صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۲۰۱۶۴۷
تاریخ انتشار: ۱۷ : ۱۴ - ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۴
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

 جادوگر فوتبال ايران مي گويد:«کاش آقا کريم زودتر به پرسپوليس مي آمد.اصلا بايد يک بزرگتري باشد که جلوي بعضي اتفاقات را بگيرد.»

به گزارش خبرآنلاین، همه چيز از 8 دي 1393 شروع شد. روزي که علي کريمي به طور ناگهاني هتل آزادي و اردوي تيم ملي را ترک کرد و رفت. اين موضوع آن هم براي ما خبرنگاران سوژه جذابي بود. همان روز باورتان نمي‌شود 11 بار - شايد هم بيشتر!- با تلفن همراه جادوگر تماس گرفتم اما همه اين تلاش‌ها بي‌فايده بود.

ظاهراً علي کريمي با خود عهد کرده بود درباره تصميم غيرمنتظره خود حرفي نزند که حرفي هم نزد! سکوت علي کريمي فرصتي به وجود آورد براي شروع شايعات و گمانه‌زني‌ها درباره علت جدايي ستاره محبوب از تيم ملي و هرکس چيزي گفت و حرفي زد... عجبا، کريمي که معمولاً در قبال اين قبيل زمزمه‌ها خاموش نمي‌ماند و جواب دندان‌شکني مي‌داد، باز هم قفل سکوت خود را نشکست. در اين ميان دو، سه مرتبه به طور اتفاقي با جادوگر برخورد کردم ولي کريمي تصميمي براي شکستن عهد خود نداشت. روزي هم که به بهانه بازي نيکوکارانه براي کودکان مبتلا به سرطان در زمين چمن دانشگاه شهيد بهشتي با کريمي مصاحبه کردم، شرط گذاشت سؤالي درباره فوتبال مطرح نشود که نشد! ديروز (چهارشنبه) اما اتفاق جالبي افتاد. مصاحبه يک عضو هيأت رئيسه فدراسيون فوتبال عليه شماره 8 دليلي شد براي گفت‌وگو با علي کريمي و... اغراق نباشد اين مصاحبه بعد از سکوت طولاني جادوگر، حکم پيدا شدن جعبه سياه اتفاق 8دي‌ماه پارسال را دارد که مسلماً به خواندنش مي‌ارزد.

علي‌آقا، مدت‌ها سکوت پيشه کرده بوديد و امروز که شما را پيدا کرديم، مي‌خواهيم با اجازه‌تان درباره خيلي چيزها صحبت کنيم. موافقيد که؟
اولاً از قول من بنويسيد من مثل بعضي‌ها عقده بليت‌ فرست‌کلاس و اکونومي ندارم. آمدم به تيم ملي کشورم خدمت کنم اگر کاري از دستم برمي‌آيد و خيلي وقت‌ها هم کاري از دستمان برنيامده است. من نمي‌دانم چرا برخي‌ها که معلوم نيست از کجا به فوتبال آمده‌اند، اين حرف‌ها را مي‌زنند تا خودشان را مطرح کنند!

منظورتان شهرام دبيري است؟
(با لبخند عصباني) من اسمي نياوردم. شما برويد از بازيکنان حاضر در جام جهاني 2006 آلمان بپرسيد علي کريمي در سفر برگشت بليت فرست‌کلاس داشت يا اکونومي؟!

اتفاقاً خودم در آن سفر همراه شما بودم و خاطرم هست دو، سه بار از آن قسمت، دست‌اندرکاران تيم ملي آمدند و خواستند به بخش فرست‌کلاس برويد اما ترجيح داديد کنار مردم بنشينيد.
خدا رفتگان شما را بيامرزد. تدارکات تيم چند بار آمد و از من خواست جلو بروم اما نرفتم. به اردوي آفريقاي جنوبي هم با بليت اکونومي رفتم و آقايان روي هوا يک حرفي مي‌زنند و... از آن گذشته من اعتقاد دارم بايد در يک تيم شخصيت همه حفظ شود. بعضي‌ها ماشاءا... به تدارکات تيم جوري نگاه مي‌کنند که انگار خودشان از کره ديگري آمده‌اند در حالي که ما همه يک تيم هستيم؛ از سرمربي، سرپرست، مربيان و بازيکنان بگيريد تا تدارکات تيم که همگي در موفقيت و ناکامي سهيم هستند.

