صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۱۸۷۹۴۱
تاریخ انتشار: ۴۳ : ۱۷ - ۱۱ بهمن ۱۳۹۳
در گفتگو با کاظم جلالی مطرح شد
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
رییس فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت مجلس با اذعان به وجود جریان لمپنیسم و لمپن‌ها در کشور گفت که برای مقابله با آنها، دو جریان لمپن ایجاد کنیم تا آن ها با هم دعوا کنند و در طرف دیگر افراد توانمند و اصلی کشور به امور جدی و اساسی کشور بپردازند و وقتشان صرف حاشیه‌ها نشود.

کاظم جلالی در گفت‌وگو با ایسنا با این اعتقاد به این که جریانات انحرافی و لمپنیسم در داخل کشور ما همچون بسیاری از کشورها قابل ریشه‌کنی نیست با انتقاد از رویکرد رسانه‌ها در مواجهه با لمپن‌ها گفت که امروز رسانه‌ها به لمپن‌ها بیشتر می‌پردازند.

رییس مرکز پژوهش‌های مجلس همچنین ضمن توضیح در مورد وضعیت اقتصادی، اتکای بودجه به نفت را در سال آینده کم دانست و آرزو کرد که قیمت جهانی نفت پایین‌تر آید.

کاظم جلالی نماینده شاهرود با حضور در ایسنا به گفت‌وگوی تفصیلی با خبرنگار این رسانه پرداخت که مشروح آن را در زیر می‌خوانید:

سوال: ارزیابی شما از لایحه بودجه 94 و رویکرد دولت در تنظیم این لایحه چیست؟

دولت در موعد قانونی لایحه بودجه را به مجلس ارائه کرد و تمام تلاش خود را به کار گرفت تا بودجه‌ای مناسب با شرایط کشور تدوین کند که از این جهت باید از اقدام دولت تقدیر کرد.

قانون بودجه‌ریزی در کشور با مشکل مواجه است

البته مشکل اساسی و اصلی آن است که قانون بودجه‌ریزی در کشور با مشکل مواجه است، قوانین مندرسی که باید نوسازی شود. مرکز پژوهش‌ها و دیوان محاسبات کارهای جدی در زمینه نظام بودجه‌ریزی طراحی، انجام و آماده کرده‌اند که بعد از تشکیل دولت جدید نظر بیشتر همکاران این بود که این موضوع در قالب لایحه و با همفکری همکاران ارائه شود، اتفاقی که رخ نداد و متأسفانه تنها فرصت‌هاست که در این میان از دست می‌رود.

با توجه به این‌که بدنه اصلی کارشناسی کشور در دست دولت‌هاست، دولت‌ها باید برای نوسازی قوانین مندرس پیشقدم شده تا مجلس نسبت به بررسی و تصویب آن اقدام کند. تأکید ما بر این است که اگر پیش‌نویس تغییر نحوه بودجه‌نویسی توسط دولت ارائه شود، بهتر است.

بحث دیگر در مورد بودجه این است که معمولاً دولت‌ها در تنظیم بودجه به عنوان سندی یکساله، ابتدا به مصارف نگاه می‌کنند و بعد از جمع‌بندی مصارف به دنبال منابع هستند. به همین دلیل بعضاً منابع به شکل غیرواقعی دیده می‌شود تا مصارف پوشش داده شود در حالیکه مصارف مشخص است. برخی مربوط به حقوق و دستمزد،‌ برخی دیگر مربوط به سایر هزینه‌های جاری و همچنین هزینه‌های عمرانی است. برای این هزینه‌ها باید منابعی در نظر گرفت که بخشی از منابع مرتبط با مالیات‌ها و بخش دیگر مربوط به نفت و درآمدهای اختصاصی دولت است. باید این منابع و مصارف با یکدیگر توازن داشته باشد.

با توجه به گزارش مرکز پژوهش‌ها، دچار کسری بودجه هستیم

با توجه به گزارش‌های تهیه شده از سوی کارشناسان مرکز پژوهش‌ها در مورد نقاط قوت و ضعف بودجه، بی‌تردید ما دچار کسری بودجه هستیم که البته دولت همانند گذشته با مکانیسم تخصیص آن را نادیده می‌گیرد. رویکرد دولت این است که تا حد امکان درخصوص اعتبارات جاری و عمرانی، صد درصد تخصیص‌ صورت نگیرد تا با مشکل کسری مواجه نشود.

این رویکرد مشکلات بیشتری را به کشور تحمیل می‌کند به این دلیل که عموما بودجه‌های عمرانی دچار کمبود در تخصیص می‌شوند، اتفاقی که در چند سال گذشته و حتی امسال نیز رخ داده است به طوری‌که دولت قبلی و فعلی نتوانستند تخصیص زیادی در بخش عمرانی بدهند.

