پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
و عيسي چون در بيتاللحم زاييده شد، ناگاه مجوسي چند از ناحيه مشرق به اورشليم آمده، گفتند: كجاست آن مولود؟ زانكه ما ستاره او را در طرف مشرق ديدهايم (انجيل متي).ما را با مسيح پيامبر مهر پيوندي ديرينه و ديرپاست. در درازناي تاريك تاريخ، از پس سد ستبر زمان، سيماي مقدس مريم را مينگريم؛ چهرهاي به پاكي شبنم و به بلنداي آسمان، تنها و غمگين، كنار تنه درخت نخل خشكيدهاي ايستاده است. درد زايمان بر جانش ميپيچد، نگران و خسته، ندايي آسماني ميشنود. در قرآن مجيد سخن خداوند خطاب به مريم به هنگام تولد مسيح چنين آمده است: «غمگين مباش، زيرا پروردگار پايين پايت چشمه آبي گوارا جاري ساخته، به بالا ديده دوز و بنگر كه چگونه ساقه خشكيده جان گرفته و جوان شده. بنگر كه ميوههاي خرما درخت را پوشاندهاند، درخت را تكاني ده تا خرماي تازه بر تو فروريزد، بهره از اين غذاي لذيذ برگير و از اين آب گوارا جرعهاي بنوش و ديده به ديده پرمهر نوزادت روشندار.»اگر انسانها را ديدي به اشارهاي بگو: من به فرمان بخششگر مهربان، روزه سكوت نذر كردهام؛ سخن نخواهم گفت. نوزادم مسيح سخن خواهد گفت و به پاكي من و خود، گواهي خواهد داد. در كتاب آسماني ما، قرآن، سورهاي است به نام مريم و بارها نام اين بانوي پاك و چهره آسمانياش در اين كتاب پاك نقش بسته شده است.
حضرت زرتشت تولد مسيح را بشارت داده بود. در پي پيشگويي آن پيامبر پارسي، سه نفر از نياكان ما ايرانيان از حركت ستارگان دريافته بودند كه در شبي سرد، مسيح زاده ميشود و مانند خورشيدي گرم، جهان و جان سرد مردمان را روشن ميکند. نوري تاريكي را ميزدايد. دلها را شادان و پرمهر ميدارد. با تولد او، ستمديدگان دلگرم ميشوند و با ستمگران ميستيزند. آنان از راهي دور، از ميهن و سرزمين ما، از پارس به فلسطين سفر كردند، ميخواستند اين كودك را بنگرsند و آن شب، آنچنان كه در انجيل آمده: «ناگاه ستارهاي كه در ناحيه مشرق ديده بودند، در پيشرويشان ميرفت تا آنكه آمده بر جايي كه طفل بود ايستاده شد. چون ستاره را ديده بودند در انتهاي غايت خرسند گشته و داخل در خانه شده، طفل را با مادر وي مريم يافتند. پس مخازن خود را گشوده از طلا و كندر و مربا پيشكش گذرانيدند.» قرنهاست كه نقش آن سه ايراني پاكنهاد در تالار مركزي زادگاه مسيح، كليساي بيتاللحم و كليساي «آپولينر» در راووناي ايتاليا، دل و ديده از زائران و بينندگان ميربايد. خسرو دوم كه فلسطين را تسخير و تمامي يادگاران كهن را نابود کرد، از انهدام اين اثر تاريخي ايراني چشم پوشيد. آن سه ايراني كه حاكم فلسطين «هرود» فرمان قتلشان را صادر كرده بود، هداياي خويش را تقديم مريم و نوزادش مسيح كردند و شبانه به سوي ايران گريخته و بازگشتند. به افتخار اين سه ايراني، در ايام ميلاد مسيح- ششم ژانويه- در ارمنستان، يونان و اسپانيا قرنهاست كه جشن بزرگي برپا ميشود. اين جشن «اپي فني» نام دارد كه در زبان كهن يونان، آشكار شدن معنا ميدهد و مقصود آن تولد مسيح است. در اين روز، هدايايي از سوي شاه پارسي و نه بابانوئل، به كودكان و دوستان داده ميشود. كلوچه شاهي در فرانسه نوعي شيريني است كه در ايام زادروز مسيح از قرن پانزدهم همراه با يك تاج مقوايي طلايي در شيرينيفروشيهاي فرانسه به وفور به فروش ميرسد. اين شيريني به افتخار سه ايرانيست كه از سوي نمايندگان شاه ايران، قرنها پيش برای ديدار مسيح و مريم، در روز تولد مسيح از ايران به فلسطين سفر كردند. از اين كلوچهها، بخشي «قسمت مريم مقدس» نام دارد كه سهمي است براي بينوايان... . اين سه ايراني از «شيز»، زادگاه زرتشت، شهري ميان مراغه و زنجان، سفر آغاز كردند. سفر آنان به هنگام حكومت هرمزد، شاه ايران، بود و این سفر به فرمان وي انجام شد. بنا به تحقيق دانشور ايرانشناس فرزانه، استاد فرانكو اومتو، در ساوه درگذشتند. مزار آنان را مارکوپولو به سال ١٢٧١، زيارت كرد و به نوشته وي، هنوز موي سر و سيماي آنان برجا بود. تا سال ١٢٨٨و ديدار نماينده پاپ «جواني مونته كورينو»، اين بناي چهارگوش برپا بود. اكنون گويا آن بنا در زير تودهاي خاك پنهان شده و باستانشناسان ما ميتوانند از اين گنجينه كهن رمز و راز بگشايند. باور ديگري نيز ميان مسيحيان رواج دارد؛ برپايه اين باور، مزار اين سه مغ ايراني، در يكي از كهنترين كليساهاي جهان، كليساي «نهنه مريم» در اروميه قرار دارد. ما را با مسیح و مسیحیان مهری دیرینه است؛ پیوندی پاک و پایدار. سالهای بسیاری است که زادگاه و زادهشدن مسیح به هنرمندی و چیرهدستی در همه خانهها، روستاها و شهرهای ایتالیا به نمایش درآمده و ساخته میشود. ماکتی که ایتالیاییها آن را «پرهسپیو» مینامند. در زادروز آن پیامبر مهر و مدارا، زندگی دو هزار سال پیش در زادگاهش، «بیتاللحم»، آنچنان بهزیبایی شکل میگیرد که بیش از هر سروده، داستان و نقش و نغمهای، دل میلرزد و دیده از شوق و عشق میگرید. در این بازآفرینیها، مردان پارسی، دستاری زیبا و رنگین بر سر دارند و هدیههایی بر دست. کمترکسی درمییابد که این مردان با هاله و هیبتی شرقی، پدران ایرانی ما هستند که به پیشواز تولد مسیح، این راه دراز را با شتر پیمودهاند. در آن بازآفرینیها، تصویر و تندیس شتری هم به چشم میخورد، به نشانه شرق و نماد سفرهای دور و دراز. دریغا که در برخی بازآفرینیها پس از قرن پانزدهم میلادی یکی از این سه نفر را سیاهپوست یا زردپوست مینمایانند. مسیح پیامآور آزادی، صلح، شادی و امید است. قرنها پیش پدران ما به شوق دیدار مسیح، راه درازی را پیمودند و اکنون ما ایرانیان، فرزندان آنان که بسیاریمان مسلمانیم، برادرانه در کنار مسیحیان هممیهنمان قرنها به آرامی و مهربانی زیستهایم و همچنان خواهیم زیست.