صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۴ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۲۸۵۶۲۷
تاریخ انتشار: ۲۰ : ۱۰ - ۲۱ مرداد ۱۳۹۵
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
مردی 8 اسفند سال 84 درجریان سرقت ازخانه همسایه، مرد 60 ساله‌ای را در کرج به قتل رساند. اما ساعاتی بعد مادر وی به یکی از کلانتری‌های کرج رفت وازاحتمال قتل مرد همسایه به دست پسرش خبرداد.

به گزارش انتخاب، بدین‌ ترتیب پسر جوان بازداشت شد. او ابتدا منکر قتل بود اما درنهایت لب به سخن گشود و گفت: مقتول همسایه‌مان بود و بخوبی با خانه‌اش آشنایی داشتم. روز حادثه درحالی که کمین کرده بودم، وقتی از خانه بیرون رفت به خاطر بی‌پولی از دیوار بالا رفتم تا مقداری پول سرقت کنم. اما در جریان باز کردن گاوصندوق، ناگهان صاحبخانه سررسید که ناخواسته درگیر شدیم که مردهمسایه ازپادرآمد. بعد هم از محل فرار کردم. با اعتراف متهم، قضات شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران پس ازمحاکمه، وی را به قصاص محکوم کردند. با تأیید این حکم، پسر جوان در آستانه اعدام قرارداشت که یکی از دخترها و پسر مقتول بدون هیچ شرطی از خون پدرشان گذشتند.اما یکی از دخترانش همچنان خواستار قصاص شد. درنهایت با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای جنایی، تنها شاکی پرونده حاضر شد در ازای دریافت 50 میلیون تومان عامل قتل پدرش را ببخشد.

به دنبال انتشاراین خبردررسانه‌ها، صبح دیروز مرد جوانی به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی مراجعه کرد و به قاضی دشتبان، رئیس اجرای احکام دادسرای جنایی تهران گفت: بدون آنکه نامی از من برده شود می‌خواهم 50 میلیون تومان رابرای آزادی جوان اعدامی بپردازم.

وی درادامه به خبرنگاران گفت: سال‌ها پیش اهل روزنامه خواندن بودم و در روز گاهی 5 روزنامه متفاوت را می‌خواندم. اما با آمدن اینترنت، اخبار را از طریق سایت‌ها پیگیری می‌کردم. تا اینکه 13 مرداد به پمپ بنزین رفتم؛ در صف ایستاده بودم تا نوبتم شود که چشمم به روزنامه فروش دوره گرد افتاد و یک روزنامه از او گرفتم. در حال خواندن صفحات روزنامه بودم که چشمم به این مطلب افتاد.

وقتی متوجه شدم که مردی حدود 13 سال در زندان بوده است و همسرش از او جدا شده، دلم خواست به او کمک کنم. با خودم گفتم حالا که زندگی‌اش ازهم پاشیده شده می‌تواند بعد از آزادی با دخترش که حالا 16 سال دارد زندگی کند.

برای همین به اینجا آمدم تا با پرداخت مبلغ 50 میلیون تومان دیه درخواستی یکی از اولیای دم، او را آزاد کنم. البته من یک شرط هم دارم؛ او باید قول دهد که هرگز در زندگی‌اش دنبال کارهای خلاف نرود.

 *ایران