بحث اينکه علي کريمي به خاطر نگرفتن پاداش صعود به جام جهاني قهر کرده، تا چه حد صحت دارد؟
اين حرف‌ها خنده‌دار است. من از دي‌ماه سال گذشته و قبل از سفر تيم ملي به جام ملت‌هاي آسيا يک کلمه هم حرفي نزدم ولي متأسفانه توي فوتبال اين مملکت، حرف نزني فکر مي‌کنند ريگي به کفش داري که سکوت مي‌کني. آنهايي که هزار تا مشکل دارند ولي اهل هارت و پورت هستند و شلوغ مي‌کنند، نازشان در فوتبال ايران هميشه خريدار دارد.

شايد سکوت شما به اين شايعات دامن زد و...
من مي‌گويم شما به عنوان مطبوعاتي و کساني که قلم به دست داريد و نقد مي‌کنيد، کلاه‌ خودتان را قاضي کنيد. شما همين الان با حسين هدايتي تماس بگيريد و از او بپرسيد علي کريمي از اردوي آفريقاي جنوبي با شما تلفني صحبت کرد، چه گفت؟ او شاهد زنده است.

چه گفتيد؟ خودتان بي‌زحمت مي‌گوييد؟!
از ايشان تقاضا کردم در صورت امکان و براي روحيه دادن به بچه‌هاي ملي‌پوش در آستانه جام ملت‌هاي آسيا بيايد و در قالب پاداش صعود به جام جهاني مبلغي به آنها بدهد. چون فدراسيون اين پاداش را نداده است. من هرگز براي خودم به کسي زنگ نمي‌زنم رو بيندازم ولي به خاطر تيم ملي مملکتم و بروبچه‌هاي اين تيم به هدايتي رو انداختم. اصلاً من نقشي در صعود تيم ملي به جام جهاني برزيل نداشتم که بخواهم توقع پاداش داشته باشم! بعد مگر من توي جام جهاني بودم؟! من مي‌خواستم تيم از نظر روحي و رواني در آستانه جام ملت‌ها شرايط خوبي پيدا کند که دست آقاي هدايتي هم درد نکند که حرف مرا زمين نگذاشت و بلافاصله پس از آن که رسيديم تهران، مبلغ خوبي به عنوان پاداش از جيب شخصي‌اش پرداخت کرد.

شنيديم اين مبلغ حدود 900 ميليون تومان بوده است.
بله، هنوز هم رسيد آن موجود است.

اين چندمين بار است بحث قهر علي کريمي به خاطر پاداش مطرح مي‌شود و سکوت شما هم همان‌طور که گفتم، به اين حرف و حديث‌ها دامن مي‌زند.
واقعاً خنده‌دار است. سکوت من فقط به خاطر تيم ملي ايران بود. اگر من حرفي مي‌زدم و تيم مي‌رفت جام ملت‌ها اوت مي‌شد، همه را گردن من مي‌انداختند کما اينکه بعد از اوت شدن تيم انداختند گردن علي کريمي و گفتند اگر فلاني مي‌رفت تيم حذف نمي‌شد و... اصلاً چه ربطي به من داشت؟

اتفاقاً کارلوس کروش در مصاحبه با خبرورزشي از سکوت شما تمجيد کرد و گفت کريمي ظرفي را که از آن غذا خورده بود،‌ برنگرداند!
(کمي آرام‌ مي‌شود) نه، به نظر من خود کروش اگر چيزي عليه من نگفته بايد بيايد و... حرف‌هاي اين افراد کوتوله را تکذيب کند. من نمي‌دانم اين آقاياني که امروز چنين حرف‌هايي مي‌زنند تا به حال کجاي فوتبال بودند؟

دوشنبه شب در برنامه 90، حدود 52 درصد مردم و بينندگان تلويزيوني به شما رأي دادند تا به عنوان محبوب‌ترين بازيکن دو دهه اخير فوتبال ايران انتخاب شويد. شايد مصاحبه عليه علي کريمي آن هم فرداي اين اتفاق سروصدا مي‌کرد و شهرتي به بار مي‌آورد!
اين افراد صد بار هم عليه من مصاحبه کنند، نظر مردم عوض نمي‌شود. من نمي‌دانم براي چه اسم مرا مي‌آورند؟
من اين محبت و لطف مردم را يک‌شبه به دست نياورده‌ام که اين آقايان بخواهند يک‌شبه مرا خراب کنند. (لحظه‌اي مکث مي‌کند و سپس ادامه مي‌دهد) آدم واقعاً مي‌ماند. حالا اگر يک نفر درباره من چنين حرف‌هايي مي‌زد که سال‌ها توي فوتبال بود و مردم او را مي‌شناختند، دلم نمي‌سوخت. با خودم مي‌گفتم طرف سرد و گرم اين فوتبال را چشيده است.

