پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : ایران و جهان بعد از 3 روز هنوز در شوک فاجعه منا است. عطش افکار عمومی برای کشف حقیقت ماجرا هنوز پاسخ درخور نگرفته است. شواهدی از سوء مدیریت نسل «شاهزادگان جوان و نورسیده» نمایان شده است. اما آیا ریشه ناامنی و به خطر افتادن جان هزاران زائر این است که دولت سعودی تمهیدات و تدابیر کافی فراهم نمی کند یا مسئله این است که تیم فعلی کارگزاران حج در دوره ملک سلمان تجربه و تبحر دوره ملک عبدالله را ندارند؟
اتفاقات تلخ منا، اذهان عمومی را با واقعیت های تازه ای از ساختار مدیریتی دولت عربستان آشنا کرد. برای تحلیل رفتار شاهزادگان سعودی کافی است حادثه اخیر منا با یکی از فجایع مرگبار در مناطق دیگر جهان مقایسه شود. فاجعه ای مثل هجوم و ازدحام مرگبار مهاجران در مرزهای آبی و خاکی کشورهای اروپایی که دست بر قضا مثل قضیه منا به قیمت جان صدها نفر تمام شد و برای افکار عمومی بسیار تلخ و تکان دهنده بود. مقایسه نوع رفتار دستگاه های امنیتی و امدادی برخی دولت های اروپایی با فاجعه انسانی مهاجران با رفتار سعودیها با اتباع و زائران کشورهای اسلامی به روشنی مشخص میکند که ریشه های فاجعه منا را باید در مسائلی فراتر از عملکرد چند شاهزاده یا سازمان خاص جست و جو کرد.
1- در مقایسه این دو فاجعه به روشنی تفاوت یک نظام بسته و فردگرا با نظامهای مردم سالار نمایان می شود. در قضیه سونامی مهاجران در اروپا از رفتار برخی دولتهای شرق اروپا که همچنان به شیوه استالینی با مهاجران برخورد می کنند که بگذریم دولتهای غرب اروپا توانستند موج غافلگیرکننده هجوم آوارگان را به راحتی پشت سر بگذارند و حتی از این اتفاق برای نمایش ژست انساندوستی و نوعدوستی بهره کافی ببرند. به طور مثال در آلمان دولتمردان این کشور با بسیج افکار عمومی و مشارکت دادن نهادهای مدنی و ان جی اوها توانستند تصویری یک ملت میهمان نواز و حامی مظلوم را از خود به نمایش بگذارند. از این منظر اگر در فاجعه منا تأمل کنیم روشن خواهد شد که شیوه مدیریت سنتی سعودیها چه اندازه با استانداردها و الگوهای جهان مدرن فاصله دارد. دولت های مدرن چنان که در اتفاقات اخیر اروپا دیده شد با کنار گذاشتن روش های پلیسی عمدتاً با تکیه بر مشارکت داوطلبانه نهادهای مدنی و موج نیرومند افکار عمومی این قبیل بحرانها را مهار می کنند. اما در قضیه منا چنان که اغلب شاهدان عینی گفتهاند نه تنها ردپای حضور یک نهاد مدنی و اجتماعی دیده نمی شود بلکه سیستم پلیسی این کشور حتی در لحظه درماندگی در کنترل بحران، اجازه مشارکت نیروها و سازمان های داوطلب سایر کشورها را نداد.
2- در حوادثی که به تراژدی انسانی تبدیل می شود رسانه ها نقش حیات بخش دارند. دولت های مردمسالار بخش بزرگی از گره های کور بحران را به مدد همین نهادهای اطلاع رسانی می گشایند از بسیج حمایت بین المللی برای کنترل فاجعه گرفته تا ایجاد آرامش در میان مردم و جلب اعتماد عمومی. دولتمردان عربستان دقیقاً با محدود سازی و مسدودسازی باب اطلاع رسانی خود را در مخمصه بزرگ گرفتار ساختند.
سیاست سانسور و انسداد خبری سعودی ها در همان ساعات آغازین فاجعه با شکست روبهرو شد. آحاد زائرانی که نظاره گر این تراژدی و شاهد اهمال سعودی ها بودند با تصاویر و خبرهای خویش، افکار عمومی جهان را از عمق حادثه آگاه ساختند. فاجعه منا این درس بزرگ را در پی داشت که سیاست انحصار و انسداد خبری در جهان امروز شکست خورده است و افکار عمومی حتی در صحرای خالی از سکنه منا به ابزارهایی مجهز هستند که به آنها امکان می دهد تاریکترین زوایای یک حکومت پلیسی را در معرض نگاه جهان قرار دهند. حضور قدرتمند فضای مجازی در صحنه فاجعه منا یک اتفاق جدید است که نمی توان به راحتی از کنار آن گذشت. دنیای مجازی که به دشمن اصلی نظامهای بسته خاورمیانه در دوره جدید تبدیل شده است.
3- افکار عمومی بعد از منا بیش از هر چیز از پاسخگو نبودن هیات حاکمه عربستان در قبال خیل انتظارات بحق خانواده قربانیان و نیز کشورهای دخیل در ماجرا بهت زدهاند. این نکته یعنی اصل پاسخگویی و مسئولیت پذیری دقیقا نقطه افتراق یک نظام مردمسالار و حکومت فردگرا در بحران های اجتماعی به حساب میآید. در قیاس فاجعه مهاجران اروپا با ماجرای منا میتوان به وجود و عدم پاسخگویی پی برد در حالی که دولتهای اروپایی با حضور لحظه به لحظه در مقابل دوربین ها جوابگوی همه سوالات و ابهامها و حتی شایعات بودند اکنون بعد از گذشت سه روز هنوز مقام های ارشد ریاض از ارائه هر گونه توضیح و پاسخ به بالاترین مراجع بین المللی نیز طفره میروند.
*ایران