صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۱۵۱۳۲۸
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۵ - ۱۸ اسفند ۱۳۹۲
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

مُد یک اصطلاح آماری و به معنای تکرار یک داده است، اما خارج از آمار هم مُد وجود دارد؛ هنگامی که تب چیزی بین مردم رایج می‌شود و به سلیقه آن‌ها سمت‌وسوی خاصی می‌دهد. اگر به عکس‌های قدیمی نگاهی بیندازیم، می‌شود مُد روز را در مدل لباس‌ و یا مو دید. البته مُد فقط به این چیزها منحصر نمی‌ماند و مثلا ادبیات هم مُد روز دارد.

مدت‌ها شاهنامه‌خوانی مُد بود و هر فرهنگسرا و مرکز فرهنگی‌ای جلسه‌های شاهنامه‌خوانی برگزار می‌کرد. تب حافظ‌خوانی و مولوی‌خوانی هم همین‌طور رایج بوده است.

زمانی هم تب، تب صادق هدایت بود و بازار نسخه‌های افستی کتاب‌های این نویسنده حسابی داغ بود. تب شاملو، فروغ و سهراب هم حسابی فراگیر بوده است. ادبیات ترجمه هم همواره مُد خاص خودش را داشته؛ سارتر، کامو، کوندرا، سالینجر، مارکز، یوسا و بعدتر کالوینو و موراکامی.

این روزها در کنار توجه به خواندن ادبیات، نویسندگی و شاعری هم حسابی مُد است، کلاس‌ها و کارگاه‌های شعر و داستان متقاضیان زیادی دارند و نشرهای زیادی هم هستند که با هزینه مؤلف‌ها، آثار آن‌ها را چاپ می‌کنند.

اگرچه شاید خیلی‌ها مُدگرایی را سبب یکدستی و تقلید بدانند، که نتیجه‌اش گاه به وجود آمدن سیل بسیار آثار شبیه به هم است، اما کتاب و ادبیات آن‌قدر در کشور ما مهجور است که بعضی شاید مُدگرایی در ادبیات را بد هم ندانند.

موج‌های زودگذر در ادبیات

فتح‌الله بی‌نیاز - نویسنده و منتقد ادبی - معتقد است: مُدگرایی در ادبیات متعلق به دوره‌ای است که جامعه دچار چم و خم و فراز و فرود می‌شود و اتفاق‌هایی در همه حوزه‌ها رخ می‌دهد و مثلا همه هجوم می‌برند به سمت فروغ، اخوان، نیما یا حتا پاورقی‌خوان می‌شوند. اما با فروکش کردن فرهنگ و جایگزینی تصویر به جای کلمه و حتا ابتذال فرهنگی در ادبیات و هنر، مردم از ادبیات دور شدند.

او می‌افزاید: اکنون هم گرایش‌ها به ادبیات بیش‌تر سطحی است، یک نوع از ادبیات مُد می‌شود، اما تداوم پیدا نمی‌کند. در غرب بعد از جنگ جهانی اول و دوم به نوعی گرایش به پوچ‌گرایی به وجود آمد، اما این گرایش زودگذر نبود و حتا مکت اگزیستانسیالیسم را در پی داشت، اما در ایران موج‌ها زودگذر است و می‌آیند و می‌روند. کوندرا، مارکز و دیگران مُد می‌شوند، اما زود از تب و تاب می‌افتند و نمی‌شود روی تب و تاب حساب کرد. اما اگر این تب و تاب رسوب کند و ته‌نشین شود می‌تواند خیلی هم خوب باشد.

برای فرهنگ مُد کافی نیست

بی‌نیاز می‌گوید: اگر رادیو تلویزیون از این توجهات استفاده می‌کرد، می‌توانست جریانی مستمر ایجاد کند. در غرب مدیری برای هدیه عروسی کارمندش مجموعه کتاب‌های فاکنر را هدیه می‌دهد و این نشان‌دهنده یک فرهنگ است. اما باید تأکید کنم که برای فرهنگ مُد کافی نیست و مُد دردی را از ما دوا نمی‌کند، اما می‌توان با تیزهوشی از شرایطی که پیش می‌آورد استفاده کرد.

آن‌هایی که از بالای جدول پایین می‌آیند

احمد پوری - نویسنده و مترجم - هم معتقد است: بخش اعظم توجه زیاد مخاطب به یک نویسنده یا شاعر، به دلیل چیزی در درون آن نویسنده یا شاعر است که می‌تواند توجه آدم‌های زیادی را به خودش جلب کند. اول توجه گروهی به یک هنرمند جلب می‌شود و بعد درباره او بیش‌تر حرف زده می‌شود و در فرهنگ شفاهی ما نتیجه این است که آدم‌های بیش‌تری به آن نویسنده یا شاعر گرایش پیدا کنند. من این را بد نمی‌دانم؛ این حق یک مؤلف یا نویسنده است.

او می‌افزاید: اما باید تأکید کرد که در برهه‌های خاصی از زمان به خاطر شرایط اجتماعی هنرمندی توجه زیادی را به سمت خودش معطوف می‌کند. برای مثال الآن شاید توجه به سمت شعر کوتاه باشد و کسی که شعر کوتاه می‌گوید مورد پسند باشد، بعد شعر بلند مورد پسند قرار بگیرد و کسی که در بالای جدول قرار دارد، پایین بیاید. به هرحال این آدم همان آدم است، اما سلیقه‌ها تغییر کرده است.

پوری می‌گوید: در سایر جاهای دنیا هم شاهد این اتفاق هستیم. مارکز سال‌ها توانست این محبوبیت را نگه دارد، تا جایی که مردم صف می‌کشیدند تا کتاب او را در روز انتشارش بخرند. حتا مارکز در مصاحبه‌ای گفته بود مردم کتاب‌های من را چون نان روزانه می‌خرند. اما زمانی می‌رسد که ممکن است آثار مارکز چندان جاذبه نداشته باشد. نویسنده «هری پاتر» اگر چند سال دیگر کتابی شبیه «هری ‌پاتر» بنویسد شاید دیگر آن‌قدر مخاطب نداشته باشد، چون او در یک برهه زمانی به نیازی پاسخ داده است. ما تنها می‌توانیم بگوییم این پدیده خوب است یا بد، اما نمی‌توان جلو آْن را گرفت؛ تنها می‌توان نکات مثبت و منفی‌اش را روشن کرد.

منبع: ایسنا