پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتمالانبیاء (ص) با اشاره به تغییر ماهیت تهدیدهای هوایی دشمن، کار این قرارگاه به صورت «نبرد تن به تن و چهره به چهره» توصیف کرد که جانپناهی برای آن وجود ندارد.
جواد بخشی الموتی و محمد مهدی رحیمی: ایجاد قرارگاه پدافند هوایی خاتمالانبیاء (ص) درست ۲۰ سال پس از اتمام جنگ تحمیلی، که با دستور فرماندهی معظم کل قوا صورت گرفت، نشان داد که ماهیت تهدیدات نظامی و به ویژه تهدیدات هوایی دشمنان علیه امنیت و تمامیت ارضی کشور تغییر کرده است که ایجاد یک نیروی چهارم را در کنار نیروهای سه گانه ارتش و سپاه ضروری کرده است. تهدیداتی که عمدتاً بر نبرد راداری مبتنی بوده و کسی در آن پیروز است که در رصد و کنترل پیش از تهدید، دست برتر را داشته باشد.
امیر سرتیپ فرزاد اسماعیلی دومین فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتمالانبیاء (ص) است که در سال ۱۳۸۹ با حکم فرماندهی معظم کل قوا به این سمت منصوب شد. این فرمانده ۴۴ ساله ارتشی، هفته گذشته و در ایام دهه فجر در بازدید از خبرگزاری مهر و در گفتگو با خبرنگاران گروه سیاست این رسانه، به تشریح اهداف و کارکردهای این قرارگاه پرداخت و برشی هم به تغییر ماهیت تهدیدات هوایی دشمن زد و نکاتی شنیدنی بر زبان آورد. نکاتی تعجبآور و در عین حال غرورآمیز؛ تعجبآور بخاطر عمق یافتن دشمنی دشمنان و تغییر ماهیت تهدیدات آنها و غرورآمیز به دلیل پیشرفت باورنکردنی و مثالزدنی فرزندان ملت ایران در حوزه پدافند هوایی.
آنچه در ادامه میآید، بخش اول این گفتگوست که به بیان پیشینه انقلابی نیروهای پدافند هوایی و کارکردهای امروز این نیرو، پرداخته است. بخش دوم گفتگو با امیر سرتیپ اسماعیلی، طی روزهای آینده منتشر خواهد شد.
امیر! پدافند هوایی اولین بار از کجا با امام (ره) و انقلاب اسلامی پیوند خورد؟
اولین ارتباط نیروهای مسلح با امام که از سوی پدافند صورت گرفت، از ۱۹ بهمن (بیعت همافران با امام راحل) ۵۷ نبود، بلکه از ۱۲ بهمن شروع شد؛ اولین باری که به امام راحل خیر مقدم گفته شد، از طرف رادار پدافند هوایی تبریز بود که به خلبان فرانسوی اعلام می شود که شما که حامل یک میهمان عزیز، امام ما هستید، سلام ما را از طرف ملت عزیز ایران به ایشان ابلاغ کنید و کسی که این پیام را گفت، سرهنگ بازنشسته «عین الله افروز» بوده است که آن زمان ایشان «ستوان ۲» بود؛ او این پیام را مطرح می کند و به امام می رسد و پیام تشکر امام هم متقابلاً از سوی خلبان به زبان انگلیسی به رادار تبریز منتقل می شود.
در واقع اظهار ارادت خالصانه و ویژه و حزب اللهی نیروهای مسلح به امام، اولین بار در تاریخ ۱۲ بهمن ماه شروع شد؛ یعنی از زمان ورود امام به میهن. گفتن چنین چیزی از روی کانال های رادیویی خیلی تبعات دارد، آن زمان ضداطلاعات و ساواک این مطلب را کشف کرده بودند و ایشان منتظر بود که احضار و بازجویی شود و با او برخورد شود. چون یک اقدام غیرمتعارف بود.