بالاخره فوتبال ايران دارد به يک سمت‌هايي کشيده مي‌شود. وقتي يک جوان با وجود داشتن استعداد فراوان توي روي کريم باقري مي‌ايستد، چه مي‌توان گفت؟
اين برمي‌گردد به همين مديريت غلط و آدم‌هايي که اين‌کاره نيستند و مي‌آيند به فوتبال و پرسپوليس. وقتي يک بازيکن پرسپوليس کلي شلوغ مي‌کند، کلي جنجال درست مي‌کند، به دو روز نمي‌کشد برمي‌گردد سر تمرين، همين مي‌شود.

حالا مي‌خواهيم از علي کريمي بپرسيم. خود شما پيش آمد که برويد و با هوادار درگير شويد يا به جروبحث لفظي بپردازيد؟
جروبحث نه، ‌بالاخره هوادار هم عصباني است. بالاخره تحت فشار است. تيمش را دوست دارد. نه پرسپوليس بلکه شرايط همه تيم‌هاي پرطرفدار اين‌طوري است.

به اين نکته هم توجه کنيد که خانزاده مدعي شده آن هوادار به او فحش ناموسي داده است.
بعضي وقت‌ها واقعاً يک‌جاهايي است که مي‌گويند خون به مغز نمي‌رسد. يک اتفاقي مي‌افتد. حالا طبعاً يک جاهايي آدم بايد يک چيزهايي را نشنيده و نديده بگيرد. بعدش بايد پرسيد چي باعث شده که چنين اتفاقي بيفتد؟ عملکرد خودمان و رفتار خودمان هم لابد عامل بوده است.

شايد اگر کريم باقري آنجا نبود و جلوي بازيکنان را نمي‌گرفت و وساطت نمي‌کرد، اتفاقات بدتري هم مي‌افتاد!
کاش آقاکريم زودتر به پرسپوليس مي‌آمد.

بگذريم، علي‌آقا سکوت طولاني شما سياست درستي بود؟
شايد، متأسفانه اينجا همان‌طور که گفتم اين‌جوري است. من سکوت کردم تا مثلاً به تيم ملي کمک کرده باشم آن وقت هرکس از گرد راه رسيد، يک حرفي عليه ما زد و داستاني براي خودش ساخت. هميشه حرف براي گفتن زياد است اما من ترجيح دادم صحبت نکنم و همين سکوت باعث موج‌سواري بعضي‌ها شد! حالا اين حرف‌ها گذشته، شما بگوييد در نهايت فوتبال ما مي‌خواهد چه شود؟

شما خودتان بگوييد بهتر است.
روز سه‌شنبه خود همين آقاي دبيري به من زنگ زده و وقتي متوجه شده اوضاع مناسب نيست، حرفش را پس گرفته است. در حالي که آدم يا حرفي را نمي‌زند يا پس نمي‌گيرد. من علي کريمي اگر عليه کسي حرفي بزنم، سرم بالاي دار برود، حرفم را پس نمي‌گيرم. آدم بايد پاي حرفش بايستد. طرف به 24 ساعت نرسيده، حرفش را عوض مي‌کند. واقعاً جالب است.

در يک چرخش 180 درجه‌اي کلي هم از شما تعريف کرد و...
من اصلاً احتياجي به تعريف و تمجيد اين جور آدم‌ها ندارم. اسم من براي چي وسط آمد؟ (با حرارتي بيشتر) من الان توي اين فوتبال چه‌کاره‌ام؟ من يک بازيکن بازنشسته هستم مثل صدها بازيکن ديگر. دنبال کار و زندگي خودم هم هستم. فلاني مدتي با تيم ملي همکاري کرد، بعد اين همکاري به‌هم خورد و رفت. ديگر اين چه حرف‌هايي است؟ من نمي‌خواهم همه حرف‌ها را بزنم ولي همين دوستان سال 2012 که براي انتخابات بهترين‌هاي سال آسيا به مقر AFC رفتيم، همگي با بليت فرست‌کلاس و با خانواده‌هايشان آمده بودند!

