صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۱۸۲۰۸۵
تعداد نظرات: ۳۵ نظر
تاریخ انتشار: ۱۷ : ۱۰ - ۰۲ مهر ۱۳۹۳
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
وقتی دختر ٧ ساله برای رفتن به مدرسه لباس فرم جدیدش را پوشید تا برای شروع اولین روز تحصیلی در کنار همکلاسی‌های جدیدش به مدرسه برود، هیچ‌کس تصور نمی‌کرد او در راه مدرسه قربانی سرنوشت تلخی شود.

رویا تنها ٧‌سال داشت. تمام روزهای شهریورماه را در آرزوی رفتن به مدرسه سپری کرده بود. از مدت‌ها پیش در مدرسه شکوفای یاسوج ثبت‌نام کرده بود. می‌دانست که بعد از گذراندن دوران پیش‌دبستانی امسال وارد مقطع ابتدایی می‌شود. هیجان زیادی داشت، تا این‌که کم‌کم روزهای آغاز‌سال تحصیلی نزدیک شد باید یک روز قبل از اول مهر برای جشن شکوفه‌ها و آشنا شدن با بچه‌ها به مدرسه می‌رفت. آن‌شب کنار کیف و کتاب‌هایش خوابش برد. عقربه‌ها ساعت ٦ صبح ٣١ شهریور ماه را نشان می‌داد که رؤیا کوچولو با شنیدن صدای مادرش از خواب بیدار شد.  خوشحال بود و آرام و قرار نداشت. می‌خواست زودتر لباس‌های فرم‌اش را بپوشد و به مدرسه برود. برای آشنا شدن با همکلاسی‌های جدیدش خیلی کنجکاو بود اما هیچ‌کس تصور نمی‌کرد دختر بچه کلاس اولی در روز جشن شکوفه‌ها هرگز به مدرسه نرسد.  

لبخند کبود

بند کفش‌هایش را که بست دستان کوچکش را در دستان مادرش گذاشت. صدای خنده و جیغ شادی‌اش در حیاط پیچیده بود.  بالا و پایین می‌پرید و برای رسیدن به مدرسه لحظه‌شماری می‌کرد.  اما هنوز چندقدم در حیاط خانه‌شان برنداشته بود، که ناگهان ورق برگشت. صدایش قطع شد، دردی عمیق تمام و جود کوچکش را فرا گرفت و در یک چشم بر هم زدن دستانش از مادرش جدا شد.  مادر رؤیا که با دیدن حال عجیب او شوکه شده بود، وحشت‌زده دخترش را در آغوش گرفت. روی موزاییک‌های حیاط نشستند لبخند شاد دخترک روی چهره کبودش محو شده بود. پدر و مادر جوان درحالی‌که از همسایه‌هایشان کمک می‌خواستند با اورژانس تماس گرفتند. تا این‌که چشم‌های رؤیا کوچولو در آغوش مادر به آرامی بسته شد.

خبر هولناک

چنددقیقه بعد صدای آژیر آمبولانس در منطقه اکبرآباد یاسوج پیچید. پزشک اورژانس بلافاصله به سمت دخترک کوچکی رفت که بی‌هوش در آغوش مادرش افتاده بود. پزشکان اورژانس عملیات احیای دختربچه ٧ساله را آغاز کردند اما قلب کوچک رؤیا از تپیدن باز ایستاده بود. هنوز امید به زنده ماندن دخترکی که برای رفتن به اولین روز مدرسه، همین چنددقیقه پیش صدای فریاد‌های شادی‌اش در گوش مادر پیچیده بود وجود داشت. با تلاش پزشکان اورژانس رؤیا به بیمارستان امام سجاد(ع) یاسوج منتقل شد.   اما تا رسیدن به بیمارستان رؤیا به دلیل ایست قلبی جان سپرد و تلاش‌های کادر پزشکی هم هیچ کمکی به سرنوشت تلخ این کودک ٧ ساله نکرد.  

