وزیر امور خارجه گفت: موضوع هستهای بهانهای برای تخلیه ظرفیت استراتژیک ایران بود که در طول این 30 سال برایمان ایجاد شده بود.
محمدجواد ظریف که در نخستین همایش فصلی رییسان سازمانهای
استانی و معاونان بنیاد شهید و امور ایثارگران در سال 95» در مجتمع فرهنگی
شهید رسولزاده سخن میگفت با اشاره به دیدار شب گذشتهاش با اردوغان گفت:
یکی از نکاتی که ایشان در رابطه با شکست کودتاگران به عنوان خاطره بیان کرد
این بود که اشارهای به پدری کرد که دو پسرش برای مقابله با کودتاچیان به
خیابان رفته بودند و پسرش از دنیا رفته بود. او بعدا گفت که ما خودمان را
وامدار این افراد میبینیم. من فوری حرفش را قطع کردم که ما بیش از 30 سال
است که خودمان را وامدار چنین کسانی میدانیم. باید بگویم خانواده شهدا و
ایثارگران موجب شدهاند که انقلاب ضربهناپذیر باشد و برای ایران
قدرتآفرین بودهاند.
او با اشاره به اظهارنظر غربیها و بدخواهان
ما در منطقه توضیح داد: در این شرایط که ایران قدرتمند است آنچه که آنها
را مضطرب میکند و سوء نیتشان را برمیانگیزد این است که فرهنگ ایثار و
شهادت که در بین مردم ما نهادینه شده است در همه ارکان جامعه و فرهنگمان
تبلور یافته است. این فرهنگ موجب استقلال ما بوده است. بعید میدانم که در
کشور ما قدرت مقاومت و تهدیدناپذیری با عامل دیگری جایگزین شود.
وزیر
امور خارجه در تشریح شرایط منطقه، روابط خارجی و وضعیت برجام گفت:
همانطور که گفتم مقاومت مردم و تهدیدناپذیری عاملی است که موجب شد در
منطقه بتوانیم نقش اساسی و تعیین کنندهای را ایفا کنیم و همین مولفهها
باعث شد که آمریکا و غرب به اجبار به مذاکره با ایران تمکین کنند. اما در
این راستا تلاشهای عجیب و غریبی از سوی برخی از کشورها و حکومتها بهویژه
حکومتهای دیکتاتوری ایجاد شد. در این شرایط برخی از حکومتها که از یک
کرشمه خارجیها تب میکنند که مبادا مقداری از عنایت قدرتهای استکباری کم
باشد نقش اساسی را ایفا کردند.
وی ادامه داد: این رژیمها وارد یک
فاز انتحاری شدند و تنها تکفیریها نبودند که دست به انتحار زدند. آنها
گمان کردند که با مذاکراتی که انجام شده است چتر حمایتی غرب و آمریکا از
روی آنها برداشته خواهد شد. از همین رو دست به ایجاد فرقهگرایی و
افراطیگری زدند. البته تمامی این کارها تصنعی بود. چرا که هیچگاه در
اسلام خشونت وجود نداشته است و فقط سیاسیون بودهاند که چنین مواردی را
برای رسیدن به اهدافشان ایجاد کردهاند. هنگامی که به وضعیت منطقه توجه
میکنیم متوجه میشویم که چند عامل مهم اتفاق افتاده است.
ظریف در
رابطه با نخستین عاملی که در منطقه شکل گرفته است، گفت: ناتوانی کشورهای
عربی منطقه از پاسخ به خواستهای خودشان در برخی موارد موجب حرکت گسترده
مردم شده است که تنش داخلی را ایجاد کرده است. در این شرایط عربستان با
تنش بیشتری مواجه بوده است. حدود یک سال و نیم پیش یک تحلیلگر مصری نوشته
بود که ما سالهاست که برای تأمین امنیت و پیشرفت خودمان وابسته به غرب
بودهایم اما اکنون ایران توانسته است کاری کند که شش کشور غربی با او به
مذاکره بنشینند.