هزینه‌های جاری امسال به 167 هزار میلیارد تومان رسیده است

طبق گزارش مرکز پژوهش‌ها در خصوص عملکرد دولت در تخصیص بودجه این واقعیت وجود دارد که رشد بالایی در بخش مصارف داشته‌ایم و دولت عملاً به جای آنکه به سمت کوچک‌سازی برود روند بالایی از جذب نیروهای انسانی را در پیش گرفته به همین دلیل هزینه‌های جاری امسال به 167 هزار میلیارد تومان رسیده است، این نشان می‌دهد بودجه در بخش هزینه‌های جاری، از رشد بسیار بالایی برخوردار بوده است و این برای کشوری که می‌خواهد تحرک داشته و چابک‌سازی کند، رویه غلطی است چه رسد به کشوری همچون ما که مشکلات فراوانی پیش رویش است.

باید به نوعی حرکت کرد که با استفاده از تمامی منابع به سمت اقتصاد زاینده و درونی حرکت کنیم، اقدامی که متأسفانه طی سالیان گذشته انجام نشده است.

سوال: به نظر شما چطور می‌توان از کاهش قیمت نفت به عنوان یک فرصت برای کاهش وابستگی به نفت استفاده کرد؟

در بودجه سال آینده اتکا به نفت کم شده است

کاهش قیمت نفت فرصت بی‌بدیلی برای کشور فراهم کرده است، فرصتی که البته می‌تواند با عدم برنامه‌ریزی و استفاده از ظرفیت‌های داخلی اقتصادی به شکل تهدید درآید. سالیان سال است که همه می‌گویند که از اقتصاد نفتی رنج می‌بریم و باید به سمت اقتصاد بدون نفت حرکت کنیم اما تاکنون اتکای اقتصاد از نفت خارج نشده است.

نفت یک کالای سرمایه‌ای و بین نسلی است که باید صرف سرمایه‌گذاری در داخل کشور شود. قطعاً تبدیل کالای سرمایه‌ای به حقوق، دستمزد و هزینه‌های جاری یک خطا و حتی بالاتر از آن خیانت است. لذا نباید از نفت به این شکل استفاده کرد.

آرزو می‌کنیم قیمت جهانی نفت پایین‌تر آید

در بودجه سال آینده اتکا به نفت کم شده است. دلیل آن نیست که دولت خواسته این اتکا کم شود بلکه قیمت جهانی نفت پایین آمده است. آرزو می‌کنیم قیمت جهانی نفت پایین‌تر آید تا ما به سمت راه چاره حرکت کنیم. اگر کسی با ظرفیت و اقتصاد ایران آشنا باشد می‌داند این از بی‌هنری و بی‌توجهی ما بوده که اینقدر به نفت متکی شدیم. الان بسیاری از کشورهای منطقه خلیج فارس که در یک نگاه ساده‌دلانه تصور می‌کنیم اقتصادشان مبتنی‌بر نفت است، آنقدر در بخش‌های دیگر فعال شده‌اند که می‌توان آثار خروج از اقتصاد نفتی را مشاهده کرد ضمن اینکه از نفت در جهت سرمایه‌گذاری‌های کلان استفاده کرده‌اند.

بعد از گذشت 35 سال از انقلاب اسلامی هنوز اقتصاد کشور به نفت وابسته است

از رژیم گذشته تاکنون یعنی بعد از گذشت 35 سال از انقلاب اسلامی هنوز اقتصاد کشور به نفت وابسته است به طوری که به محض افزایش درآمدهای نفتی اتکای ما به خارج از کشور نیز بیشتر می‌شود.

این در حالی است که می‌توان به جای استفاده از نفت از فرصت‌های دیگر اقتصادی همچون فعال کردن معادن، صنایع، کشاورزی،‌ استفاده از ظرفیت‌های بی‌بدیل شیلات و صنایع تبدیلی کشاورزی استفاده کرد.

هرگاه درآمدهای نفتی افزایش یافته ما بی‌مهابا هزینه کرده‌ایم به طوری که بعد از پایان دولت هشتم میزان وابستگی به محصولات کشاورزی و غذایی کمتر از 4 میلیارد دلار بود اما این میزان در پایان دولت دهم به رقمی بالغ بر 14 میلیارد دلار رسید. این آمار نشان می‌دهد که بعد از افزایش قیمت نفت و به دنبال آن سرازیر شدن درآمدهای سرشار نفتی به کشور چقدر وابستگی ما در بخش کشاورزی و غذایی به خارج افزایش پیدا کرده است. این در حالی است که شعار انقلاب اسلامی، استقلال بود، استقلالی که می‌تواند با خوداتکایی و خودکفایی اقتصادی بیشتر ترجمه شود. این مطلب تاسف بار دیگری را هم نشان می‌دهد که اداره کشور متناسب با درآمدهای نفت دچار قبض و بسط می‌شود و مدیریتی در خصوص درآمدها اعمال نمی‌شود.