جداً؟!
بله، انگار که سيزده به‌در آمده‌اند مالزي! دوستان فدراسيون‌نشين و سازمان ليگ از جيب فدراسيون سفر خانوادگي آمده بودند و حالا اين حرف‌ها درباره علي کريمي زده مي‌شود. حاضرم با تک‌تک آن افراد رودررو شوم و همين حرف‌ها را بزنم (با صدايي بلند اين حرف‌ها را مي‌زند!) بگذريم! من يک حرفي را مي‌خواهم مطرح کنم. مجلس شوراي اسلامي با اين عظمت که قانون‌گذار کشور است و تمام تصميمات مهم بايد در خانه ملت مصوب شود، به صورت علني برگزار مي‌شود ولي چرا آقايان جلسه هيأت رئيسه فدراسيون فوتبال را به پشت درهاي بسته مي‌برند؟ چرا يک دوربين تلويزيوني يا خبرنگار را راه نمي‌دهند؟

شايد حرف‌هايي در اين جلسات رد و بدل مي‌شود که نبايد رسانه‌اي شود يا به صلاح نيست به گوش افکار عمومي برسد.
آيا تصميمات فدراسيون به اندازه مجلس شوراي اسلامي حساس و مهم است يا آقايان چاي، نسکافه و ميوه ميل مي‌کنند و خبرنگاران را آن پايين و پشت درهاي بسته نگه مي‌دارند. چرا؟

جالب آن که هرکدام از اعضاي هيأت رئيسه هم مي‌آيند بيرون، يک حرف مي‌زنند. به طور مثال درباره خود شما، دبيري يک صحبتي مطرح مي‌کند و بلافاصله همين مصاحبه توسط علي کفاشيان تکذيب مي‌شود!
واقعاً تأسف‌برانگيز است. حداقل يک سخنگو براي خودشان بگذارند، مثل وزارت امور خارجه که با وجود اين همه مسئول و وزير و معاون و ... يک سخنگو دارد. او مي‌آيد برنامه‌ها و سياست‌هاي اين وزارتخانه را براي رسانه‌ها بيان مي‌کند. يعني چي؟ پشت اين درهاي بسته چه تصميماتي گرفته مي‌شود که فوتبال ما امروز موفق شده است؟! اجازه بدهيد دو تا خبرنگار در اين جلسات باشد. دو تا دوربين که گوشه‌هايي را نشان دهد. چه اشکالي دارد؟!

ظاهراً يک روز قبل از پرواز تيم ملي به مقصد سيدني و جام ملت‌هاي آسيا، حسين هدايتي چکي به عنوان پاداش به شما داده، درست است؟
11 صبح فردايش چک حسين هدايتي نقد شد و من هم همان مبلغ را بدون کم و کاست تحويل فدراسيون دادم.

چرا علي کريمي اين چک را نقد کرد؟
چون دو فقره چک پرداخت شد، يکي به مبلغ 500 ميليون تومان در وجه من کشيده شده بود و سيصد و خرده‌اي هم در قالب چکي ديگر...

جالب شد! خب اگر دعواي علي کريمي بر سر پاداش ملي‌پوشان بوده مي‌توانسته زمان نقد کردن چک، پول خودش را بردارد. اين طور نيست؟
من نمي‌خواهم اين حرف را بزنم اما بسياري از همدوره‌هايم شاهدند که بارها از حق خودم گذشتم. باور کنيد از حقم گذشتم نه اينکه يک چيزي بوده باشد بخواهم بگويم، نمي‌خواهم. از قراردادم گذشتم ولي حالا اين پاداش که حق علي کريمي نبوده، درست هم نبوده که سهمي از آن بخواهم را طلب کنم.