از کانال های رادیویی هیچگاه این مسائل اعلام نمیشود، همین الان هم یک کُنترل کننده حق ندارد غیر از مسائل در چارچوب هوانوردی با خلبان صحبت کند، اما ما دیدیم در آن زمان در ۱۲ بهمن ماه سال ۵۷ این اتفاق افتاد و بعد هم در ۱۹ بهمن ماه آن حرکت خیلی زیبای نیروی هوایی انجام شد، در آن ترکیبی که همه عکسش را مشاهده کردید، عمدتا نفرات حاضر همافران فنی نیروی هوایی بودند، بخشی از آنها حدود ۱۵ الی ۲۰ نفر کارکنان پدافند هوایی بودند و بقیه هم از این عناصری بودند که در روز ۱۲ بهمن جزء ستاد استقبال از امام (ره) در فرودگاه بودند. از همان دژبانها که شما دیدید در اطراف آن خودروی بنز معروف بودند و نفرات دیگر.
من خودم آن سالها حدود ۸ سال سن داشتم، اما وقتی حضرت آقا می فرمایند «زنده نگه داشتن یاد و نام شهدا کمتر از فیض شهادت نیست»، وقتی در مورد شهادت یک چنین فیضی وجود دارد در مورد خاطرات انقلاب، در مورد آروزهای انقلابی و مطالبی که در انقلاب رخ داده، باید جوانی که حتی در آن زمان به دنیا نیامده بود، بتواند آن خاطرات را طوری تعریف کند و طوری به زبان بیاورد که حس کند خودش در آن لحظه آنجا بوده و اینگونه است که آرزوهای انقلابی همیشه پابرجا می ماند و دشمن هم هیچ وقت قصد تجاوز به کشور ما نخواهد کرد، چون می داند نسل به نسل که به این انقلاب افزوده می شود هیچگاه خاطرات انقلابی به فراموشی سپرده نمی شود.
۱۹ بهمن ماه هم این اتفاق افتاد؛ بیعت مجدد با امام راحل. عناصر پدافند هوایی، نیروهای هوایی و همافران عزیز بودند و این بیعت صورت میگیرد. حضرت آقا بارها فرمودند که من دیدم اینها کارتهای پرسنلی شان را دستشان گرفته بودند و نشان می دادند که همگان بدانند اینها عناصر اصلی و پیکرۀ اصلی نیروهای هوایی هستند و آمدهاند و کسانی نیستند که از بیرون آمده و لباس عادی پوشیده باشند. البته در همان ۲۰ و ۲۱ بهمن گارد شاهنشاهی قصد برخورد با نیروی هوایی به اصطلاح متمرد آن زمان را داشته که چرا یک چنین حرکتی را انجام داده است و مردم به خیابان پیروزی می ریزند و کمک می کنند و این اتفاق نمی افتد.
۲۰ بهمن سال ۶۴ هم یادآور یک خاطره عظیم و شگفت و شگرف است و واقعاً من نمی توانم این را تحلیل کنم که چگونه خیلی از اقدامات انقلابی و حرکتهای ماندگار، اکثراً در همین بهمن ماه اتفاق افتاده است!؟ خیلی از عملیات های مهم و شگرف در همین بهمن ماه اتفاق افتاده است. ۲۰ بهمن ماه سال ۶۴ اتفاق عظیمی می افتد و آن هم اینکه عملیات غرورآفرین والفجر ۸ که منجر به آزادسازی فاو می شود که یکی از دستورات الهی امام بود که باید فاو آزاد بشود، نیروهای سطحی ما عملیات گستردهای داشتند، در یک محور زمینی بالای چندصد کیلومتر عملیاتی را انجام میدهند که به دو بخش عملیاتهای ایذایی و عملیات واقعی تقسیم می شده است که نهایتاً منجر می شود به آزادسازی فاو.