در بودجه 94، غیرواقعی بودن منابع همچون گذشته مشهود است

سوال: با این توضیحات فکر می‌کنید چه میزان از بودجه سال آینده تحقق یافتنی است؟

بر اساس گزارشات مرکز پژوهش‌ها به دلیل آن‌که بودجه بر اساس مصارف تنظیم شده است لذا غیرواقعی بودن منابع همچون گذشته مشهود است. بر همین اساس این طور به نظر می‌رسد که بر حسب درآمد ناشی از فروش کالاهای سرمایه‌ای نفت و همچنین در بخش مالیاتی، منابع در نظر گرفته شده واقعی نیست و بر اساس مصارف تعیین شده است.

دستگاه بروکراتیک دولتی در ایران در خصوصی سازی مقاومت می‌کند

سوال: آیا می‌توان صحبت‌های شما در مورد افزایش واردات بعد از خودکفایی در بخش کشاورزی و غذایی در دولت گذشته را به نوعی نشان دهنده فساد برخی از دولتی‌ها دانست؟ در این صورت چطور می‌توان با این پدیده مقابله کرد؟

اقتصاد نفتی موجب شکل‌گیری دستگاه بروکراتیک بزرگ دولتی در ایران شده است. دستگاهی که در امر خصوصی سازی و اعتماد بخش خصوصی مقاومت می‌کند. این در حالی است که ما هرجا به مردم اعتماد کردیم پیروز بودیم. منظور از مردم در اقتصاد، بخش خصوصی است.

طبق اصل 44، اقتصاد باید در سه بخش خصوصی، تعاونی و دولتی تقسیم شود. اما آنقدر بخش دولتی بر اساس اقتصاد دولتی گسترش یافته است که در مقابل اقتصاد خصوصی اعم از تعاونی و بخش خصوصی مقاومت می‌کند به طوری که می‌توان گفت بخشی از فسادهای انجام شده نشأت گرفته از منافع افرادی است که آنها را به مقاومت وا می‌دارند.

بعد از ابلاغ سیاست‌های کلی اصل 44 از سوی مقام معظم رهبری و تصویب آن در مجلس باید بررسی کرد که چقدر در اجرای این سیاست‌ها توفیق حاصل شده است. بررسی‌ها حاکی از آن است که به دلیل مقاومت بخش دولتی سیاست‌های اصل 44 به خوبی اجرا نشده است.

شورای پزشکی برای اقتصاد ایران تشکیل شود

سوال: به نظر شما دلیل این اتفاق چیست و چطور می‌توان این روند را بهبود بخشید؟

در وهله اول باید این را درک کنیم که اقتصاد ایران امروز از بیماری‌های متعددی و متنوع رنج می‌برد و رویکردهای بخشی و راه‌حل‌های تک بعدی کارساز نیست لذا باید شورای پزشکی را برای اقتصاد ایران تشکیل داد. در شرایطی که برای امنیت کشور شورای عالی امنیت ملی و برای فرهنگ شورای عالی انقلاب فرهنگی وجود دارد باید در موضوع اقتصاد نیز شورای عالی اقتصادی وجود داشته که تصمیم گیرنده نهایی باشد. بانی تشکیل این شورا باید دولت باشد؛ ‌شورایی که می‌تواند اقتصاد ایران را در شرایط فعلی راهبری کند.

در حال حاضر به اقتصاد تک مولفه‌ای نگاه می‌شود به همین دلیل اثرات هر کدام از تصمیمات بر سایر مولفه‌های اقتصادی دیده نمی‌شود و لذا گاهی راه‌حل‌ها خود بر گره‌ها می‌افزاید.

نباید روی بخش خصوصی حساسیت زیادی داشت

سوال: در ایران بخش خصوصی تنها یک نام است و پشت آن شبه دولتی‌ها حضور دارند. به طوری که حتی بیشتر پروژه‌های عظیم توسط همین نهادهای شبه دولتی انجام می‌شود. به نظر شما برای خروج شبه دولتی‌ها از بخش خصوصی و بهبود این روند چه اقداماتی باید انجام داد؟

در وهله اول نباید روی بخش خصوصی حساسیت زیادی داشت. بخش خصوصی بعد از پشت سر گذاشتن مرحله‌ای به صورت نیمه دولتی شکل گرفت که باید آن را به عنوان دوران گذار دانست.

