پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : همان کسانی که اشتباهات گذشته آنها میراثی نامیمون برای دولت یازدهم شد، سعی بر این دارند که عدم حل مشکلات ناشی از این اشتباهات را برجسته کرده و با شعارهای رنگ و لعابدار افکار عمومی را با خود همراه کنند تا از این اهرم برای فشار بر دولت یازدهم استفاده کنند.
به گزارش انتخاب، برای مثال کسانی که دولت همفکر و هم جناح آنها یارانه 45 هزار تومانی را بر دوش دولت یازدهم گذاشت، حالا بر دولت فشار می آورند که چرا مردم را از دریافت این یارانه حذف نمی کند. آنها این حربه را به کار می برند تا زیر فشارهای فراوان دولت تن به حذف مردم از دریافت یارانه نقدی دهد. بعد از حذف نیز این افراد دوباره بازی را این طور به نفع خودشان عوض کنند که دولت همسو با ما به مردم یارانه نقدی داد و این دولت آن را از آنها گرفت.
این رفتار دوگانه محدود به یارانه نقدی نمی شود. نمونه دیگر این است که زمان 8 ساله دولت های نهم و دهم علی رغم درآمد بالای نفتی بسیاری از شاخص های اقتصادی کشور با نزول مواجه بود و آنها در برابر این امر سکوت اختیار کرده بودند. این در حالی است که در دولت یازدهم قیمت نفت به یک چهارم کاهش پیدا کرده و با این حال تمامی شاخص های اقتصادی کشور از نرخ تورم گرفته تا رشد اقتصادی، تراز تجاری و سایر موارد رو به بهبود است.
افراد جناح مقابل دولت ادعا می کنند که این امر هیچ ربطی به برجام ندارد. در عین حال آنها سعی می کنند به مردم القا کنند که دولت یازدهم یک دولت ضعیف بوده و تنها به فکر باج دادن به بیگانگان است و برای ارتقای سطح زندگی مردم و اقتصاد کشور هیچ کاری انجام نداده و اگر دولت دیگری بر سر کار بود می توانست بهتر از این عمل کند.
نکته بسیار جالب توجه این است که همان کسانی که عملکرد آنها اقتصاد کشور را تا مرز ورشکستگی و تا لبه پرتگاه پیش برد، سعی می کنند با شعارهای اقتصادی وارد عرصه رقابت های سیاسی شوند و به گمانم یادشان رفته که مردم یک بار عملکرد اقتصادی آنها را تجربه کردند و این مردم آن قدر هم فراموش کار نیستند که با گذشت زمان کوتاه 3 و یا 4 ساله آن عملکرد را به فراموشی بسپارند تا این افراد بتوانند ادعاهایی از این جنس داشته باشند.
آنهایی که سعی می کنند بگویند دولت یازدهم هیچ کاری برای اقتصاد کشور نکرده و اگر دولت موافق آنها بر سر کار باشد مشکل اقتصادی و معیشت مردم را حل می کند، شاید بر یارانه نقدی تکیه دارند و علی رغم همه تبعاتی که نحوه پرداخت یارانه نقدی برای اقتصاد کشور و معیشت مردم داشت این تبعات را نادیده گرفته و فشاری که این سیاست ها بر دوش مردم وارد کرد را هیچ می انگارند.
حال آنکه باید یادآوری کرد که تعطیلی و یا به رکود رفتن بنگاههای تولیدی، رقم بالای تورم و رقم پایین رشد اقتصادی تنها بخشی از تبعات کارهایی که آنها در عرصه اقتصادی کشور انجام دادند است. نکته شایان توجه این است که رئیس دولت های نهم و دهم با شعار پنج برابر کردن یارانه نقدی به صحنه رقابت های زود هنگام انتخاباتی آمده و به نظر می رسد که متوجه خطری که این موضوع برای کشور به دنبال دارد نیست و نمی داند که یارانه 45 هزار تومانی چه بلایی بر سر اقتصاد کشور آورد که حالا بسیار ساده اندیشانه صحبت از یارانه 250 هزار تومانی می کند و سعی دارد که این امر را برگ برنده دولت خود جلوه دهد.
انگار رئیس دولت های نهم و دهم نمی داند که دیگر ما نفت را بشکهای 120 دلار نمی فروشیم و دولت مجبور است کشور را با نفت 30 دلاری اداره کند. با فرض درست بودن این ادعا و با احتساب 72 میلیون نفری که در حال حاضر یارانه نقدی دریافت می کنند، دولت باید ماهیانه رقمی بالغ بر 18 هزار میلیارد تومان یارانه نقدی به مرم پرداخت کند. با یک حساب سرانگشتی یعنی 216 هزار میلیارد تومان از بودجه 260 هزار میلیارد تومانی کشور را صرف یارانه نقدی کند! تنها یک رفتار پوپولیستی میتواند اینگونه سخنان را بر مسند زبان براند و امیدوار باشد که مردم هم ابعاد حرف او را نادیده گرفته و این حرف را باور می کنند.
