی ای را در واشنگتن و
جهان رقم خواهد زد.
برای فهم بهتر شورشی شدن ترامپ، باید از اقدامات خشونت امیز او شروع کرد. در یک آمریکای دچار اختلاف، طرف مقابل گروهی هستند که درگیری را
یک دارایی سیاسی می دانند. هرچه ترامپ بیشتر از سخنرانی های توهین آمیز تر استفاده
کند هواداران او نیز بیشتر مطمئن خواهند شد که نخبگان حریص و خائن کاخ سفید را ترک
کرده اند.
استفان بنون و استفان میلر این منطق دولت را بوجود اورده اند. هر بار که تظاهرات کنندگان و رسانه ها علیه ترامپ هیاهو بوجود امی رود، ثابت
میکند که ترامپ باید کاری انجام دهد.هرگاه موج سر و صداهای دست چپی ها آغاز می شود
به نوعی ثابت میشود که ترامپ مرد عمل به وعده هایش هست. پنهان کاری و سردرگمی های
ممنوعیت ورود مهاجران هفت کشور به آمریکا نشانه شکست این ایده نیست بلکه حکایت از آن دارد که چطور نزدیکان ترامپ از کارشناسان خودرای که اراداه ی ملت را تغییر می دهند، دوری می کنند.
به طور تاکتیکی ترامپ برای ساختارهای چندجانبه از امنیت تا تجارت تا
محیط زیست احترامی قائل نیست. او بر این باور است که کشورش در این ساختارها پاداش
کمی دریافت میکند.
بنون و دیگران به طور راهبردی دیپلماسی آمریکایی
را رد می کنند. آنها ساختار های چند جانبه را مظهر بین الملل گرایی لیبرال منسوخ
شده می دانند. امروز درگیری های ایدئولوژیک را بر سر حقوق بشر جهانی نیست بلکه بحث بر سر دفاع
از فرهنگ یهودی- مسیحی در برابر یورش دیگر تمدن های دیگر به ویژه اسلام می داند. در
این منش سازمان ملل و اتحادیه اروپا مانعند و پوتین نیز یک متحد بالقوه است.
هیچ کس نمی تواند بگوید ترامپ چقدر سرسختانه به
این موارد باور دارد. شاید در مظاهر قدرت، او را بتوان یک چریک انقلابی خواند.
احتمالا یک بحران کوچک او را به سمت استفاده از نیروهای مسلح سوق می دهد. نباید
آسیب های جدی ای که او برای اولین بار میتواند ایجاد کند را دست کم گرفت.
آمریکایی هایی که ترامپ را رد میکنند طبیعتا بیش
از سایرین از اقدامات او برای کشورشان می ترسند. آنها حق دارند که نگران باشند.
بدون حمایت آمریکایی های فعال و مشارکت آنها، مکانیزم
های همکاری های بین المللی شکست خواهد خورد. سازمان تجارت جهاتی ارزشی بیش از یک
نام نخواهد داشت. سازمان ملل در وضعیت نامناسبی قرار میگیرد. همه اینها باهم
سیستمی را فراهم کرده بود که آمریکا را با متحدانش وصل کرده بود و قدرت این کشور
را در سراسر جهان رسوخ داده بود. با توجه به اینکه دهه های متوالی این سیستم های
بین المللی فعال بوده است به این زودی ها از هم نخواهد پاشید اما آسیب هایی که به
آن وارد می شود جدی خواهد بود. با اشاعه بی اعتمادی و تبعیض کشورها در صورتی که
مجبور شوند وسوسه خواهند شد که رفتارشان را تغییر دهند.
باید چه کرد؟ اولین وظیفه این است که خرابی هایی
که به بار آمده است را محدود کنیم. امید کمی برای متوقف کردن ترامپ وجود دارد.
جمهوری خواهان میانه رو و متحدان آمریکا باید با او حرف بزنند و به او بگویند که
چرا بنون در اشتباه است. او حتی در حوزه دو جانبه هم سخت گمراه کننده و اشتباه
است. ترامپ باید متقاعد شود که اتحاد بزرگترین منبع قدرت آمریکاست. شبکه های (Network) منحصر
به فرد آمریکا نقش مهمی در ابر قدرتی این کشور در حوزه اقتصاد و نظامی داشته است.
متحدان سبب شده اند این کشور بالاتر از رقبای منطقه ای نظیر چین در شرق آسیا،
روسیه در شرق اروپا و ایران در خاورمیانه قرار بگیرد.
اگر ترامپ واقعا می خواهد که آمریکا را به قدرت
اول تبدیل کند باید اولویتش را در محکم کردن این اتحادها قرار دهد نه از هم گسیختن روابط. اگر این توصیه نادیده گرفته شود چه؟ متحدان آمریکا باید برای حفظ نهادهای
چند جانبه برای روزی که ترامپ این اتحادها را تضعیف کند تلاش کنند و این کار باید
با کاهش نزاع های درونی انجام بگیرد.
آنها باید برای دنیایی بدون رهبری آمریکا خودشان
را آماده کنند. ممکن است برخی بگویند چین برای پذیرش این نقش آماده نیست . اتحادیه
اروپا هم که در ناتو با کمبود بودجه سرویس های خارجی مواجه خواهد بود. برزیل یک
قدرت منطقه ای است و باید خود را آماده کند تا به آمریکای لاتین کمک کند. در
خاورمیانه کشورهای عربی از هم گسیخته اند و باید با هم به دنبال راه حلی برای صلح
با ایران باشند.
البته هنوز برای اینکه ترامپ بفهمد چقدر در
اشتباه است دیر نشده، او میتواند ضامن نارنجکی که کشیده است را سر جایش برگرداند.
جهان باید به نتیجه این کار امیدوار باشد اما با همه این احوال باید خود را برای
مواجه با مشکلات نیز آماده کند.