اما آنچه که در آن زمان مهم بود، این بوده است که فرمانده هان وقت آن زمان شهید صیاد شیرازی از نیروی زمینی ارتش، سردار محسن رضایی از سپاه، شهید ستاری از نیروی هوایی و دیگر عزیزانی که در قرارگاه مشترک بین سپاه و ارتش فعال بودند، به این نتیجه قطعی رسیده بودند که نیروی هوایی رژیم بعثی عراق تا سال ۶۴ نزدیک به دو و نیم مرحله احیاء شده است، یعنی هواپیماها و سیستمهای آفندی، سیستمهای راکتی و موشکی اش احیا شده بود!
در صورتی که ما همچنان داشتیم از کیسه و داشته هایمان خرج می کردیم، آن هم داشته هایی که زمانی به دست ما رسید که مستشاران آمریکایی نه حق دست زدن به این سیستم ها را به کارگران و پیکرۀ نیروی هوایی اعم از خلبانها و پدافندیها و فنی و همافران در آن سالهای قبل از انقلاب می دادند و بعد از انقلاب هم وقتی فرار را بر قرار ترجیح دادند، در حقیقت کسانی آمدند این بار را از روی زمین برداشتند که تا قبل از آن اجازه دست زدن به سیستمها را هم حتی نداشتند.
در چنین شرایط شکنندهای، پدافند هوایی چطور از پس کار برآمد؟!
در سال ۶۴ یک اقدام منسجم صورت می گیرد؛ من اینطور توضیح بدهم که اگر تعریف سیستم موشکی «هاگ» بر این بود که یک سیستم محض استقراری در یک نقطه باشد، شهید ستاری این سیستم را به گونه ای تعبیه می کند که متحرک شود. اگر قرار بود مثلاً در یک بسته «N سیستمی» یک سامانه موشکی هاگ فعالیت کند، شهید ستاری این «N سیستم» را به «N دوم» تقسیم می کند؛ یعنی به دو بازو تقسیم می کند، به جای اینکه از یک بازو استفاده شود.
برای هر بازو هم تعداد زیادی از سایتهای فریب تعبیه می کند و کار مهمی انجام میشود، کار غافلگیری دشمن بود بر این مبنا که مثلاً رادارِ جستجوی سیستم هاگ اصلاً فعالیت نکند، رادار مادر موقعیت هواپیماهای دشمن را بدهد و سیستم موشکی هاگ بتواند اینها را اسیر خودش کند و چه اتفاقی می افتد که بیش از ۷۰ فروند هواپیما و حدود ۱۰ فروند بالگرد عراقی در این عملیات ساقط می شود؟ آنهم توسط پدافند هوایی که ۵ سال بعد از سپری شدن جنگ حتی سیم خاردار هم به او نفروختند و چیزی نداشت؛ جز کمک خدا و دعای امام و امت، چیز دیگری نداشت. اما نیروی بعثی عراق که تصور نمی کرد، می آید و غافلگیر می شود و زبون و خار میشود و با فضاحت هم برمی گردد و شکستش را هم می پذیرد.
حضرت آقا (رهبر معظم انقلاب) بعد از اتمام عملیات والفجر ۸، عبارت «عملیات معجزهآسای پدافند هوایی» را مطرح میکنند که این یک افتخار و یک لوح زرین است و از اولین دلایلی هم که حضرت آقا، بعد از اتمام جنگ، پدافند هوایی را به عنوان اولویت اول نیروهای مسلح مشخص می کنند، همین مسئله بوده است. یکی از مهمترین دلایل، این بود که واقعاً پدافند هوایی تعیین کننده صحنه نبرد شد.
پس میتوان گفت، دلیل ایجاد قرارگاه پدافند هوایی خاتمالانبیاء (ص) به عنوان نیروی چهارم ارتش، همین تجربه موفق بوده است.
بله؛ از همین جا می خواهیم به این نقطه برسیم که یکی از دلایل تاسیس قرارگاه پدافند هوایی در سال ۸۷، همین تجربیات ۸ سال دفاع مقدس بود که من یک نمونهاش را عرض کردم.
