پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : صدا و سیمای جمهوری اسلامی در روز 26 بهمن 89 در برنامه 20:30 برای آنکه به بینندگانش "عمق رفتار خلاف قانون تظاهر کنندگان" را نمایش دهد ، شعاری را پخش کرد که در آن به اصل ولایت فقیه توهین شده بود. اصلی که به نوعی می توان گفت خط قرمز نظام و قانون اساسی است و هر کس به هر صورتی اقدام به اشاعه توهین به آن کند محکوم است. 25 بهمن به تصریح افراد و مقاماتی که همین برنامه و بخش های مختلف خبری با آنها مصاحبه کرده بودند از "تجمع عده ی قلیلی مزد بگیر بیگانه" ایجاد شده بود و اگر نبود این تاکید به حضور و تایید تجمعات در نقاط مختلف ، شاید در خاطره مردم هم اثری نمی داشت و مانند سایر اتفاقات از ذهن ها دور می گشت.
اما صدا و سیمای جناب آقای ضرغامی چنان به شعار ها چسبید که گویی مسئول اشاعه آنهاست ، گویی دستی پشت پرده است که می خواهد این صداها به گوش همه برسد ، چرا چنین شده ؟
سال گذشته صدا و سیما در قضیه هتک حرمت به عکس امام خمینی (ره) هم چنین عملکردی از خود نشان داد و امسال متاسفانه اصل 110 قانون اساسی را به محل منازعه تبدیل کرد.
دست کم گرفتن حریف گاهاً موجب بهره گیری از این اقدامات سخیف نیز می گردد. عالم به عقل و خرد کامل گردد و عامل به عدل و راستی ، مخالفین فکری را نمی توان بدون عقلانیت و منطق از صحنه خارج کرد ، باید برای مقابله و مخالفت با جریانها ادله داشت ، حریفی که در میدان عقل و عدل کم می آورد به خشونت متوسل می شود . میدان خشونت هم باز است ، گاه فیزیکی است و گاه بازی ای ناپسند با احساسات مردم به هر طریق ممکن .
در شرایط بحران نباید امور را بدست هیجانات و احساسات سپرد ، تمام ارزشها ، آرمان ها و اهداف برای بهبود زندگی انسانها ایجاد می شوند ، نباید به راحتی و بدون توجه به آینده ، تنها و تنها به علت رسیدن به اهداف دنیوی و زود گذر ، درخت خشونت را ریشه دارتر کرد.
آنانی که بسته صورتند و تخته بند تن ، مست دنیای خیالی خود ساخته اند و بردگان عصر امتیاز ماشین ، از معنا خبر ندارند و به هر ناکجا آبادی نظر می کنند تا خاطر مشوششان آسوده گردد.
گروهی قلیل شعار می دادند : " تا هاشمی کفن نشود ، این وطن وطن نشود "، شعار مرگش را صداو سیمای ضرغامی پخش می کرد ، با آنها که می گویندشان سران فتنه کاری ندارم که تکلیف روشن است ، اما هاشمی به گفته آن پیر سفر کرده و بنیانگذار انقلاب زنده است ، تا نهضت زنده است و آنان که بقول خودشان از امام و مطهری عبور کرده اند ، لا اقل این را از مقام معظم رهبری شنیده اند که : هیچ کس برای من آقای هاشمی نمی شود. و همانگونه که از سخنان معظم له بر می آید ، اختلاف سلیقه در یک نظام پویا نه تنها لازم که واجب است.
حال بی مایگان دنیا طلب ، آنان که حسرت و ندامت درو کنند و به پرستش متخیلات مشغولند و خود را سنجه ی حق می پندارند ، چگونه می پذیرند به فردی که مورد التفات امام ( ره ) و مقام معظم رهبری است چنین هجمه ای بشود.
و سخنی با آن عده از روحانیونی که صدا و سیما با سکوت (احتمالاً) رضایتمندانه آنها اقدام به پخش این شعار های وقیحانه کرده است :
نخست ؛ یکی از ویژگی های بارز روحانیت ارتباط مستقیم و مستمر با مردم است ، آنها همواره معتمد و امین مردم بوده اند . رسالت آنها هم همین بوده : پاسداری از تفکر دینی ، اخلاق ، اعتماد مردم و فضایی که حداقل و استثنایی بودن خشونت را تاکید می کند.