از طرف دیگر متأسفانه ما مسائل اقتصادی،‌ سیاسی و فرهنگی‌مان را با یکدیگر قاطی می‌کنیم؛ یعنی گاهی حرف‌های درست اقتصادی در لابلای حرف‌های سیاسی گم می‌شود و یا برعکس که اینها را باید از یکدیگر تفکیک کرد.

سوال: به نظر شما مجلس چقدر می‌تواند در این راستا به دولت کمک کند؟

در ابتدای دولت یازدهم مرکز پژوهش‌ها گزارشاتی به نام پیش‌نویس همکاری دولت و مجلس تهیه کرد که در آن آخرین وضعیت کشور تشریح شده بود. در یکی از این گزارشات 17 مورد از مشکلات اساسی کشور شمارش شده بود که با نظام قانونگذاری و اجرا گره خورده بود و لذا در آن گزارش که بنده آنرا به عنوان پیش‌نویس همکاری دولت و مجلس که در حدود سه سالی که مجلس نهم و دولت یازدهم همزمان هستند، یاد کردم و در آنجا متذکر شدیم که اساس کار در مجلس باید لایحه محوری باشد و نه طرح محوری چراکه اولا قانون اساسی ابتکار عمل در قانون‌نویسی را به دولت داده و از طرف دیگر بدنه اصلی کارشناسی کشور در دولت است و مهم‌تر از همه اینکه دولت باید برنامه برای اداره کشور داشته باشد.

دیگر آنکه همین قوانین مصوب مجلس هم عمدتا باید توسط دولت اجرا شود، لذا محل وضع قانون در دولت است و مجلس محل تصویب و نهایی کردن قوانین است.

انتصابات در کشور هیچ سامانی نداشته و دل بخواهی است

لذا بر این اساس ما موضوعاتی را به عنوان مسائل اصلی کشور که باید بین دولت و مجلس با همکاری و همدلی پیگیری و حل شود را در مرکز پژوهش‌ها صورت برداری کردیم مثل تدوین نظام بودجه‌ریزی کشور، همانند اصلاح قانون هدفمنمدی یارانه‌ها، اصلاح قوانین پولی و بانکی کشور، اصلاح قانون کار و یا مثلا در بحث اصلاح نظام مدیریتی کشور موضوع این است که انتصابات در کشور هیچ سامانی نداشته و دل بخواهی است یعنی هر کسی در هر جایی مسئولیتی کسب کرد بر اساس سلیقه، علاقه، گرایش و روابط افراد را منصوب می‌کند. حرف ما این است که باید این روال نظام‌مند شود. به طوری که اگر قرار است استاندار،‌ فرماندار،‌ بخشدار و معاون وزیر و حتی وزیری منصوب شود مولفه‌های همچون سطح تحصیلات،‌ تجربه و کارآمدی سنگ محک باشد.

در فضای عقلانی می‌توان از تمام این فرصت‌ها بهره گرفت. نباید اینقدر وارد فضای هیجانی شویم و به تعبیر رهبری مسائل فرعی اصلی شده و از مسائل اصلی غفلت کنیم.

ادبیات تمامی مسئولان باید توسعه‌ای باشد

در شرایط فعلی، مشکل اصلی کشور ما، اقتصاد است. بنابراین ادبیات تمامی مسئولان باید توسعه‌ای بوده و همه بر اساس آن کار کنند. اما چنین چیزی در صحنه عمل دیده نمی‌شود. با بررسی اجمالی می‌توان به این موضوع پی برد که چند درصد از فضای گفتمان بین مسئولان، مجلس و دولت اقتصاد است.

در شرایطی که بیشتر مشکلات ما اقتصادی است بیشتر سخنرانی‌ها یا این‌که موضوع‌گیری‌ها علیه یکدیگر برای خارج کردن همدیگر از صحنه انجام می‌شود. قرار است تا کجا این ادبیات ادامه پیدا کند؟ آیا در طول 35 سال گذشته با این ادبیات مشکلات کشور حل شده است؟ باور ما این است که آنقدر مشکلات زیاد است که مسئولان نباید حتی وقت چالش با یکدیگر را داشته باشند.

باز بعنوان نمونه به موضوع سیاست‌های اخیر برای افزایش جمعیت اشاره می‌کنم که با شعار اجرایی نخواهد شد. در حال حاضر 12 میلیون جوان مجرد داریم که قطعاً با فراهم شدن شرایط ازدواج و بچه‌دار شدن آنها می‌توان جمعیت کشور را تا 12 میلیون نفر اضافه کرد. حال اگر جوانان دارای شغل نباشند نمی‌توانند حتی خود را اداره کنند چه برسد به این‌که بخواهند زندگی مشترکی را اداره کنند.

