پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
تغییر سبک خیلی موفق حمید عسکری
آخر برادر من وقتی آلبوم آدم صدای همه، حتی عدهای از هواداران قدیمی را
درمیآورد، چرا باید مصاحبه تبلیغاتی کنیم و بگوییم تغییر سبکمان جواب
داده و آلبوممان خیلی موفق بوده. چرا فکر میکنیم اگر خودمان بگوییم
آلبوممان موفق بوده، یکهو همه تحتتاثیر قرار میگیرند و هجوم میبرند به
سمت مراکز فروش بلیت؟ ۳ هفته است تبلیغ میشود که کنسرت حمید عسکری فلان
روز( فقط یک روز و نه بیشتر) در سالن میلاد نمایشگاه و حتی برگزار می شود و
حتی شماره رزرو ۲۴ ساعته هم دادهاند تا تفاوت زمان اینور و اونور دنیا
نتواند خللی در بلیت فروشی ایجاد کند، اما براساس آنچه مشخص است کمتر از
یک چهارم بلیتها فروش رفته است. این شاید حمید عسکری را به فکر بیندازد تا
اینقدر قطعه ضعیف منتشر نکند و حال و هوای غمگین را به فضای آهنگهایش
نیاورد. کمیخلاقیت می تواند شرایط را عوض کند. یک زمان شادمهری، یک زمان
بنیامینی یک وقت هم فرزاد فرومندی؟ بالاخره هواداران، باید آدم را با چه
فضایی بشناسند حمید جان؟
بابک جهانبخش تمدید شد
به گزارش جام جم نوا، بعضی خوانندهها هم از اعتماد به نفس زیاد ممکن است صدمه بخورند؛ وقتی هنوز
بلیتهای یک شب اجرا تمام نشده، با اضافه کردن یک مهر« تمدید شد» به آگهی
کنسرت، به دنبال بالا بردن اعتبار باشیم، ممکن است نهایتا مجبور شویم یا یک
اجرا را حذف کنیم یا اینکه دوباره دست به دامان فامیلهای نوازندهها
شویم. همین بابک جهانبخش خودمان که شب اول اجرایش خوب فروخته، شاید با یک
اشتباه استراتژیک شب دوم و سوم را هم اضافه کرده. ولی اینکه در این ترافیک
کنسرتها بابک جهانبخش کشش فروش بیش از ۴ هزار بلیت را هم ندارد باید به چه
حسابی بگذاریم؟ این دوستان تهیهکننده و از آن مهمتر هنرمندان گرانقدر
چرا کمی دست به عصاتر حرکت نمیکنند و اینقدر هیجانزدهاند؟
یراحی پرفروش
یکی پیامک داده بود که به گفته وبسایتها، امپراتور پرفروشترین آلبوم سال
بوده، چرا شما نوشتهاید آلبوم مهدی یراحی موفق نبوده. دوست من بالاخره ما
هم در این جامعه زندگی میکنیم. ما هم به موسیقی علاقه داریم. ۱۰،۱۲ سالی
است که در این عرصه فعالیم. میدانیم کدام خبرها موثقاند وکدامها
تبلیغاتی. اصلا چرا راه دور برویم. مگر میشود یک آلبوم پرفروشترین سال
باشد و خوانندهاش قصد کند یک شب آن هم فقط یک سانس در تهران روی صحنه
برود؟ تازه همه ماجرا این نیست. کنسرت یک خواننده موفق مثل یراحی که قرار
است ۸ روز دیگر برگزار شود، چرا باید اینقدر کم بفروشد؛ طوری که بتوان وارد
سایت فروش بلیت شد و تعداد صندلیهای فروخته شده را شمرد. وقتی مردم قرار
است انتخاب کنند بهتر است مشک خود ببوید و آهنگهای هیت مردم را به کنسرت
بکشانند، اگرنه، با حضور در تلویزیون و تبلیغات رسانهای مدت زمان زیادی
نمیتوان در اوج ماند.
فرزاد فرزین پر از فریاد
اگر داد نزند، خواننده خوبی است اما حیف که دوست دارد در همه آهنگها حتما
داد بزند. به مخاطبش هم احترام میگذارد و هر کنسرتش یک نوآوری دارد اما
مردم که بلیت ۹۰ هزار تومانی نمیخرند تا فقط نوآوری بصری در حد تماشای
خواننده محبوبشان در ارتفاع ۴ متری را تجربه کنند. تنظیمهای مدرن و به روز
هم نتوانسته اثر داد زدنهای فرزاد فرزین و ملودیهایی را که منتقدان
میگویند تکراری است در ذهن مخاطب کمرنگ کند. شاید برای همین هم هست که
بسیاری از صندلیهای کنسرت ۳۰ اردیبهشتش خالی مانده. خیلیها میگویند
فرزاد فرزین بعد از«شراره» که اولین و آخرین کار فراگیرش بود، هنوز
نتوانسته یک کار مهم و هیت دیگر اجرا کند و وقتی هم هیت جدید نداری باید به
تعداد کمی هوادار تینایج بسنده کنی.
۵۲ بلیت برای اوهام
پس کجایند هواداران پرشوری که میگفتند اگر اوهام مجوز بگیرد، چنین میشود و
چنان میشود؟ دیدید آب هم از آب تکان نخورد. دیدید آلبوم منتشر شد و
آنقدرها که انتظار میرفت، نترکاند؟ دیدید چطور خیلی از دوستداران قدیمی
از کنار این خرقه بینداز گذشتند و انگار هیچی ندیده و نشنیدهاند؟ از آن
تاسفبرانگیزتر وضعیت بلیتفروشی کنسرت شهرام خان شعرباف است. تعداد
بلیتهای فروختهشده او در سالن برج آزادی در یکی از اجراهایش فقط ۵۲ عدد
است. باورتان میشود. فقط ۵۲ بلیت!!! اوهام به این خوبی.
خوش به حال دوست نوازنده
بخش خوب کنسرتهای پیاپی خوانندگان اینجاست که هر شب یک برنامه هنری در شهر
در حال برگزاری است. اما چند بخش بد هم دارد؛ یکی اینکه هرکس احساس
میکند کمی از بازار موسیقی سر در میآورد، شده کنسرتگذار و البته اسم
خودش را میگذارد تهیه کننده موسیقی. این یک ماجرای مهم و اساسی است که
بعدا به آن خواهیم پرداخت اما مساله مهم دیگر این است که خیلی وقتها به
دلایل مختلف بلیتهای کنسرتها به راحتی به فروش نمیرسند. کلی آگهی در
صفحه آخر روزنامه همشهری و چند هفته تبلیغ و نصب بنر در وبسایتهای مختلف و
نهایتا کلی صندلی خالی. جز تعدادی دوستدار موسیقی، بخش بزرگی از صندلی
کنسرتها با بلیتهای مهمان پر میشوند. کنسرتگذار هم که میبیند بلیتها
فروخته نشده، یک توافق نصفه و نیمه با خواننده و گروهش میکند و به هر
نوازنده و به هر کدام از عوامل اجرایی کلی بلیت داده میشود تا بین
فامیلها و آشنایان و دوستان تقسیمش کنند و سالن به قول شاعر خالی نرود.