پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : از زمان آغاز بحران اوکراین در سال 2014، تمایل ولادیمیر پوتین، رییس جمهور روسیه، به دخالت در سیاستهای اروپا به طرز چشمگیری افزایش یافته است. مهمترین اصل در این فرآیند "تفرقه بیانداز و حکومت کن" است؛ یعنی تمرکز بر اعضای اتحادیۀ اروپا که امکان تاثیرگذاری بر آنها به منظور تضعیف اتحادیۀ اروپایی بیشتر است. دیپماتهای روس از بیان اینکه ترجیح میدهند به جای اتحادیۀ اروپا با کشورهای مستقل روبرو باشند، ابایی ندارند. سرگی لاوروف، وزیر خارجۀ روسیه، سال گذشته گفته بود که "شرایطی را ترجیح میدهد که هر کشور عضوی بر مبنای منافع ملی خود تصمیم بگیرد."
به گزارش انتخاب به نقل از نیوزویک، دکترینهای نظامی و سیاست خارجی فعلی فدراسیون روسیه، غرب و نهادهای آن را نه تنها متحد نمیداند، بلکه آنها را دشمن فرض میکند. ماه گذشته، ولادیمیر چیژوف، سفیر روسیه در اتحادیۀ اروپا علناً گفت که تجزیۀ اتحادیۀ اروپا هرگز هدف روسیه نبوده است، اما این کشور ترجیح میدهد تا این اتحادیه با استقلال بیشتری و بدون تاثیرپذیری از ایالات متحده عمل کند.
با توجه به این موضوع، عجیب نیست که نزدیکان به کرملین ترجیح میدهند تا بریتانیاییها در رفراندوم 23 ژوئن (3 تیر) به خروج از اتحادیۀ اروپا رای دهند. اگرچه پوتین خود به صورت علنی دربارۀ خروج بریتانیا از اتحادیۀ اروپا اظهار نظری نکرده، اما سفارت روسیه در لندن اخیراً به این موضوع ورود کرد و در توییتر به دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا طعنه زد. سفارت روسیه در توییتی به کارزار کامرون تهمت زد که قادر نیست تا "با اتکا به مزیتها در استدلال برنده شود".
این حمله، واکنشی به ادعای کامرون بود که اظهار میداشت، مقابله با خطر روسیه، کرۀ شمالی و داعش در قالب اتحادیۀ اروپا راحتتر خواهد بود. همزمان، رسانههای دولتی طرفدار کرملین در روسیه، هیچ تلاشی برای پنهان کردن حمایتشان از خروج بریتانیا از اتحادیۀ اروپا نشان نمیدهند. برای مثال، رسانۀ دولتی اسپوتینیک نیوز، ماه گذشته ستونی را به خروج بریتانیا از اتحادیۀ اروپایی اختصاص داد و بریتانیا را "نفوذی بدخیم واشنگتن" در بروکسل نامید و این کشور را متهم کرد که رویکردی افراطی بر ضد مسکو را تبلیغ میکند.
در طول دو سال گذشته، راشا تودی، رسانۀ دولتی روسیه، تمرکز زیادی بر تجزیۀ بالقوۀ بریتانیا داشته است و بر سخنان اخیر نیکولا استورژن، وزیر اول اسکاتلند، که ممکن است رفراندوم دیگری برای استقلال اسکاتلند در راه باشد، مانوور زیادی میدهند. پس از آنکه اسکاتلندیها در سپتامبر 2014 تصمیم گرفتند تا بخشی از بریتانیا باقی بمانند، خبرگزاری دولتی ریانووستی به نقل از ناظران روس رایگیری گفت که این رایگیری فاقد استانداردهای بینالمللی بوده، چرا که اتاقهای شمارش آرا بزرگتر از آن بوده که ناظران بتوانند به درستی بر امر شمارش آرا نظارت داشته باشند؛ ادعایی البته بیمعنی و مضحک. همزمان، یکی از اولین رهبران نیروهای هوادار روسیه در شرق اوکراین، میروسلاو رودنکو، گفته بود که نتایج رفراندوم اسکاتلند دروغین بوده است. صحبتهای او خیلی زود از منبعی که آنرا منتشر کرده بود، حذف شد.