شاید کسی نیست به این دوستان دلواپس بگوید آن روز که رئیس دولت تحریم ها را کاغذ پاره می دانست و محدود شدن روابط خارجی ایران به چند کشور از جمله جیبوتی، ونزوئلا، کومور و کشورهایی که هیچ نقشی در مناسبات بین المللی ندارند، اقتصاد کشور را مختل کرده بود و بازرگانان کشور ما نمی توانستند با کشورهای مطرح دنیا مراوده داشته باشند، کجا بودید؟ حالا که دروازه های تجارت جهانی برای ایران باز شده و ترافیک دیپلماتیک و تیم های اقتصادی را در کشورمان شاهد هستیم و سندهای همکاری اقتصادی با کشورهای فرانسه، ایتالیا و دیگر کشورهای مطرح دنیا بسته شده، به انتقاد مشغول شده اید؟ شاید این افراد نگران عدم حضور جیبوتی در روابط دیپلماتیک ایران هستند!
آخرین نمونه این رفتار را می توانیم در واکنش های مختلف به اظهارات رئیس کل بانک مرکزی در شورای روابط خارجی آمریکا ببینیم. بعد از این اظهارات افرادی که در جناح مخالف دولت قرار دارند این اظهارات را به اعتراف دولت روحانی تعبیر کردند؛ مبنی بر اینکه با گذشت حدود 90 روز از اجرای برجام حالا نمایندگان دولت به این امر اذعان داشته و در یک سخنرانی رسمی خود اعلام کرده اند که برجام دردی را از ملت ایران درمان نکرده است.
اگر مثبت شدن تراز تجاری در سال 94 و 42 میلیارد دلار صادرات غیر نفتی در مقابل 41 میلیارد دلار واردات که برای اولین بار در طی 30 سال گذشته اتفاق افتاد را، که خود می تواند موفقیت بزرگی در عرصه اقتصادی یک کشور در حال توسعه به حساب بیاید، نادیده بگیریم و باز شدن سوئیفت را انکار کنیم، رسیدن نرخ تورم از 34 به 11 درصد و رشد اقتصادی از منفی چهار به یک درصد را نمی توانیم انکار کنیم.
این در حالی است که به نظر می رسد این عزیزان زمان دولت قبل دردهای مردم را نمی شناختند و یا دغدغه درمان این دردها را نداشتند.
وقتی علی رغم درآمد نفتی بالا و قیمت 120 دلار برای هر بشکه نفت نرخ بیکاری جوانان به 10.4 درصد رسید، (البته دستکاری های شاخص های اشتغال را نباید نادیده گرفت. یکی از آنها شاغل به حساب آوردن کسانی که حتی یک ساعت در هفته مشغول به کاری بودند است. اگر این دستکاری ها نمی شد آمارها بسیار فراتر از این بود) آن زمان هیچ کس منادی دفاع از حقوق جوانان و بیکارانی که روز به روز به آمار آنها اضافه می شد نبود؛ حالا که کشور در مسیر پیشرفت قرار گرفته است، مدام داعیه بیکاری جوانان را سر می دهند و دولت را ملزم می دانند که باید فکر عاجلی برای رفع مشکل بیکاری کشور داشته باشد!
آن زمانی که نه تنها ایران در هیچ یک از مناسبات بین المللی نبود، بلکه وقتی رئیس جمهور کشورمان در نشست سالیانه سازمان ملل سخنرانی می کرد قریب به تمام کشورهای دنیا سالن را ترک می کردند و رئیس جمهور کشورمان به صورت ذوق زده وارد اجلاسی می شد که در آنجا از عنوان جعلی برای خلیج فارس استفاده شده بود، کسی ابراز دلواپسی نمی کرد. ولی حالا که ایران به عنوان یک کشور تأثیرگذار مطرح است و نمایندگان کشورمان می توانند بر اجلاسی تا این حد تأثیر داشته باشند که در صورت مخالفت با مواضع مطرح شده در آن اجلاس مانع صدور بیانیه پایانی آن شوند ابراز دلواپسی می کنند و نگران آرمان های کشور هستند!
البته گرچه آنها مدعی کسب موفقیت هایی در گذشته هستند، تجربه به خوبی نشان داده و نتایج انتخابات هفتم اسفند 94 ثابت کرد که این نوع تفکر جایگاهی در افکار عمومی نداشته و اگر سعی نکند که خود را با مردم همراه کند، راهی جز شکست ندارد.
* جماران