پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سيد حسين مرعشي دور دوم انتخابات را بسيار مهم ميداند و ميگويد نتيجه آن ميتواند جاي اكثريت و اقليت مجلس دهم را با يكديگر عوض كند. بخشهاي مهم گفتوگو با سيدحسين مرعشي را پيشرو داريد:
به گزارش انتخاب، سخنگوي حزب كارگزاران سازندگي پيروزي ليست اميد در انتخابات ۷ اسفند را ناشي از هوشياري مردم در تشخيص موقعيت ميداند.
از هفتم اسفند شروع كنيم. بسياري از نامزدهاي اصلاحطلبان و اعتداليون به دليل رد صلاحيت از رقابت بازماندند. چه شد كه باز هم پيروز شدند؟
من مهمترين آن را هوشياري مردم ميدانم. مردم اهميت كار را خوب شناختند. اين هوشياري هم تحت تاثير شبكه اطلاعرساني غيردولتي و فضاي مجازي بود. مردم كنار رئيسجمهور خود ايستادند. آنها اصلا بسته سياسي و انتخاباتي ما را باز نكردند و همين كه ديدند با بسته رقيب متفاوت است به آن راي دادند.
چرا اصولگرايان نتوانستند به ليست واحدي برسند؟
اصولگرايان با مشكلي مواجه هستند و آن جبهه پايداري است. آنها نتوانستند در مود حذف اين جبهه به توافق برسند. آقاي ناطق نوري و لاريجاني اعتقاد به كنار گذاشتن پايداريها داشتند ولي آقاي حداد عادل و دوستانش برخلاف اين فكر ميكردند.
پيشبينيتان از دور دوم چيست؟
رقابتها در همه حوزههاي انتخابي بسيار نزديك است. اميد داريم مانند مرحله اول حداقل ۵۷ درصد كرسيها از آن اصلاحطلبان و حاميان دولت شود.
تركيب هيات رئيسه مجلس دهم را چطور ميبينيد؟ آقاي كرباسچي از احتمال مطرح شدن گزينه سوم علاوه بر آقايان عارف و لاريجاني سخن به ميان آوردهاند.نظرتان چيست؟
تا الان كسي غير از اين دو برادر بزرگوار اعلام آمادگي نكرده است. آقاي عارف در تهران سرليست ما بودند و تشخيص ما از راي مردم تهران اين است كه ساكنان پايتخت خواهان تغييرند. آقاي عارف نماد تغيير و آقاي لاريجاني سمبل تثبيت هستند. ولي قرار نيست گروهي از بيرون تعيين كند كه چه كسي رئيس ميشود. فراكسيون اميد و حاميان دولت در نخستين فرصت بعد از برگزاري مرحله دوم انتخابات تشكيل جلسه ميدهند و با بحثهايي خيلي صريح و روشن تصميم نهايي خود را به صورت جمعي در اين باره خواهند گرفت.
قبلا اشاره كرده بوديد كه روز بعد از اعلام صلاحيتها تنها ۵ نامزد در تهران داشتيد. چگونه به ليست ۳۰ نفره اميد رسيديد؟
بلافاصله ستاد استان تهران مامور شد و يك اطلاعيه داد تا تمام افرادي كه تفكر اصلاحطلبي دارند و خود را آماده نامزدي ميدانند اعلام آمادگي كنند. ۱۱۰ نفر آمادگي خود را ابراز كردند. بعد فرمي تهيه شد به نام فرم ارزيابي مجلس. اين فرم ۱۰۰۰ امتياز داشت. همه موضوعات در آن پيش بيني شده بود: سابقه فعاليت روزنامهنگاري و حزبي، فعاليت اصلاحطلبانه، سابقه جنگ و ايثارگري، آراستگي ظاهر، قدرت سخنوري، تحصيلات دانشگاهي و پژوهشي و غيره. در جلسه هيات رئيسه اين گزارشها ارائه و مقرر شد افرادي كه هر ۸ عضو جلسه روي آنها اتفاق نظر دارند را قبول كنيم و اگر كمتر از ۳۰ نفر شد درباره نفرات بعدي صحبت كنيم. با اين كار به يك ليست ۳۵ نفره دست پيدا كرديم، يعني ۵ نفر هم زياد آمد. در گام بعدي با حزب اعتدال و توسعه وارد مذاكره شديم و آنها تعدادي را اضافه كردند تا ليست به حدود ۵۰ نفر رسيد. در نهايت با بحث و بررسي به يك ليست ۳۰ نفره رسيديم كه مورد اجماع بود. از اين رو با توجه به اينكه تمام اطلاعات اين نامزدها را كنترل كرديم بايد بگويم اين ۳۰ نفر از نظر سابقه و اصالت سياسي هيچ چيزي كم ندارند.
