صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۱۹۹۷۷۲
تاریخ انتشار: ۳۳ : ۰۹ - ۳۰ فروردين ۱۳۹۴
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

محمد هاشمي گفت: آيت‌الله هاشمي هم‌اکنون درحال تدوين بخش‌هاي ديگري از خاطرات خود هستند و با اتمام تدوين آنها به چاپ مي‌رسد.

محمد هاشمي، برادر رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در گفت‌وگو با روزنامه «آرمان» خاطره‌نويسي‌هاي برادر دفاع کرد که در ادامه مي‌خوانيد:

آيت‌ا... هاشمي خاطرات خود را مستند به چه مواردي از تاريخ، جريان‌ها و وقايع نگاشتند؟
خاطرات ايشان مربوط به امروز نيست و در گذشته رخ داده و براي همان دوران است و از آنجايي که ايشان همواره وقايع روز را يادداشت مي‌کردند اين موضوع به نگارش وقايع در همان زمان‌ها برمي‌گردد و در مقاطع مختلف به فراخور حوادث و مسائل روز جامعه بازگو مي‌کنند. آقاي هاشمي بعضاً خاطرات خود را بيان مي‌کنند و بيان خاطرات ايشان از تاريخي است که گذشته و صرفا بخشي از مسائلي را که در گذشته اتفاق افتاده، بيان مي‌کنند و نه تمام آنها را.

حضور آيت‌ا... هاشمي در عرصه انقلاب از مبارزات، شکل‌گيري تا پيروزي و به ثمر نشستن آن به نحوي است که مي‌توان به اظهارات ايشان به عنوان تاريخ شفاهي کشور و انقلاب اسلامي استناد کرد؛‌ اما برخي با اغراض سياسي و جناحي سعي در تشکيک اين خاطرات دارند . شما دليل اصلي اين بهانه‌جويي‌ها را چه مي‌دانيد؟
آيت‌ا... هاشمي از ابتداي نهضت با نهضت اسلامي همراهي کردند و حضور ايشان در مسائل گوناگون نمود داشته است و پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز يکي از افرادي بودند که در تمام مسائل حضور فعال داشتند و مراجعات بسياري به ايشان صورت مي‌گرفت يا ايشان متصدي کاري بودند و در جريان فعاليت‌هاي کاري خود مسائل و اتفاق‌ها را روزانه مي‌نوشتند و بعضا در ساعت‌هاي مشخص حوادث و مسائل مهمي که اتفاق مي‌افتاد را به نگارش درمي‌آوردند و در يادداشت کردن آنها بسيار دقيق بودند و هم‌اکنون نيز اگر مطلبي يادداشت مي‌کنند بسيار دقيق هستند که گاهاً گوشه‌اي از خاطرات و نوشته‌هاي خود را بيان مي‌کنند.

اشاره کرديد که آيت‌ا... هاشمي بخش‌هايي از خاطرات خود را بيان مي‌کنند، علت اينکه بخش‌هايي از وقايع و رخدادها که جزو خاطرات ايشان محسوب مي‌شود و بيان نمي‌کنند، چيست يعني آيا مصلحت انديشي به کار مي‌گيرند؟
ايشان به اقتضاي موضوع و مسائلي که درحال حاضر پيش مي‌آيد، مطالبي را از خاطرات خود بيان مي‌کند و به هر حال بر حسب ضرورت که خودشان تشخيص مي‌دهند مطالبي را عنوان مي‌کنند.

ممکن است در تاريخ آينده شاهد انعکاس و انتشار خاطرات کامل‌تري از آقاي هاشمي باشيم؟
تاکنون بسياري از خاطرات ايشان به‌صورت سال به سال چاپ شده است و انتشار يافته است. هم‌اکنون درحال تدوين بخش‌هاي ديگري از خاطرات خود هستند و با اتمام تدوين آنها به چاپ مي‌رسد؛ اين موضوع اکنون در دست انجام است.

خاطراتي که مورد هجمه واقع شده است در برخي از موارد صرفاً مربوط به کتاب‌هاي چاپ شده ايشان نيست و به سخنراني‌ها و اظهارات ايشان در مراسم و مناسبات مختلف برمي‌گردد. چرا برخي تمام سعي خود را معطوف هجمه به آيت‌ا... هاشمي کرده‌اند؟
بعضاً يک حادثه به مناسبتي که مي‌تواند نقل قولي از حضرت امام راحل باشد يا وابستگان ايشان همچنين موضوعي مهم که به چندين فرد مرتبط است، بيان مي‌کنند و طرح وقايع گذشته به اقتضاي اتفاقات رخ داده است. فرض کنيد به‌عنوان مثال مراسم بانوي انقلاب که ايشان موضوعي را به تناسب رخداد حاضر مطرح کردند و مسائلي هم وجود دارد که فردي از آنها مطلع نيست و ممکن است عده‌اي از خاطرات نقل شده آقاي رفسنجاني خوششان بيايد و يا بدشان بيايد و حتي ناراحت شوند درحالي‌که شيوه نقل مطالب از سوي برادرم به مقتضيات زمان بستگي دارد.