افزایش جمعیت با قانون نویسی رخ نمی‌دهد

قطعاً افزایش جمعیت با قانون نویسی رخ نمی‌دهد. اگر مشکلات با قانون نویسی حل می‌شد در طول 110 سال گذشته که از عمر قانون نویسی کشور می‌گذرد یک سری از مشکلات حل می‌شد.

مشکلات کشور در حوزه‌های مختلف همچون آب، انرژی، برق‌، بانک، بیمه،‌ صنعت، تجارت، صادرات، واردات،‌ قاچاق کالا و همچنین مشکلات فرهنگی، حجم بالای مواد مخدر و روانگردان‌ها وجود دارد که با قرار دادن این مشکلات کنار هم به این موضوع می‌توان پی برد که لازم است ادبیاتمان، ادبیات پرداختن به مسائل اصلی کشور و داشتن دغدغه مردم،‌ ایجاد اشتغال،‌ تقویت صنایع، روان سازی امور، تقویت بخش خصوصی و ایجاد کسب و کار باشد.

در حالی که این مشکلات به وضوح وجود دارد،‌ بخش ناچیزی از خروجی رسانه‌ها و سخنرانی مسئولان به این موضوع اختصاص می‌یابد.

وضعیت فعلی به گونه‌ای است که اگر یک سخنرانی خوب اقتصادی حتی در داخل مجلس نیز ایراد شود جمعیت کمی به آن گوش می‌دهند. اما اگر همانجا با صدای رسا و فریادبلند، برخی شعارهای غیرضرور مطرح شود، همه چشم‌هایشان باز می‌شود و به سخنرانی گوش می‌کنند. باید به این وضعیت تأسف خورد.

جریانات انحرافی و لمپنیسم در داخل کشور قابل ریشه‌کنی نیستند

سوال: به نظر می‌رسد که در کشور برخی حتی در بین مسئولان حضور دارند که برای کسب منافع شخصی و گروهی‌شان اجازه انجام امور را به درستی نمی‌دهند، آیا با وجود این افراد می‌توان مشکلات کشور را به راحتی حل کرد؟

ما در کشور با یک جریان لمپنیسم و لمپن‌ها مواجهیم، بنده در گذشته امید داشتم که به مرور جریان لمپن‌ها در کشور با عقلانیت از بین خواهد رفت اما امروز دیگر چنین اعتقادی ندارم و معتقدم جریانات انحرافی و لمپنیسم در داخل کشور ما همچون بسیاری از کشورها قابل ریشه‌کنی نیستند.

برای مقابله با لمپن‌ها، دو جریان لمپن ایجاد کنیم تا با هم دعوا کند

می‌توان برای مقابله با آنها، دو جریان لمپن ایجاد کنیم تا لمپن‌ها با هم دعوا کند و خیلی هم روی دعواهایشان حساسیت نشان ندهیم. البته افراد توانمند و اصلی کشور نیز نباید درگیر دعواهای لمپن‌ها شوند بلکه آن ها به امور جدی و اساسی کشور بپردازند و وقتشان صرف حاشیه‌ها نشود.

تقریباً همه پشت سر لمپن‌ها حرکت می‌کنند

مثلاً حتی می‌تواند در دولت هم جریانی وجود داشته باشد که هم لمپن باشند اما خود دولت،‌ قوه قضائیه و نهادهای حاکمیتی مسائل اصلی کشور را رصد کنند تا مسائل اصلی در مسائل فرعی گم نشوند. در حال حاضر مشکل ما این است که تقریباً همه پشت سر لمپن‌ها حرکت می‌کنند و به نوعی مسائل اصلی تبدیل به مسائل فرعی شده است. خوف از این داریم که روزی چشم باز کنیم و ببینیم خیلی دیر شده و چطور مسائل اصلی را ندیدیم ، آنروز «یوم الحسره» و روز تاسف خوردن باشد و بس و توان اقدامی را نداشته باشیم.

مجددا به این مسئله برمی‌گردم که مسئله اصلی امروز کشور اقتصاد و اقتصاد مقاومتی است. اقتصاد ایران ظرفیت بسیار بالایی دارد که یکی از آنها موضوع شیلات است. برخی از کشورها درآمدهای هنگفتی را از تقویت شیلات و ایجاد سازوکار جدید به نام مزرعه دریایی ایجاد می‌کنند به طوری که آنها با استفاده از دریا و بهره‌گیری از یک تور بسیار بزرگ حدود 2 دلار برای بچه ماهی و بچه میگو هزینه می‌کنند اما کیلویی 12 دلار به فروش می‌رسانند یعنی 10 دلار درآمدزایی می‌کنند. ما هنوز به این موضوع وارد نشده‌ایم اما در مقابل برخی کشورها در حدود 40 میلیارد دلار از این محل درآمد ارزی کسب کرده‌اند.