البته دلایل دیگری هم وجود دارد؛ دلیل دیگرش این است که تهدیدات امروز، عمدتاً تهدیدات و حملات هوایی است، چون سریعتر، دقیقتر و نقطه زن ظاهر می شود. نکته دیگر این در حملات هوایی دشمن قبل از اینکه به دنبال تخریب زیرساخت باشد، اول به دنبال تخریب روحیه و باور مردم کشور است، چون وقتی که مردم یک کشور دشمن را مقابل خودشان نبینند، ولی همواره مورد آماج بمباران هوایی دشمن قرار بگیرند، بالاخره ممکن است زیر بار این همه فشار، باور خود و اعتقادات دفاعی خودشان را از دست بدهند.
دلیل سوم هم این است اینکه ماهیت تهدیدات و تنوع تجهیزات تفاوت کرده است. امروز دیگر در بحث حملات هوایی دیگر فقط هواپیمای با سرنشین مطرح نیست که همین هواپیمای با سرنشین نیز به هواپیمای با سرنشین تاکتیکی و راهبردی تبدیل شده است و هواپیماهای بدون سرنشین هم که جزء تکنولوژی برتر است و باعث دردسر برای کشور هدف می شود، در کنار آنها موشکهای کروز و موشکهای بالستیک و نیمه بالستیک و تنوع تجهیزاتی باعث می شود که پدافند هوایی به عنوان اولویت اول خودش را نشان دهد.
امیر! تغییر ماهیت تهدیدات دقیقاً به چه صورت بوده!؟ الان ماهیت تهدیدات هوایی دشمن چگونه است؟
ببینید، الان دیگر نمی آیند بگویند مثلاً روی مرز جغرافیایی بمباران میکنیم و به هدف خودمان میرسیم؛ خیر! هدف دشمن در حملات هوایی زیرساختهای اصلی و اساسی کشور است. بعد از باور مردمی، زیرساخت اساسی است، دیگر لبه مرز جغرافیایی نیست، می آید دل کشور را بمباران می کند، میآید مهمترین ابنیه را بمباران می کند، بیمارستان را می زند، مراکز حیاتی و اساسی را می زند و داخل کشور نفوذ می کند. یعنی مرز جغرافیایی دیگر برایش فرق نمی کند که مرز یک استان، قلب یک کشور، مرز جغرافیایی، ارتفاعات، ساحل یا دشت باشد؛ بنابراین همه جای کشور ممکن است مورد تهدید قرار بگیرد.
به این دلایل، قرارگاه پدافند هوایی سال ۸۷ به دستور فرمانده کل قوا تشکیل شد و چون این وظیفه سنگین را با آن ماموریت اولویت اولیه داشت، باید از ظرفیت همه نیروهای مسلح استفاده می کرد. امروز ما شاهد این هستیم که هر نیروی مسلحی که در زمینه پدافند هوایی فکر می کند یا در زمینه پدافند هوایی اقدام می کند، باید در شبکه یکپارچه پدافند هوایی کشور عمل کند و باید به وحدت فرماندهی در شبکه یکپارچه پدافند هوایی کشور احترام بگذارد که الحمدلله بعد از گذشت این ۶، ۷ سال از تشکیل قرارگاه پدافند هوایی این اتفاق افتاده است.
این یکپارچگی شبکه پدافند هوایی، چگونه خودش را نشان میدهد؟
یک مثال میزنم؛ ما امروز شاهد عبور ۱۴۰۰ تا ۱۷۰۰ فروند هواپیمای عبوری از فراز جمهوری اسلامی طی یک ۲۴ ساعت هستیم. هواپیماهای مسافربری داخلی هم داریم، هواپیماهای تاکتیکی نیروهای هوایی سپاه و ارتش را هم داریم؛ خب اگر این هماهنگی و انسجامها و اگر این تبادل اطلاعات در شبکه پدافندی نباشد، نیروی هوایی سپاه از کجا مطلع باشد که نیروی هوایی ارتش چند تا پرواز همین لحظه در آسمان دارد؟ سازمان هواپیمایی کشور از کجا مطلع باشد که اگر پرواز مشهد به بندرعباس دارد عبور می کند، یکدفعه یک پرواز در این وسط سردر نیاورد!؟ اینها وظایف قرارگاه پدافند هوایی است.