اگر نتیجۀ رفراندوم به نفع استقلال اسکاتلند میبود، جداییطلبان اوکراین و پوتین بسیار از آن خوشحال میشدند. از نظر آنان این اتفاق، بناگذار رویۀ استقلال مشروع سرزمینهای اروپایی بر اساس رفراندوم خواهد شد. کرملین همچنین با احزاب پوپولیستِ دست راستی که حامی انحلال اتحادیۀ اروپا هستند نیز ارتباط گرفته است. اعضای حزب استقلال پادشاهی متحد (UKIP) که از احزاب مخالف اتحادیۀ اروپا در بریتانیا است، مرتب در رسانههای دولتی روسیه نظیر راشاتودی ظاهر میشود و رهبر این این حزب، نایجل فاراژ، رهبری و عملکرد پوتین را به طور کلی و در سوریه ستوده است. از دیگر نشانههای این رفتار روسیه، ستایش آشکار رییس جمهور روسیه از مارین لوپن، رهبر حزب راست افراطی جبهۀ ملی در فرانسه، است. پوتین پس ازموفقیت لوپن در انتخابات اروپایی سال 2014، او را به خاطر ارادهاش برای گسترش "ارزشهای محافظهکارانه" در اروپا و تعهدش به تقویت حاکمیت ملی به جای خدمت به بروکسل ستوده بود.
طبیعتاً، پوتین از اینکه بریتانیا، یکی از قویترین متحدان ایالات متحده در تلاش برای متوقف کردن روسیه و یکی از مدافعان تحریم این کشور، از اتحادیۀ اروپا خارج شود، خوشحال خواهد شد. خروج بریتانیا میتواند به یک اثر دومینویی، نه تنها در غرب اروپا که در حوزۀ نفوذ سابق روسیه در شرق قاره، دامن بزند.
همین حالا، نخست وزیر چک گفته است که در صورت رای بریتانیا به خروج از اتحادیه، این کشور نیز در مورد عضویتش در اتحادیۀ اروپا تجدید نظر خواهد کرد. تصور اینکه چنین شرایطی در سایر کشورهای سابقاً کمونیست اتحادیۀ اروپایی نیز مشاهده شود، دشوار نیست. به خصوص در این زمان که بحران پناهجویان به اختلاف میان اعضای آن دامن زده است.
ارزیابی رژیم پوتین از اینکه اعمال نفوذ بر یک اتحادیۀ اروپای قوی و منسجم دشوار خواهد بود، درست است. برای مثال، پوتین در سال 2014 نتوانست در میان کشورهای عضو در شورای اروپایی علیه تحریمهای ضد روسیه شکاف بیاندازد. در پارلمان اروپا، قطعنامهها و تصمیماتی که دولت پوتین را نقد میکنند، اغلب با اکثریت قاطعی تصویب میشوند. در کمیسیون اروپایی نیز، تاثیرگذاری بر تصمیمات از سوی روسیه، برای این کشور سختتر و سختتر میشود؛ خط لولۀ گاز سادِرن استریم لغو شد و توافق هستهای با مجارستان نیز در خطر جدی قرار گرفته است.
پوتین علاقمند است که اتحادیۀ اروپا تضعیف شود، چرا که میداند که یک اتحادیۀ قوی و منسجم، یک رقیب سیاسی مستحکم برای او خواهد بود. طبق ارزیابی پوتین، با خروج بریتانیا از اتحادیۀ اروپا، شانس او برای بیثبات کردن این اتحادیۀ افزایش خواهد یافت. هرجومرج نهادی و سیاسیای که به دنبال خروج بریتانیا از اتحادیۀ اروپا پیش خواهد آمد، بی شک به نفع روسیه خواهد بود و نتیجۀ آن یک اروپای ضعیف و متفرق خواهد بود. عملگرای قدری همچون پوتین این نکته را به خوبی میداند و در جهت آن تلاش میکند.
منبع: فرارو