حسرت ابدی

حالا دو روز از اول مهرماه می‌گذرد، همکلاسی‌های رؤیا به مدرسه رفته‌اند و پشت نیمکت‌های مدرسه جای خالی او دیده می‌شود.  نامش هنوز در لیست حضور و غیاب معلم مدرسه شکوفا به چشم می‌خورد. خانواده عباسی در شوک از دست دادن دخترک ٧ ساله‌شان هستند. مهدي عباسی پدر رؤیا از مرگ فرزندش شوکه است.  او درحالی‌که می‌گوید همسرش هم حال و روز خوبی برای مصاحبه ندارد از زندگی کوتاه فرزندش به «شهروند» گفت:  «رویا فرزند اول ما بود.  به غیراز او یک پسر ٢ ساله هم داریم. رؤیا هیجان خاصی بر‌ای رفتن به مدرسه از خود نشان می‌داد.  همیشه در برابر سؤال اقوام و دوستانمان که از او می‌پرسیدند: «امسال کلاس اولی هستی» فریاد خوشحالی سر می‌داد و از رؤیای رفتن به مدرسه می‌گفت. شب حادثه قرار بود صبح ٣١ شهریور ماه همراه مادرش برای جشن شکوفه‌ها به مدرسه برود بیش از پیش هیجان داشت. ساعت ٦ صبح روز یکشنبه بود که از خواب بیدار شدیم.  وقتی رؤیا لباس‌هایش را پوشید از خانه بیرون رفتیم.  من چند قدم جلوتر از او و مادرش بودم که ناگهان صدای خنده‌های رؤیا قطع شد.  او در آغوش مادرش بی‌هوش شد.  وقتی آمبولانس آمد مرگش را تأیید کرد. اما به درخواست ما به بیمارستان منتقل شد، در بیمارستان هم تجهیزات کافی وجود نداشت که متأسفانه دیگر کار از کار گذشته بود. رؤیا دیگر نفس نمی‌کشید.