مسئولان به جای درگیری در لمپنیسم و دعواهای حاشیه‌ای روی شیوه‌های درآمدزایی فکر کنند

اقتصاد ما تنها بر روی نفت متمرکز شده است این‌که با زدن چاه، نفت استخراج کنیم و حتی به صنایع وابسته به نفت هم نپردازیم. اقتصاد ایران ظرفیت‌های بسیاری دارد به شرط این‌که به دغدغه اصلی مسئولان کشور تبدیل شود. مسئولان به جای درگیری در لمپنیسم و دعواهای حاشیه‌ای باید روی این شیوه‌های درآمدزایی فکر کنند.

موضوع دیگر بحث احتکار معادن است، بحثی که مدتی پیش آقای دکتر لاریجانی در سومین همایش نقش پژوهش در قانونگذاری به آن اشاره داشتند.

افرادی که حرف حسابی دارند کم نیستند

راه‌حل آن است که دولت و مجلس و افراد عاقل کشور روی چنین موضوعاتی متمرکز شوند، افرادی که حرف حسابی دارند کم نیستند باید صحبت‌های آنها شنیده شود.

زمانی آقای نعمت‌زاده در جلسه‌ای در مرکز پژوهش‌ها حضور پیدا کرد و از قوانین بازدارنده در بخش‌های معدن، صنعت و تجارت گلایه‌هایی را مطرح کرد. بنده از ایشان خواستم که تیمی را تعیین کرده تا تعداد قوانین بازدارنده و محتوای آن را به ما داده تا مجلس اصلاحاتی را انجام دهد. مجلس دشمن صنعت، معدن و تجارت نیست.

دولت باید به جای درگیری‌های سیاسی در این موضوعات وقت بگذارد. ما هم معتقدیم که به دلیل صد سال قانون نویسی تلمباری از قوانین بازدارنده داریم که نیاز به تنقیح و روزآمد کردن دارد. اما سوال این است که آیا دولت تیمی را برای بررسی قوانین بازدارنده تشکیل داده است؟ دولت می‌تواند لیست این قوانین را به مجلس بدهد تا مجلس نیز اصلاحات لازم را انجام دهد.

با تمرکز بر کارهای اصلی، اجازه دهیم لمپن‌ها با یکدیگر دعوا کنند

باید روی این کارهای اصلی متمرکز شویم و در عین حال بگذاریم لمپن‌ها با یکدیگر دعوا کنند، در این شرایط خواهید دید که مسائل اصلی کشور حل می‌شود وگرنه اگر هر روز درگیری وجود داشته باشد و در عین حال بخواهیم ریشه لمپن‌ها خشکیده شود کسی نمی‌تواند ریشه این لمپن‌ها را بزند و اینها فعلاً با این شرایط وجود دارند.

حرف سیاسی جنجال آفرین برای کشور سم است

سوال: رسانه‌ها برای کوتاه کردن دست لمپن‌ها و کمک به مسئولان در این راستا چه اقداماتی می‌توانند انجام دهند؟

رسانه‌ها بیشترین کمک را می‌توانند انجام دهند، آنها به جای آنکه وارد دعواهای لمپن‌ها شوند به مسائل اساسی کشور بپردازند و زبان مردم در مشکلاتشان و زبان کشور در آسیب‌های وارد شده شوند. باید بحث‌ها را از سیاسی بودن صرف خارج کنیم. حرف من این نیست که حرف سیاسی زده نشود بلکه تأکید بر این موضوع است که حرف سیاسی جنجال آفرین برای کشور سم است.

در شرایط فعلی هر کسی که در دولت، مجلس و یا دستگاه‌های دیگر حرف سیاسی جنجال آفرین بزند خدمتی به کشور نکرده و تنها کشور را درگیر حاشیه‌ها نموده است. رسانه‌ها می‌توانند این مسائل را احصا کرده و به آن بپردازد.

متاسفانه امروز رسانه‌ها به لمپن‌ها بیشتر می‌پردازند

متاسفانه امروز رسانه‌ها به لمپن‌ها بیشتر می‌پردازند. عکس‌های بزرگتری از آنان می‌زنند و خبرهای آنها را درشت‌تر می‌نویسند. از آنجا که ما هم عمدتا علاقمند به جلوه گری هستیم ناخودآگاه نگاه‌ها را متوجه لمپن‌ها می‌کنیم و افراد بیشتری بر سر جلوه‌گری به این سوی گرایش پیدا می‌کنند در حالیکه رسانه‌ها می‌توانند حرف‌های جدی و اشخاص زیادی که حرف صحیح دارند را برجسته نمایند و حتی لمپن بودن را به یک ضد ارزش تبدیل نمایند.