او خاطرنشان کرد: این احساس واخوردگی و یأس که در
میان نخبگان، روشنفکران و تودههای جهان عرب ایجاد شده است بدون شک بدون
مداخله جمهوری اسلامی ایران بهوجود آمده است که نشان از ضعف داخلی و
ساختاری این کشورها دارد. بنابراین برای پوشاندن این ضعف تلاش کردند که
منطقه را به اختلافات قومی و فرقهیی بکشانند. این در حالی است که ایران
همواره خواهان صلح، ثبات و امنیت بوده است. اما برخی از کشورهای مرتجع
احساس میکنند که ایران برای آنها یک چالش حیاتی ایجاد کرده است. تأکید
میکنم که امنیت منطقه برای ما یک اصل است. یک نیاز برای امنیت ملی ماست.
بنابراین خطری که اکنون منطقه را تهدید میکند یک خطر درونی و ذاتی است.
اکنون فقدان عزت، استقلال و خواست آزادی فلسطین که بیش از 60 سال در اشغال
قرار دارد موجب خشم جهان عرب بوده است.
ظریف در رابطه با دومین
عاملی که در منطقه شکل گرفته است توضیح داد: در چند سال گذشته اتفاقهای
راهبردی بسیاری در منطقه و جهان شکل گرفته است. نخستین تحول این است که
نیاز غرب به منابع نفتی خلیج فارس کاهش یافته است. این عامل میزان وابستگی
را کاهش داده است و دومین تحول هم خطراتی است که در سایر نقاط جهان از
رقابتهای منطقهیی بهوجود آمده است. چرا که خاورمیانه برای غربیها
بیفایده بوده و گرایش آنها به جنوب شرق آسیا بیشتر شده است. این انتقال
ثقل حضور موجب شده است که حکومتهای وابسته به غرب هیچ امکان پایداری
نداشته باشند.
وی خاطرنشان کرد: این نعمت بزرگی است که ما روی پای
خودمان ایستادهایم و فقط خودمان راجع به خودمان تصمیمگیری میکنیم اما
حکومتهای عربی مانند عربستان از این نعمت برخوردار نیستند. بنابراین
حکومتشان با یک آشفتگی و برهم خوردگی روبهرو شده است. برای همین به دنبال
آن هستند که به روشهای مختلف نقش خودشان را برجسته کنند. به عنوان مثال
هنگامی که موضوع 11 سپتامبر مطرح شد عربستان سرمایهگذاری خودش را در
آمریکا مطرح کرد. همچنین این حکومت گمان کرد که با ایجاد تنش و تشنج
میتواند برای خودش جایگاهی ایجاد کند. این دو مثال نمونهای از برجسته
کردن حکومت سعودیها بوده است چرا که آنها میخواهند این تصور را ایجاد
کنند که منطقه، منطقه بیثباتی است و نمیتوان آنجا را تنها گذاشت.
همچنین آنها تلاش کردند که توهمی ایجاد کنند که ایران خطرناک است. ما
میدانیم که این موضوع ناشی از احساس ضعف و نداشتن خودباوری سعودیها و
سردمدارانشان است.
وزیر امور خارجه کشورمان یادآور شد: حضور همیشه
در صحنه مردم و مقاومت آنها سومین عاملی است که منطقه با آن روبهرو است.
این دو عامل باعث شده است که ایران از یک قدرت عظیم مادی و معنایی بهرهمند
شود. قدرت معنایی همان قدرت نرم است. ما برای تولید و تثبیت این قدرت
فشارهای زیادی را تحمل کردیم. تا این که جمهوری اسلامی ایران به لطف مردم،
هدایتهای مقام معظم رهبری، دعای صالحان و خون شهدا قدرت گرفت.
