پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : باستانشناس و باستانشناسی، اسمهای فریبندهای هستند؛ زیبا و جذاب، ولی باستانشناسی کاری پرحوصله و سخت و ذاتا همراه با رنج است؛ دانستن بخشی از زوایای پنهان زندگی گذشته بشر که در گوشهوکنار جهان آن را میراث فرهنگی مینامند. یکی از شغلهای پرخطر شبیه معدنکاوی، خبرنگاری و... .
ایران یکی از پیشگامان بهرهگیری از این رشته غربی در بین همسایگانش با اهداف خاص بوده است. بیشتر توجه باستانشناسان غربی به عراق و ایران بود و رفتهرفته این رشته به ایران آمد، در دانشگاه تهران تدریس شد و اولین فارغالتحصیل آن در سال ١٣٢٠؛ فریدون توللی بود که بیشتر به ادیب و شاعربودن مشهور است تا باستانشناس.
اما در دوره قاجار انگیزههای سودجویانه مشام استعمارگران را قلقلک میداد تا به شرق بیایند، از قافله تاراج میراث باستانی جا نمانند و موزههایشان را غنی کنند. در وهله بعد و در دوره «استعمار نو»، شکل پژوهشی جدیدی بر آثار شرقی پدید آمد. بررسی گذشته برای تسخیر آینده، راهی علمی شد که بخشی از آنرا باستانشناسی باید عملی میکرد.
پس از انقلاب اوضاع باستانشناسی همگام با اوضاع سیاسی کشور فرازونشیبهای بسیاری داشت و در این دریای متلاطم، پژوهشکده باستانشناسی که سالها سکانداری برای رسیدن به یک کناره آرام بود، در ١٠ سال اخیر چنین نبوده است و رسیدن به بندرگاهی برای باستانشناسی به آرزویی دستنیافتنی مبدل شده است که اگر دوباره چنان پیش رود، اسطورهای خواهد شد که تغییرش تنها با تغییر یک نسل عملی خواهد شد.
حال سومین شنبه اکتبر در هر سال را روز جهانی باستانشناسی نامگذاری کردهاند، ولی اکنون نیازی به این رشته در کشورم حس نمیشود تا روزی ملی برایش بیابیم. بااینوصف، همچنان به بومیسازی آن اصرار داریم، بدون اینکه به دانشگاه و نیازهای بومی این رشته توجه داشته باشیم... .
شرق