ما مسئولان خیلی ویترینی هستیم و مدام می‌خواهیم در رسانه‌ها باشیم

سوال: به نظر شما وظیفه مسئولان در این رابطه چیست؟

متأسفانه ما مسئولان خیلی ویترینی هستیم و مدام می‌خواهیم در رسانه‌ها باشیم. چون رسانه‌ها نیز زمانی ما را پوشش می‌دهند که حرف‌های تند بزنیم. درواقع می‌توان گفت که رسانه‌ها مسئولان را به سمت حرف‌های تند می‌کشند. اگر رسانه مدتی با افرادی که حرف‌های تند و گزنده می‌زند اعتنایی نکنند خود بخود آنها احساس می‌کنند که حرف‌هایشان در جامعه خریداری ندارد.

رسانه‌ها به مسئولانی که زیاد حرف می‌زنند، تشر بزنند

رسانه‌ها حرف‌های تند را برجسته می‌کنند به همین دلیل به دنبال پیدا کردن و از این طریق مخاطبانشان را در بین دعواهای سیاسی و حرف‌های تند افزایش می‌دهند. شاید بتوان گفت که عملاً رسانه‌ها مروج دعواهای سیاسی شده‌اند در حالی که می‌توانند نقش موثری در تغییر رویکرد مسئولان داشته باشند. به گونه‌ای که به مسئولانی که زیاد حرف می‌زنند، تشر بزنند. مگر در دنیای مسئولان اعم از تقنینی و اجرایی چقدر حرف می‌زنند که مسئولان ما مدام پشت تریبون هستند؟

کشور ما نباید از کاروان توسعه در دنیا عقب بماند. می‌توان وضعیت کشور را با دو کشور کره جنوبی و چین مقایسه کرد. مساحت کره جنوبی به اندازه استان سمنان است و جمعیت‌اش با نودونه هزار کیلومترمربع مساحت، 50 میلیون نفر است. این کشور نفت،‌ گاز و معدن ندارد اما حجم ذخایر ارزی‌اش دو هزار و بیست و هفت میلیارد دلار است.

نباید افراد حسابی را به حاشیه راند

قطعاً می‌توان از تجربه مسئولان این کشور استفاده کرد. وقتی برای ورزش کشور مربی خارجی می‌آوریم می‌توان از افراد کارشناس خارجی نیز برای بهره‌گیری از تجارب دنیا استفاده کرد.

در داخل نیز باید از کارشناسان استفاده کرد و افراد حسابی را به حاشیه نراند. آدم‌های حسابی علاقه‌ای به ورود در دعواهای سیاسی ندارند. وقتی آنها می‌بینند که استفاده ابزاری می‌شوند وارد صحنه نخواهند. شد اما اگر احساس کنند به دنبال حل و فصل مسائل هستیم کمک می‌کنند.

نمونه دیگر کشور چین با یک میلیارد و 380 میلیون نفر جمعیت است که درآمد سرانه‌اش بالای 8000 دلار رسیده است. ذخایر ارزی و طلای این کشور نیز به حدود چهار هزار و هشتصد میلیارد دلار می‌رسد. کشوری که اگر قرار باشد مردمانشان روزی فقط سه قرص نان استفاده کنند یعنی حدود شش میلیارد نان فقط باید تولید شود. قطعاً ما می‌توانیم از تجربه این نوع کشورها استفاده و الگو گیریم و امور خود را صرف مسائل اصلی کنیم.

مردم از حرف‌های سیاسی و یک سری آدم‌ها و حرف‌هایشان خسته شده‌اند

در این شرایط نباید رسانه‌ها آدم‌های لمپن را در داخل کشور بزرگ ‌کنند و دعواهای سیاسی را برجسته نمایند. به جای آن حرف‌های جدی مردم را برجسته کنند. در این زمان است که لمپن‌ها می‌فهمند که اگر حرف حسابی نزنند در جامعه خریداری ندارند. مردم از حرف‌های سیاسی و یک سری آدم‌ها و حرف‌هایشان خسته شده‌اند.

سوال: شما در حالی از تعامل مجلس و دولت سخن می‌گویید که انتقاداتی نسبت به رویکرد مجلس در مواجهه با دولت یازدهم در مقایسه با زمان مشابه دولت نهم و دهم وجود دارد، چقدر این انتقادات را قبول دارید؟

افزایش حجم سوالات و تذکرات و ناسازگاری بین دولت و مجلس قابل کتمان نیست

این که در برخی موارد حجم سوالات و تذکرات افزایش پیدا کرده و به نوعی ناسازگاری بین دولت و مجلس ایجاد شده است قابل کتمان نیست. ولی این امکان نیز وجود دارد که تعامل سازنده بین دو قوه ایجاد شود.

