پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : روزنامه جوان نوشت:
فيلم «قصهها»ي رخشان بنياعتماد يكي از آثار پرحاشيه در سينماي كشور است آن هم به واسطه تم و مضمون سياهي كه بنياعتماد از وضعيت اجتماعي حاكم بر كشور نشان ميدهد. حالا بر اساس فرمول تكراري كه معمولاً سيستمهاي الگوگذار جشنوارههاي غربي از آن تبعيت ميكنند، اين فيلم توانست جايزه بهترين فيلمنامه اين جشنواره را از آن خود كند.
آن هم در حالي كه به نظر ميرسد حتي خود عوامل اين فيلم هم انتظار دريافت جايزه از اين جشنواره را نداشتهاند، چراكه بعد از نمايش فيلم «قصهها» در بخش مسابقه جشنواره ونيز و برگزاري نشست مطبوعاتي آن، عوامل فيلم به ايران باز ميگردند اما مدير جشنواره ونيز براي بنياعتماد ايميلي را ارسال ميكند و در آن از او ميخواهد كه حتماً در مراسم اختتاميه حضور داشته باشد.
اين كارگردان ايراني نيز بامداد روز گذشته بار ديگر به همراه جهانگير كوثري راهي ونيز ميشود، آن هم مطمئن از اينكه بدون شك و طبق روال معمول در اين جشنوارهها يكي از جوايز اصلي ونيز را در دست خواهد گرفت. فيلمنامه فيلم «قصهها» در حالي جايزه بهترين فيلمنامه را از آن خود كرده كه اين فيلم واكاوي زندگي شخصيتهاي فيلمهاي قبلي او است؛ فضاي فيلم به شدت سياه است و بيننده انسانهايي را ميبيند كه غرق در گرفتاري و درد و رنجهاي اجتماعي هستند و راهي پيش پايشان نيست.
استقبال ونيزي از داستانهاي سياه
اين اولين بار نيست كه جشنوارههاي خارجي به اين قبيل فيلمهاي سياهنما روي خوش نشان ميدهند؛ آثاري كه يا در داخل يا خارج از كشور ساخته شده و در هر دو صورت نيز با آغوش باز داوران اين جشنوارهها مواجه ميشوند. به همين خاطر و بر اساس آن فرمول تكراري از پيش هم ميشد براي فيلم «قصهها»ي رخشان بنياعتماد كسب چنين موفقيتي را در جشنواره فيلم ونيز پيشبيني كرد، به خصوص كه اين بار كارگردان يك زن است؛ آن هم زني از نگاه آنها قهرمان كه پيشتر در جريان نشست خبري اين فيلم در جشنواره فيلم فجر رو به خبرنگاران گفته بود:«از مادر زاده نشده كسي كه بخواهد جلوي فيلمسازي مرا بگيرد!»
با اين حال و با توجه به مانور رسانههاي خارجي روي ساير آثار سينمايي نمايش داده شده در بخش مسابقه جشنواره فيلم ونيز، اين پيشبيني تا حدودي دشوار بود ولي قصههاي سياه اين فيلم توانسته تمام اين اما و اگرها را كنار بزند، به كام داوران ونيز شيرين بيايد و در بخش فيلمنامه به جايزهاي برسد كه به نظر ميرسد بيشتر از هنري بودن، سياسي است.