حالا که بحث به اينجا کشيد مي‌خواهيم به 8 دي ماه 1393 برگرديم. روزي که به نشانه قهر هتل آزادي و اردوي تيم ملي را ترک کرديد. باز هم مي‌خواهيد به سکوت خود درباره اين اتفاق ادامه دهيد؟
مي‌خواهم اينجا يک چيزي را بگويم که اصلاً دليل قهر آنچناني نبوده است. ما آمديم براي کمک کردن به تيم ملي اين مملکت. آمديم و گفتيم وضع خوب مي‌شود اما نشد! از همان روز اول مشکل لباس بود. مشکل نمي‌دانم آب معدني بوده است، مشکل X بوده، مشکل Y بوده است. مشکلات خيلي زياد بوده است. من آدمي هستم که واقعاً نمي‌توانم ببينم يک اتفاقاتي دارد مي‌افتد، باز بمانم و کار کنم. شما ببينيد براي موفقيت يک تيم خيلي فاکتورها بايد وجود داشته باشد. سرمربي تيم چه کسي باشد، يک فاکتور است. انتخاب بازيکنان يک فاکتور است. در کنارش امکانات سخت‌افزاري و نرم‌افزاري هم بايد باشد. زمين تمرين و ... هم که ماشاءا...! آقا من مربي که نبايد هر روز صبح به صبح ببينم چمن زمين تمرين کوتاه شده يا نه؟ آبياري شده يا نه؟ من بروم و ببينم لباس‌هاي تيم ملي شسته شده و چيده شده سرجايش است يا نه؟ بايد همه چيز آماده باشد ...

بحث ديگري که بعد از ترک اردوي تيم ملي توسط شما مطرح شد، اين بود که علي کريمي وقتي متوجه شده نمي‌تواند در جام ملت‌ها روي نيمکت تيم ملي بنشيند و بالاجبار بايد مي‌رفته بالا، روي سکوها مي‌نشسته دلخور شده و تصميم به جدايي گرفته است. شما اين حرف را تأييد مي‌کنيد؟
آنهايي که اين حرف را مطرح کردند کاش کمي تحقيق مي‌کردند. من مي‌توانستم به عنوان مشاور فني روي نيمکت تيم ملي در جام ملت‌هاي آسيا بنشينم، آدم‌هاي بي‌سواد و شايعه‌سازي که نمي‌دانند، بدانند توي آيين‌نامه برگزاري مسابقات اين نکته آمده بود، شما بگوييد خبيري روي نيمکت پرسپوليس با چه سمتي نشسته است؟

مدير رسانه‌اي. چطور مگر؟
تمام شد و رفت. مطالعه کنيد بعد حرف بزنيد. من اصلاً مدرک مربيگري ندارم. مدرک B را که فدراسيون به صورت افتخاري به من مي‌داد. اصلاً مدرک هم نمي‌دادند مي‌توانستم به عنوان مشاور فني روي نيمکت تيم ملي بنشينم. ID کارت هم صادر مي‌شد ولي متأسفم که اين شايعات مطرح شد. از آن گذشته اصلاً من مي‌رفتم آن بالا روي سکوها مي‌نشستم. چي مي‌شد؟ مهم موفقيت تيم ملي بود. چطور تا وقتي آن سه بازي تيم ملي مي‌برد همه چيز OK بود ولي بعد از حذف شدن مقابل عراق همه‌ کاسه و کوزه‌ها سر من شکسته شد؟ نبود من؟ نرفتن من باعث حذف تيم ملي شد؟

تا جايي که حافظه‌مان ياري مي‌کند، کسي در آن مقطع چنين حرفي عليه شما مطرح نکرد، نه رسانه‌ها و نه سرمربي تيم ملي و...
الان سرمربي تيم ملي کارلوس کروش است. شما اگر برويد يواخيم لو سرمربي تيم ملي آلمان که در خاک برزيل قهرمان جام جهاني شد را هم به ايران بياوريد ولي به او امکانات ندهيد موفق نمي‌شود. پس براي رسيدن به موفقيت همه عوامل بايد کنار هم باشد ولي فدراسيون فوتبال ما فاقد اين پتانسيل و مديريت براي رسيدن به موفقيت است.