يعني احتمال ندارد اين افراد گرايشهاي ژلهاي داشته باشند و در مجلس تغيير موضع دهند؟
مطلقا درباره ليست تهران چنين پيش بينياي ندارم.
در شهرستانها چه؟
وضع آنجا متفاوت است. به غير از شهرهاي بزرگ مثل اصفهان، شيراز، تبريز و مانند آنكه مردم سياسي راي دادند در بقيه موارد آرا بعضا تحت تاثير مسائل قومي و قبيلهاي بود.
تحليلتان از خبرگان اخير چيست؟ هاشمي نامزد رياست آن ميشود؟
تا آنجا كه من ميدانم هاشمي دنبال رياست اين مجلس نيست. انتخابات خبرگان اخير پيامهاي روشني داشته كه بايد درك شود. بالاخره اعضاي اين مجلس بايد بپذيرند كه هاشمي محبوبترين عضو آن است و بيش از ۲ميليون و سيصد هزار راي دارد؛ آنهم با اين حجم تخريبي كه عليه ايشان صورت گرفت. بايد متوجه جايگاه و نقش ايشان باشند. من نميگويم هاشمي رئيس مجلس خبرگان باشد اما رئيس خبرگان بايد از كشمكشهاي سياسي فارغ باشد. بايد حداقل، انتخاب رئيس و اگر بشود تمام هيات رئيسه خبرگان با اجماع صورت گيرد. شخصيتهايي در مجلس خبرگان پيش رو هستند كه بتوان درباره آنها اجماع كرد. خبرگان جايي نيست كه صلاح باشد جناحي كه در آن اكثريت دارند ولي در جامعه در اقليت قرار دارند آن را اداره كنند. چون وظيفه تعيين رهبر برعهده آنهاست و ممكن است خداي ناكرده در يك لحظه لازم باشد رهبر كشور را تعيين كنند. رهبر هم بايد رهبر همه مردم باشد و حداقل بايد اكثريت مردم از اين انتخاب قانع شوند. چون رهبري در ايران بر قلوب حكومت ميكند. تاكنون اين قضيه هم درباره حضرت امام خميني(ره) و هم درباره حضرتآيتا... خامنهاي صادق بوده است و از اين به بعد هم بايد چنين باشد. رهبري نميخواهد با زور اسلحه و نيروهاي امنيتي بر مردم حاكم باشد بلكه او ميخواهد بر قلبها حكومت كند، چرا كه لازم است با صحبتهايش مردم را ارشاد و راهنمايي كند و گاهي به مسئولان تذكراتي بدهد. اگر ميخواهيم اين خصلت را براي رهبري حفظ كنيم هيات رئيسه خبرگان بايد اجماعي باشد. به نظرم انتخابات هيات رئيسه خبرگان چنين فرصت بسيار خوبي است كه به همگرايي روحانيون تبديل شود.