آنهایی هم که میگویند اینها همه شعار است و چنین انسجامی به وجود نیامده، توجه کنند که این فقط یک مثال از انبوه مثالها و نمونهها است. اینها کارهایی است که همکاران ما در شبکه یکپارچه پدافند هوایی کشور انجام می دهند.
نکته دیگر در انسجام پدافند هوایی کشور این است که در همه بخشهای خود مانند اورژانس عمل نمی کند؛ مثل یک بیمارستان، بخشی از پدافند هوایی نقش یک اورژانس را دارد. در یک نقطه از کشور ممکن است اتفاقی بیفتد، مثل به زمین نشاندن هواپیمای «ایساف» که حامل ۱۰۸ نظامی آمریکایی بود. در چنین شرایطی تمام سامانه ها و تمام تجهیزات پدافند هوایی آن محور، درگیر آن مساله تاکتیکی می شوند.
یا ممکن است در یک بخش کشور، یک هواپیمای تجاری به وضعیت اضطراری دچار شود و نیاز باشد پدافند هوایی به او کمک کند، بنابراین به او کمک می شود. در یک بخش از کشور هم ممکن است یک مسالۀ رزمایشی یا آموزشی در حال انجام باشد که پدافند هوایی آن بخش رزمایشی و آزمایشی را هم دنبال می کند. هیچ وقت، هیچ کدام از اینها به خاطر دیگری لغو نمی شود.
خاصیت پدافند هوایی این است که نبرد «تن به تن» را پیش رو داشته باشد. ببینید، زمانی که قرار است یک نبرد یا حمله هوایی اتفاق بیفتد، خیلی از نیروهای مسلح باید در همان لحظه به عنوان یک نیروی دفاعی به جان پناه بروند. در صورتی که برای پدافند هوایی دقیقاً در همان لحظه اتفاق حمله هوایی، جان پناهی وجود ندارد. جانپناه پدافند هوایی، سیستم موشکی و سیستم توپخانه ای آن است و باید یک نبرد و یک مبارزه تن به تن و چهره به چهره را با دشمن انجام بدهد. ممکن است خودش هم مورد اصابت قرار بگیرد، اما مجاز نیست که محل خدمت خودش را ترک کند و به جان پناه برود.
مثال شفاف برای این مورد در ۵ مرداد ماه سال ۶۷ در سایت راداری «سوباشی» اتفاق افتاد. یعنی زمانی که دشمن به طور ناجوانمردانه و بعد از پذیرش قطعنامه، حملات هوایی را علیه رادار سوباشی رقم زد، آنهم در شرایطی که در طول ۸ سال هر کاری کرد که این رادار را منهدم کند، نتوانست و بسیاری از هواپیماهای بعثی هم توسط همین رادار منهدم شدند، اما دشمن ناجوانمردانه از پذیرش قطعنامه استفاده کرد و زمانی که برای نابودی این رادار سمت آن رفتند، ۱۹ نفر در سایت این رادار بودند؛ یعنی تمام پوزیشنها و تمام صندلیها پُر بود، اینطور نبود که بگویند الان که مورد هجمه و حمله هوایی قرار گرفتند، ۱۴ نفر بروند در جانپناه و ۵ نفر از آنها بایستند، با اینکه میشد همینطور اداره کرد، اما عین ۱۹ نفر ماندند و لحظه به لحظه نزدیکی هواپیمای مهاجم را دیدند و لحظه به لحظه، شلیک موشک و راکت و بمب هدایت شده را دیدند و به فیض شهادت نائل آمدند. بنابراین نبرد پدافند هوایی، یک نبرد مستقیم و چهره به چهره است و جانپناهی هم ندارد.