آن روز خاصي که اردو را ترک کرديد واقعاً قهر با شخص خاصي مطرح بود يا يک لحظه تصميمي شخصي گرفتيد؟
نه، قهري در کار نبود. من نمي‌توانستم با اين شرايط بمانم و کار کنم. شايد دوستان بتوانند و قراردادشان را هم تمديد کنند اما واقعاً شرايط براي موفقيت تيم ملي مهيا نيست. پس فردا اگر من مي‌رفتم و تيم نتيجه‌اي نمي‌گرفت تمام کاسه و کوزه‌ها باز هم بر سر من علي کريمي شکسته مي‌شد. بنابراين رفتم تا با رفتنم به تيم ملي کمکي کرده باشم. متأسفانه نبايد اين حرف را بزنم اما هر چهار تا اردو به ملي‌پوشان لباس مي‌دادند، کجاي دنيا اين طوري است؟ افغانستان هم اين شرايط را ندارد! بعد همان لباس‌ها را در پايان اردو پس مي‌گرفتند تا آن را شسته و در اردوي بعدي در اختيار ملي‌پوشان بگذارند! حال شما تصور کنيد اردوي بعدي ملي‌پوشان جديدي به تيم ملحق مي‌شدند که سايز آنها به قبلي‌ها نمي‌خورد و بالاجبار بايد همان لباس کوچک يا بزرگ را مي‌پوشيدند و واقعاً ‌مسخره است. شانس آورديم کار خودمان به عنوان مربي به شستن لباس ملي‌پوشان کشيده نشد. البته اگر ادامه مي‌داديم شايد همين اتفاق مي‌افتاد. شما به عنوان خبرنگار رسالتي بر عهده داريد. بايد برويد و قرارداد آل‌اشپورت را بررسي کنيد. برنامه‌هاي تلويزيوني آقاي فردوسي‌پور چرا نمي‌آيد قرارداد آل‌اشپورت را نشان بدهد؟ اصلاً‌ متن و مفاد قرارداد را منتشر کند.

بي‌تعارف زماني که شما کاپيتان تيم ملي بوديد، پاداش تيم ملي را بين بازيکنان تقسيم نکرديد؟
به من چه ربطي داشت؟ اين از ضعف مديريت فدراسيون است. اصلاً بازيکن حق ندارد در اين مسائل دخالت کند. وظيفه من نبود بخواهم پاداش تقسيم کنم. آقايان فدراسيون‌نشين پاداش گرفتند نوش‌جان‌شان ولي اگر من جاي آنها بودم، آن پاداش را خرج فدراسيون مي‌کردم و حقوق کارمندان را مي‌دادم. تمام دلخوشي کارمندان فدراسيون همين حقوق ماهانه است که به زن و بچه‌شان تعلق دارد. شغل ديگري هم ندارند.

اتفاق خوبي دوشنبه شب افتاد. به بخش‌هاي خوب فوتبال فکر کنيد.
لطف هواداران که همواره نصيب من شده است ولي کاش شرايطي پيش بيايد تا دل اين هواداران که تنها دلخوشي‌شان فوتبال است، شاد شود. وقتي مي‌روند استاديوم، با خنده و شادي استاديوم را ترک کنند نه با اخم و اشک و گريه... آقاي عضو هيأت رئيسه مي‌گويد آمديم که اگر بتوانيم اين فوتبال را درست کنيم. آقا جان، اگر بتوانيم نداريم! اگر نمي‌توانيد، برويد. شما مي‌خواهيد فوتبال درست شود و دنبال اين خط برويد. من علي کريمي مدتي در اين فوتبال بودم و از قِبل همين فوتبال هم به خيلي چيزها رسيدم. الان تمام شده است. ديگر نمي‌توانيم بازي کنيم. کنار گود هستيم ولي شما هميشه بوديد و هستيد و بايد واقعيات را بنويسيد.

از شما چه پنهان حدود 20 دقيقه پس از اتمام گپ و گفت با علي کريمي، اين ستاره محبوب مجدداً با نگارنده تماس گرفت که بي‌کم و کاست از نظرتان مي‌گذرد:

سلام، علي‌آقا در خدمتيم.


همين الان ديدم که يکي از سايت‌هاي خبري، مطلبي منتشر کرده و دوستان باز هم از روي تخيلات خودشان قصه ساخته‌اند!

چي شده؟
نوشته‌اند علي کريمي به اين دليل اردوي تيم ملي را ترک کرد که بازيکنان او را مسخره کرده و دست مي‌انداختند! (با صدايي بلند و عصبانيت شديد ادامه مي‌دهد) احترام همه ملي‌پوشان واجب است ولي از قول من بنويسيد گنده‌تر از اين بازيکنان هم نمي‌توانند علي کريمي را مسخره کنند (صدايش بالاتر مي‌رود). بنويسيد هنوز مادر نزاييده بازيکني بخواهد علي کريمي را مسخره کند و اين اتفاق در بايرن مونيخ آلمان نيفتاد چه رسد به فوتبال ايران و... (کمي با کريمي صحبت مي‌کنيم و وقتي آرام‌تر مي‌شود مي‌گويد) البته اين مطلب را هم حتماً بنويسيد من غير از عزت و احترام چيز ديگري از بازيکنان تيم ملي نديدم و اميدوارم دوستان شما به جاي اين اخبار کذب، حقايق را بنويسند.