نمایندگان فعلی مجلس کم شانس‌ترین نمایندگان بعد از انقلاب تا این زمان هستند چون آنها در دوران خشکسالی اقتصادی نماینده شدند و مشکلات بسیاری برای حوزه‌های انتخابیه آنها به وجود آمده است. از طرفی این نمایندگان به داشتن کارنامه قابل قبول در دوره کاری‌ خود علاقمند هستند و دولت نیز به دلیل کمبود منابع نمی‌تواند اقدامات لازم را انجام دهد. به دلیل خشکسالی بودجه‌ای، کارهای عمرانی عمدتاً متوقف شده بود و یا روند کم رمقی به دلیل کمبود منابع دارد.

در این شرایط دولت علیرغم تمامی توصیه‌های مشفقانه در مورد تشکیل جلسات بیشتر بین دولت و مجلس به خصوص دولت و فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت، شاید به خاطر حجم گرفتاری‌هایش نسبت به این مسائل کم توجه شده است.

در این حالت نماینده‌ای که در مقابل مردم نمی‌تواند پاسخگو باشد روی به سوال و برخی دیگر کارها می‌آورد. البته متأسفانه دولت‌های ما هم به صداهای رساتر و برجسته‌تر بهتر پاسخ می‌دهند. لذا وقتی نماینده‌ای سوال می‌کند یا با صدای بلندتر صحبت می‌کند مورد اقبال مقامات دولتی برای حل مشکلاتش قرار می‌گیرد. خود به خود این روند مشوقی برای ادامه روند از سوی نمایندگان می‌شود.

به نظر می‌رسد که مجلس باید آسیب‌شناسی دقیقی در این زمینه انجام دهد. دوستان دولتی در این‌گونه موارد به دنبال برگزاری جلسات آسیب شناسی هستند اما این موارد تنها در حد حرف باقی می‌ماند.

سوال: دلیل این رویکرد دولت در مواجه با مجلس را چه می‌دانید؟

برداشتم این است که دولت در شرایط سختی کشور را اداره می‌کند به همین دلیل باید به دولت کمک کرد. لذا اگر حرف‌هایی هم می‌زنیم از سر خیرخواهی است. قصد ما این نیست که جایی را تبرئه کرده و جای دیگر را مقصر جلوه دهیم. درست است که گرفتاری‌های دولت کم نیست ولی مجلس هم نهادی است که باید مورد توجه قرار گیرد.

صدای منتقدان دولت در ابتدای روی کارآمدن‌اش رقیق بود اما روز به روز بلندتر می‌شود

صدای منتقدان دولت در ابتدای روی کارآمدن دولت صدای رقیقی بود که روز بروز در داخل مجلس صدای بلندتری می‌شود. باید چرایی آن را بررسی کرد. بنده بارها بر این نکته تاکید کردم که مسیر عقلانیت و اعتدال در کشور توسط مجلس نهم و فراکسیون رهروان ولایت تقویت شده و دوستان ما بیشترین هزینه را برای اعتدال پرداخت کرده‌اند. نباید با عدم جامع‌نگری و مشورت نکردن و تکرار موردی که قبلا تجربه شده و به نتیجه نرسیده است مسیر عقلانیت را در کشور تضعیف کرد.

گاهی نسبت به مشکلات نمایندگان بی‌تفاوتی دیده می‌شود

گاهی نسبت به مشکلات نمایندگان بی‌تفاوتی دیده می‌شود. نمایندگان از یک طرف با انتقادهای مردم مواجه‌اند و از طرف دیگر مشکلات را در سطح کلان می‌بینند که حل نشده است به همین دلیل تمامی اینها را در نطق میان دستور و تذکر مطرح می‌کنند و بعد از آن فیلم آن نطق‌ها و تذکرات را به مردم در حوزه‌های انتخابیه‌ خود نشان می‌دهند تا به مردم بگویند که حرف‌هایشان را منعکس کرده‌اند. من این رویه را قبول ندارم ولی تأکیدم این است که این موارد باید آسیب شناسی شود و ارتباط بین دولت و مجلس مستحکم‌تر گردد.

تلاش ما کمک به دولت است

تلاش ما کمک به دولت است چون دولت زیر فشار و در شرایط سختی کشور را اداره می‌کند اما دولت باید بنای‌اش را همکاری و تعامل با مجلس قرار دهد و حرف‌های دلسوزانه و مشفقانه را حداقل، وقت بگذارد و بشنود.