مهدي عباسی در رابطه با این‌که آیا فرزندش بیماری خاصی داشته یا نه به شهروند گفت: «رؤیا هیچ بیماری نداشت، فقط کمی لاغر و ضعیف بود. به همین خاطر از مدتی قبل به یک پزشک متخصص تغذیه در شیراز مراجعه کردیم.  او تحت درمان بود تا به وزن‌ایده‌آل برسد، هر از گاهی هم برای ادامه درمان به شیراز می‌رفتیم. اما او هیچ سابقه‌ای از بیماری نداشت و همه آزمایش‌هایی که داده بود سلامتش را تأیید می‌کرد.»
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳۵
در انتظار بررسی: ۲۴
غیر قابل انتشار: ۵
قربانی
|
۱۷:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
امیدوارم خدا به پدر و مادرش صبر بده خیلی سخته
اکبر
|
۱۷:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
خدایا هیچ خانواده ای رو دامن گیر این بلایا نکن..
ناشناس
|
۱۶:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
از حكمت خدا در عجبم خدايا صبر به خانوادش عطا كن واقعا غمگين شدم
ایرانی
|
۱۴:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
خدا به خانوادش صبر بده خیلی سخته از دست دادن بچه
قادر
|
۱۳:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
خدا به پدر و مادرش صبر بده غم از دست دادن دختر نازنین شان در اولین روز مدرسه خیلی سنگینه در حین خواندن خبر چشمام پر اشک شد.
خدا بهتون صبر بده
پدر یک دختر بچه کلاس اولی
|
۱۳:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
دلم از بی رحمی این دنیای فانی به درد آمد فقط میتنوانم بگویم خانواده رویا کوچولو ما ایرانیان را در غم خود شریک بدانید
ناشناس
|
۱۳:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
پدر ومادرای این دوره جز استرس چیزی به بچه هاشون انتقال نمیدن
ناشناس
|
۱۳:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
خیلی خیلی دردناکه. خدا به پدر مادرش صبر بدهد.
ولی نکته ای که بسیار حائز اهمیته اینه که بسیاری از مردم بدلیل گرانی و درآمد کم دچار سوء تغدیه هستند خیلی ملموسه بررسی کنید ببینید چقدر خونواده هایی هستند که به اندازه نیاز بدن می توانند میوه و پروتئین و... مصرف کنند.
اگه همینطور پیش بره، کم کم بیماری ها خودش رو نشون میده و ... اتفاقاتی که نباید
فقط خدا بداد این مردم برسه........
جواد
|
۱۲:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
وقتی که خوندم گریه ام گرفت
مژگان
|
۱۲:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
خیلی ناراحت شدم و براش اشک ریختم بیشتر از همه دلم برای مادرش میسوزه اخه خودمم یه دختر دارم خدا بهش صبر بده خدایا دختر به اون کوچکی با اون همه امید و با صورت شاد چرا باید بمیره خدایا حکمت اینو نمیدونم ولی هیچوقت این خبر تلخ از دهنم پاک نمیشه خدایا به مادرش صبر بده
ناشناس 2
|
۱۲:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
آخی... الهی
اسماعيل زاده كاكرودي
|
۱۲:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
خبري بسيار غم انگيز بود ، متاثر شدم
حسین
|
۱۲:۲۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
بقیه بچه ها قدر سلامتی و اینکه خدا توفیق رفتن به کلاس اول رو به اونها داده ، بدونن
ناشناس
|
۱۲:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
خدا به خانواده ا ش صبر بده خیلی سخته.
ایران
|
۱۲:۱۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
تورو به خدا و جان اون کسی که دوست دارید اون دختره کلاس اولی که توخراسان باباش مامانش وکشت بیارین بدین به این خانواده داغدار شاید حکمتی تواین ماجراها است هم اون دختر وهم این مادرو پدر شاید کمی اروم شدند
پاسخ ها
لاله
| |
۱۲:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
واقعا از این نظر که بر پایه احساسه نه عقل تعجب می کنم !!!!!!!!
naser
|
۱۲:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
استرس بچه ها به خاطر جو پادگانی برخی مدارس
ناشناس
|
۱۱:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
نتونستم همشو بخونم
گریه نمیزاره
همه اینجا تو دفتر دارن گریه مبیکمنن ....
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۲:۱۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
جاي گريه كار كنيد !!!
ناشناس
|
۱۱:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
آخی طفلک، خدا صبر بدهد
ناشناس
|
۱۱:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
خیلی متاثر شدیم ...
ناشناس
|
۱۱:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
باید ببیند اون دکتر چی به خورد بچه داده
پاسخ ها
علی
| |
۱۵:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
شاید یکی از اون داروها باعث ایست قلبیش شده باید تحقیق کنن
وحيد خراساني
|
۱۱:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
خدا صبرشون بده
ناشناس
|
۱۱:۲۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
مرگ از رگ گردن نیز به آدم نزدیکتر است، خیلی برای خانواده این دختر متاسفم، خدایش بیامرزد، مرگ چقدر بیخبر یقه آدم رو میگیره، همین.
ناشناس
|
۱۱:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
اعصابم خورد شد
پاسخ ها
سید سجاد
| |
۱۲:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
ولاه خیلی سخته .
اشکم در اومد .
خدا صبرشون بده
یک دبیر
|
۱۰:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
حالمو گرفتی انتخاب، خدا به پدرو مادرش صبر دهد
محمد رضا
|
۱۰:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
فرزندان بیگناه شفاعت کننده والدین هستند. روایت نقل شده اگر طفلی از دنیا برود بر ورودی بهشت می نشیند و از خدا می خواهد تا با پدر و مادرش اذن دخول بگیرد.
خدا به این پدر و مادر صبر دهد و این دختر معصوم را شفیع آنها قرار دهد.برای شادی روحش صلوات
فرزاد
|
۱۰:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
‌قدر دردناك.
خدا رحمتش كند.
محمدحسین
|
۱۰:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
چقدر تلخ . خداوند به مادر و پدرش صبر دهد .
يك پدر
|
۱۰:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
روياي 7 ساله پاك و آمرزيده است. روحش شاد. خداوند منان به پدر و مادرش صبر و بردباري بدهد.
م ت
|
۱۰:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
درسوگ اين عزيز از دست رفته شريك غمم.
مادر
|
۱۰:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
غم سنگینی است. خدا بهشون خیلی صبر بده.
جواد
|
۱۰:۲۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
خيلي سخته واسه خونوادش خدا صبر بده و اون فرشته كوچولو انشالا جاش امنه پيش خدا