فکر مي‌کنيد بيان خاطرات توسط آقاي هاشمي که ذکر تاريخ معاصر و گذشته کشور در دهه‌هاي اخير است چه اهميتي دارد با توجه به اينکه ايشان حافظ بخش قابل‌توجهي از تاريخ انقلاب اسلامي ايران هستند، بازگويي خاطرات آقاي هاشمي تا چه ميزان به طي مسير مناسب در تحقق اهداف انقلاب براي تصميم‌گيرندگان فعلي مفيد است و به آنها کمک مي‌کند؟ آيا با استناد به خاطرات آقاي هاشمي مي‌توان از بروز و تصميم‌هاي اشتباه پيشگيري کرد تا اين تاريخ شفاهي به بالندگي هرچه بيشتر کشور کمک کند؟
جمله‌اي هست که «گذشته، چراغ راه آينده است» به هر حال اين نوع مسائل گاهي بسيار کمک مي‌کند براي جلوگيري از يک بيراهه يا کج‌انديشي و حتي اصلاح امور که اين خود يک واقعيت تاريخي است و صرفا مربوط به آقاي هاشمي هم نيست و قابل انتساب به هر فردي که بتواند در اين طريق به حفظ و پاسداشت تاريخ معاصر خود کمک کند، است؛ پند از تاريخ يا بيان حوادث تاريخي مي‌تواند بسيار موثر باشد براي جلوگيري از اشتباهات.

شما مي‌دانيد آقاي هاشمي به کدام يک از بخش‌هاي خاطرات خود نظر بيشتري داشتند و آيا از ديد ايشان با توجه به ارتباط نزديک شما با برادرتان فکر مي‌کنيد کدام يک از بخش‌هاي خاطرات آقاي هاشمي بايد بيشتر مورد توجه قرار گيرد؟
من از ديدگاه برادرم در اين رابطه اطلاع ندارم و نمي‌دانم کدام بخش بيشتر مورد توجه ايشان بود چراکه ايشان مسائل را به ترتيب اتفاق و سال به سال را عنوان کردند مانند «عبور از بحران» و مربوط به يک دوره‌اي بوده که منتشر کردند و يک‌سري مسائل هم موردي مطرح مي‌کنند مانند آنکه در خاطرات خود مطرح مي‌کنند که امام خميني رحمه‌ا... عليه دست ايشان را گرفته بودند و اينطور فرمودند تا وقتي که با آقاي خامنه‌اي(رهبر معظم انقلاب) باهم باشند... و يا فرض بکنيد جمله‌اي را هاشمي خطاب به شهيد بهشتي گفتند که شما از اين همه هجمه و تهمت و تخريب ناراحت نمي‌شويد؟ خسته نمي‌شويد؟ که مرحوم شهيد بهشتي گفتند: «آسياب به نوبت» و آقاي هاشمي به‌صورت موردي از اين تک‌جملات در خاطرات خود دارند و بخش قابل توجه خاطرات ايشان مربوط به ذکر وقايع مهم در مدت مستدام است که سال به سال حوادث رخ داده مدون مي‌شود و ايشان بعضا نقل مي‌کنند و من نمي‌دانم که از نظر خود آقاي هاشمي کدام بخش از خاطرات را بيش از ديگر بخش‌هاي يادداشت‌هاي خود مورد توجه دارند و صرفاً خودشان اين موضوع را مي‌دانند.

با توجه به جايگاه سياسي آقاي هاشمي در کشور و تاريخ معاصر ايران به‌خصوص انقلاب اسلامي، ‌اظهارنظر در خاطرات ايشان و مخدوش‌کردن چنين اظهاراتي از سوي افرادي که در آن دوران نبوده‌اند يا اگر به لحاظ دوران زندگي هم دوره محسوب مي‌شوند سوابق فعاليت‌هاي انقلابي و اثرگذاري آنها در وقايع انقلاب به زمان آقاي هاشمي نمي‌رسد، بفرماييد اين اظهارنظرها از نظر سياسي و اجتماعي چگونه قابل بررسي است هم از منظر داخلي و هم در نگاه بين‌المللي؟
آنچه مهم است اينکه موضوع اظهارنظر يک بحث است و موضوع «تخريب» يک بحث ديگري است چراکه اظهارنظر هيچ اشکالي ندارد اما «تخريب» بحث درستي نيست و در اين مقوله به موضوع بين‌المللي مرتبط نمي‌شويم و درمکتبي که ما پيرو آن هستيم «تخريب» ديگران ناصواب است.

با توجه به گذشت شخص آقاي هاشمي درمورد اظهارات و هجمه‌هاي صورت‌گرفته در مقابل اظهارات ايشان، به نظر شما انتشار و اظهارنظر و هجمه به افراد بزرگ تاريخ معاصر يک کشور چه آثار و تبعاتي براي جامعه دارد و فضاي عمومي جامعه چه تأثيري از اين برخوردها خواهد ديد؟
اگر نسل جوان که عموماً بايد از اين مسائل بياموزند در چنين فضايي دچار ترديد شوند و اين ترديد نسبت به يک فرد نيست و نسبت به يک مکتب و يک انقلاب است که کار ناصوابي است چراکه نسل جوان را نسبت به مکتب فکري که مکتب ما تشيع است و بزرگان اين مکتب ديني و سياسي بي‌اعتماد کنيم و باورآنها را کمرنگ کنيم کاري نادرست است.