رئيس دولت كارگزاران و خانوادهاش هميشه از سوي منتقدان خود به اشرافيگري متهم شده است. چقدر اين اتهام را وارد ميدانيد؟
آقاي هاشمي تفاوتهايي با ما و همه كساني كه در انقلاب هستند دارد. وي تشخيصاش به عنوان يك مجتهد سياسي اين است كه ريا بدترين آفت براي يك نظام و حكومت ديني است. لذا عادي زندگي ميكند. اگر قرار است با خانواده اش براي استراحت به كيش برود سعي در پوشاندن آن نميكند. يعني سميناري صوري در كيش برگزار نميكند تا به آنجا رفته و يك روز هم بيشتر آنجا بماند. به عنوان كسي كه از نزديك با ايشان و خانوادهاش آشنا هستم ميگويم آقاي هاشمي و خانوادهاش در زندگي شان هيچ چيز اضافه ندارند و كاملا عادي زندگي ميكنند. ولي ايشان به هيچ چيزي رنگ و لعاب رياكارانه نميدهد. خودش هم معتقد است مردم بايد خوب زندگي كنند. يادم هست ايشان تازه رئيسجمهور شده بود. ساختماني از زمان شاه به جا مانده بود جايي كه اكنون مسئولان جمهوري اسلامي در آنجا مينشينند. ساختمان قاليهاي بزرگي داشت كه بعد از انقلاب آنها را جمع كرده و در انبار ريخته بودند. نگهداري قالي هم در انبار سختتر از وقتي است كه پهن ميشود. آقاي هاشمي دستور دادند اين قاليها را بيرون آورده و دوپاره پهن كنند. همين شد مظهر كل اشرافيت آقاي هاشمي. وگرنه دقتي كه آقاي هاشمي در مسائل بيت المال داشته و دارند براي خيليها قابل تصور نيست.
مثل جريان ليموزينها؟
بله، كشور دو بنز ليموزين داشت كه از زمان شاه به جا مانده بود. آنقدر فرسوده و قديمي بودند كه ديگر قطعات آنها نيز گير نميآمد. يك روز آقاي علي اف رئيسجمهور آذربايجان به تهران آمده بود. آقاي هاشمي در فرودگاه مهرآباد به استقبال ايشان رفته و با هم سوار بنزها شده و به سمت سعدآباد حركت كردند. هوا داغ بود. يادم هست سه بار اين ليموزينها در اتوبان چمران داغ كرده و دو رئيسجمهور پايين آمده و در رادياتور آن آب ريختند. بعدها به ايشان گفتم من دو ليموزين بنز ميگويم از آلمان بخرند و بياورند اينها زشت است و در شان رئيسجمهور نيست. گفتند نه همينها خوب است و آخر هم زير بار نرفتند تا اينكه خودم به سفير ايران در آلمان نوشتم كه دو بنز ليموزين بخرد و بفرستد. هاشمي خيلي در اين چيزها سختگير است. اصل مخالفتها با ايشان ناشي از حسادت است. نميتوانند ببينند آقاي هاشمي بزرگ فكر ميكند و در دنيا اعتبار دارد. خاطرهاي ديگر بگويم: يك بار رئيسجمهور يكي از كشورهاي آفريقايي ميهمان آقاي هاشمي بود. سه خواسته كوچك داشت. يكي اينكه براي تعمير نمازخانهاي كه در كاخ رياستجمهوري داشت ۲۰ هزار دلار پول ميخواست. ديگر اينكه ۱۰ ميليون دلار پول براي آسفالت تنها جادهاي كه از فرودگاه به پايتخت كشيده شده بود ميخواست. درخواست آخر هم پول براي ساخت مسجدي در پايتخت. آقاي هاشمي با هر سه درخواست بنده خدا مخالفت كرد. گفتم آقاي هاشمي يك رئيسجمهور پا شده آمده اينجا لااقل اجازه بدهيد ۲۰ هزار براي نمازخانه به وي بدهيم. وي گفت پول مملكت را بدهيم براي چه؟ همين كه آمده پذيرايي اش كردهايم بس است. آخر من خودم نامهاي به سفيرمان در آن كشور نوشتم كه ۲۰ هزار دلار بابت آن نمازخانه هزينه كند و اسنادش را بفرستد تا پرداخت كنيم. يا درباره راهاندازي روزنامه ايران؛ تمام هزينههاي راهاندازي اين موسسه، اجاره ساختمان، خريد كامپيوتر و ديگر ملزومات مبلغ سيصد ميليون تومان شد كه دانه به دانه از حساب ۲۲۲ كه در اختيار رئيسجمهوري بود پرداخت ميشد. در تمام اين دستور پرداختها آقاي هاشمي نوشته شده بود پس از اقتصادي شدن موسسه به حساب دولت بازگردانده شود. هاشمي در اين مسائل خيلي سخت گير و دقيق بود. وي و خانواده اش زندگي معمولي دارند و از امكاناتي كه دارند استفاده ميكنند و هيچ چيز اضافهاي در زندگي آنها نيست.
* روزنامه آرمان