ظریف
یادآور شد: پس از سقوط صدام و طالبان، ایران عامل کنترلکننده شد. از
آنجایی که نمیتوانستند علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال قدرت کنند پرونده
هستهای را مطرح کردند. موضوع هستهای بهانهای برای تخلیه ظرفیت استراتژیک
ایران بود که در طول این 30 سال برایمان ایجاد شده بود. چون ایران بیش از
حد قدرتمند بود در نظر گرفتند که کشورمان در مسیری حرکت کند که در مسیر 60
ساله سازمان ملل متحد از نظر آنها فقط یک نتیجه داشت و آن سقوط و اضمحلال
یک کشور بود. در حقیقت غربیها میخواستند که تحریمهای فصل 7 شورای امنیت
علیه ایران با صدور قطعنامهها اعمال شود. اما این طور نشد. برای همین با
اولین تحریم علیه ایران یک نفس راحت کشیدند و گمان کردند که تحریم بعدی کار
ایران را یکسره خواهد کرد. لذا بدخواهان منطقهیی ما گمان کردند که ایران
وارد مرحله انتهایی شده است.
وی گفت: اما در اصل ضربه اول و آخر را
مردم کشورمان به بدخواهان زدند. آنها نشان دادند که از طریق تحریمها
نمیتوانند مردم را از حاکمیت جدا کنند و وقتی مشارکت 73 درصدی مردم را در
سال 92 پای صندوق رأی دیدند غرب ناگزیر شد که به مذاکره ورود یابد و ما
توانستیم حق را در میدان مبارزه به دست آوریم. این واقعیت که غرب به مذاکره
نشست برخواسته از یک تحلیل بود که تهدید و تحریم در مورد ایران ناکارآمد
است.
ظریف یادآور شد: در طول این 37 سال آمریکا سه مرتبه تصمیم گرفت
که ایران را تحریم کند و رفتن به داخل فصل 7 قطعنامههای شورای امنیت
آغازی بر پایان ایران باشد. این تلاشها یک بار در زمان لانه جاسوسی، بار
دوم شش ماه پس از پذیرش قطعنامه 598 و سومین مرتبه نیز زمانی بود که پرونده
هستهای ما سال 83 مطرح شد. اما آمریکا نتوانست در این سالها به هدفش
برسد. اگر هر یک از قطعنامهها از 1696 تا 1922 شکل میگرفت عزت و استقلال
ما زیر سوال میرفت اما مردم ما در مقابل تحریمها مقاومت کردند و هیچ کدام
از آنها اجرا نشد و پرونده هستهای نیز حفظ شد.
وزیر امور خارجه
ایران گفت: در مذاکرهای که شکل گرفت لااقل کسی در دنیا این ادعا را نکرد
که در ایران عزتمندانه رفتار نکرد. اگرچه برخیها در ایران چیز دیگری
میگویند. اما اکنون که ترامپ میگوید آن را پاره میکند به این دلیل است
که گمان میکند سرشان کلاه رفته است و محکمترین ممنوعیت موشکی ایران را
دادهاند و بحث آبکی را گرفتهاند. همانطور که گفتم این توافق را علیرغم
برنامهریزی طرف مقابل گرفتیم و آن حاصل سرعقل آمدن آنها نبود بلکه ناشی
از ناامیدی رفتارهایشان بوده است.
او در پایان یادآور شد:
رقابتهای داخلی نباید ما را به سمتی سوق بدهد که از ظرف زمانی و منطقهیی
غافل شویم. اگر تاکنون توانستهایم خودمان را به اثبات برسانیم به این دلیل
است که به توان مردم خودمان اعتماد کردهایم و به دیگران بیاعتماد بودیم.
گرفتار شدن به بحثهای بیدلیل و غیرضروری فرصتی را به دشمن علیه ما خواهد
داد. البته ما میدانیم که مکر خدا بالاتر است اما با این حال در شرایط
حساس منطقه نیز ما باید هوشیار باشیم.