با توجه به همین مسائل است که از لسان مبارک فرمانده معظم کل قوا، پدافند هوایی به عنوان اولویت اول ترسیم شده و در عبارت زیبایی به عنوان «خط مقدم دفاعی» از پدافند یاد میکنند و خط مقدم دفاعی هم تعریفش مشخص است؛ یعنی اولین کسی که باید با دشمنی که امروز برای ما تعریف میشود، مواجهه کند.
تفاوت نبرد «پدافند هوایی» با دیگر یگانهای نظامی در چیست؟
صحنۀ عملیات در پدافند هوایی، یک صحنۀ مقطعی نیست؛ مثلاً در نیروی زمینی یا در نیروی دریایی، صحنه عملیات حداکثر بین ۴۰ تا ۱۰۰ کیلومتر است، تا روزها و ماههای بعد که صحنهها عوض شود؛ یا ۴۰ کیلومتر به جلو یا ۴۰ کیلومتر به عقب در عقبنشینی. اما صحنه رزم در عملیات پدافند هوایی به وسعت کل کشور و یا بیشتر از کل کشور است، چون اگر پدافند هوایی یک کشور بخواهد موفق باشد، باید حداقل ۱۵۰ تا ۲۰۰ کیلومتر قبل از شروع مرزهای جغرافیایی رصد کند، اطلاعات را استخراج کند و به اشراف اطلاعاتی خوبی برسد و قبل از مرزهای جمهوری اسلامی ایران، اقداماتش را انجام بدهد. اگر هواپیمای «ایساف» در بندرعباس به زمین نشست، اگر هواپیمای «ریگی» در بندرعباس به زمین نشست، اینطور نبود که از مرز ما وارد شوند و تازه بفهمیم این هواپیماها غیرمجاز است و باید به زمین نشانده شوند. قبل از اینکه وارد کشور بشوند به این اشراف اطلاعاتی رسیدیم.
لازم است این نکته را هم یادآوری کنم که یکی از خاصیتهای پدافند هوایی این است که کار آن بُرد ملی دارد. اگر یک کار خوب صورت بگیرد، بُرد ملی دارد، اگر کار بد هم صورت بگیرد، نمیشود گفت این را میشود مخفی کرد، چراکه این هم برد ملی دارد.
چیزی که پدافند هوایی همیشه دارد حس میکند، «بازداشت هوایی» است. بازداشت هوایی با بازداشت زمینی یک تفاوت دارد؛ به این صورت که وقتی که یک هواپیمایی غیرمجاز قصد ورود به حریم مقدس جمهوری اسلامی را دارد، ممکن است حامل یکی از مقامات سیاسی از کشورهای خارجی باشد، یا ممکن است هواپیمای فرامنطقهای باشد؛ درتمام این حالات، اینها قبل از مرزهای جمهوری اسلامی ایران یک مسیر هُلدینگی را انجام میدهند و اجازه ورود به آنها داده نمیشود و اینطور نیست که به آنها بگویند مثلاً حالا شما از مرز تبریز یا ارومیه وارد شوید، ما سعی میکنیم روی اصفهان شما را شناسایی کنیم! خیر. باید بیرون از مرز هلدینگ بزند تا کارهای شناسایی اش انجام شود، اگر شناسایی شد، می تواند بیاید.
این کار در پدافند هوایی به تعبیر ساده میشود، «بازداشت هوایی» که این نوع بازداشت به صورت مکرر اتفاقات میافتد، اما پدافند هوایی نیازی نمیبیند که این زحمات شبانهروزی و ۲۴ ساعته و بدون توقف و تعطیلی را که در نقاط سردسیر و برفگیر یا در نقاط دشتی و در ساحل شرجی با دمای ۵۰ درجه انجام میشود، منعکس کند.