جامعه جهانی امروز چنان به هم پیوسته که رفته رفته مرزها در حال از بین رفتن است ، اندیشه های گوناگون دایم انتشار می یابد ، باید در این جهان از حقانیت اسلام دفاع کنید. نمی توان تمام در ها را بست و به دیگران گفت که سخن نگویند . باید در این پیچیدگی ها توانا بود و مؤثر باقی ماند.
دوم ؛ شما که طالب حقید و در طلب خود صادق ، درد دین دارید و فریب عوام کوتاه نظر نخورید ، آنان را که در ضلال مبین گرفتارند راهنمایید ، به جمیل صفات و اکمل عبادات مزین هستید ، محبوبان بارگاه عزت الهی و از بزرگان صاحب حالید و نه پیران ماه و سال ، شاید اگر چند سال اخیر در برابر جریانی که بسط و توسعه خرافه گرایی را در دستور کار دارد و بجای ارائه تصویری رحمانی از دین خشونت را رواج می دهد و از تریبون های رسمی چنان خشونت را تبلیغ می کند که جوان دیندار حق باور حق پرست این زبان تحمیل و زور را در مقابل خواستهای مشروع خود می بیند ، می ایستادید و از هزینه شدن امام (ره) و رهبری معظم در امور حاشیه ای جلوگیری می کردید ، امروز شاهد نمایش این اتفاقات وقیحانه از رسانه ملی نبودیم.
سوم ؛ آنگاه که گفتند ؛ دوران اسلامگرایی به سر آمده ، مردم ما دوست مردم اسرائیلند و جمهوری ایرانی را مقابل جمهوری اسلامی قرار دادند ، به هر دری زدند برای مصافحه و مکالمه با رئیس جمهور آمریکا و ذلت را عزت معنا کردند ، بگونه ای رفتار شد که انتقاد از این جریان عنکبوتی مخالفت با اصول دین معنا گرفت و شما ساکت ماندید باید فکر این روزها را می کردید.
جامعه ما امروز بیش از هر زمان دیگری به "وحدت " نیاز دارد در برابرجهل ، به " عدالت " نیاز دارد در برابر تبعیض ، نمی توان در برابر اندیشه دست به سلاح برد ، باید منطق داشت تا خلاقیت ایجاد شود تا با پرورش فکری و معنوی جامعه بتوان آن را همیشه با طراوت و زنده نگاه داشت.
جریان افراطی و متحجر که نه امام ( ره ) را درک کرده و نه حرمت رهبری را نگاه داشته ، به هیچ چیز نمی اندیشد جز قدرت دنیوی ، جز خرافه پراکنی و مشغول کردن مردم به هیچ. اگر همینطور سیاسی عمل کنید آنها دین را ، اسلام رحمانی عزیز را ، بخشنامه ای ابلاغ می کنند و احساسات و تفکرات مذهبی را در جامعه متوقف می نمایند.
هیچ حق پرستی ، حقیقت پرستی را با " سیاست بازی " ، " زرنگی " ، " تامین مصالح و منافع " و " سازشکاری " درهم نمی آمیزد.
ای صاحبان رسانه ، ای نگاهبانان عدل و راستی ، ای علمای بزرگوار ، به داد اسلامی برسید که امام خمینی ( ره ) آنرا در عصر حاضر احیا کرد و بر مبنای آن نظامی مردم سالار و مردمی را پایه ریزی کرد بنام " جمهوری اسلامی ایران ". به داد مردمی برسید که از خرافه پرستی و خرافه گویی عده ای قلیل بی ادراک به تنگ آمده اند.
*ع.پیرایش
تا در چنین شرایطی بتواند نقش تاریخی خود را ایفا کند.
هاشمی باید بداند. تافته جدا بافته نیست. ملت ایران ملتی نیست که این بت سازی های غیر الهی را قبول کنند.
بسم الله
در این نظر، قصد بنده به هیچ وجه بی احترامی به نگارنده مطلب و ندیده گرفتن نوشته خوبشون نبود، اتفاقاً مطلب رو خوندم و با بخشهای زیادی از اون موافق هستم ولی در اینجا منظور من نقد این نوشته نبوده. به نظر می رسه نتونستم در کامنتم منظور خودم رو به خوبی منتقل کنم و این موضوع با عث بروز سوء تفاهم شده که از این بابت پوزش می خوام.
شاید بهتر بود این مطلب رو در قسمت "ارتباط با انتخاب" می نوشتم.
به هر حال خواستم بدونید من از خوانندگان قدیمی انتخاب هستم و نوشته های شما رو دوست دارم.
امیدوارم سوء تفاهم برطرف شده باشه.
موفق باشید