پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
در دنیای معاصر، احزاب ایفاگر نقشی مهمی در جامعه هستند و شرط اولیه دولتهای دموکراتیک، وجود احزاب گوناگون است. احزاب سیاسی با کارکردهای متفاوت، از جمله گسترش مشارکت سیاسی، مدیریت منازعات و جامعهپذیری سیاسی، میتوانند تاثیر زیادی بر زندگی سیاسی جامعه خود برجای بگذارند و با کمک به گسترش آگاهی سیاسی مردم، شهروندان را به زندگی انتقادی، همبستگی و فعالیت جمعی سوق دهند. اینک جامعه درحال گذار ایران در برهه خاصی از تاریخ خود واقع شده است که نیاز مبرمی به توسعه سیاسی و اقتصادی دارد. چرا احزاب آنگونه که باید در ایران رشد نکردهاند؟
چه موانعی باعث شده سیاست حزبی در ایران مسکوت بماند و احزاب نتوانند تاثیرگذار باشند؟ حزب سیاسی به مفهوم گروههایی که دارای هدفهای خاص در ساختار نظام سیاسی جامعه خود باشند در ایران پیشینهای چندان قویای ندارد و به بعد از دوران مشروطه برمیگردد که آن هم به صورت منقطع و پاره پاره بوده است. با رسول منتجبنیا در رابطه با احزاب در ایران معاصر و آینده آنها با روی کار آمدن دولت جدید به گفتوگو نشستیم..
جریان شکلگیری احزاب در تاریخ معاصر ایران را چگونه ارزیابی میکنید و آیا فعالیتهایی برای شکل گیری احزاب در کشور صورت گرفته است؟
به طور کلی در کشور ما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در مورد تحزب و جا انداختن احزاب در کشور تلاش مناسبی صورت نگرفته است. مسئولان نظام باید خیلی بیش از این تلاش میکردند که فرهنگسازی مناسب با احزاب را در کشور پیاده کنند و مردم در جامعه را با احزاب آشنا کنند. به هر دلیل این اقدام صورت نگرفته است و از طرفی در بعضی از مقاطع با تحزب مقابله شده است. در دولتهای نهم و دهم شاهد بودیم که نه تنها احزاب قانونی به رسمیت شناخته نمیشدند بلکه به جای تشکلهای قانونی و حزبها، تشکلهای غیرقانونی و نهادهای خودشان را جایگزین میکردند و از آنها انتظار کار و اقدام حزبی داشتند.
نتیجه تعللها و کم کاریهای در فرهنگسازی تحزب و همچنین حزبستیزی در بعضی از دولتها، این شد که کشور ما بعد از 35 سال پس از انقلاب دارای احزاب قدرتمند و سراسری که در زوایای کشورو ملت نفوذ داشته باشند، نباشد یا بسیار انگشت شمارند.
آینده فعالیت احزاب در کشور را با روی کار آمدن دولت روحانی چگونه میبینیید؟ آیا دولت جدید میتواند در زمینه فعالیت احزاب موفق عمل کند؟
دولت یازدهم با شعار حمایت و تقویت احزاب، NGOها و تشکلهای مردمی فعالیت خود را آغاز کرد و اکنون انتظار از دولت نیز همین است که عملا نسبت به احزاب توجه بیشتری داشته باشد و در ادامه برای فرهنگسازی احزاب در جامعه تلاش کند. دولت باید در رابطه با اخذ مجوز فعالیت تا زمانی که بتوانند فعالیت خود را گسترش دهند حمایتهای مادی و معنوی داشته باشد. تا ما بتوانیم در دهه چهارم انقلاب شاهد گسترش فرهنگ تحزب در کشور باشیم. باید فعالیتهای سیاسی غیرموثر جای خود را به فعالیتهای سیاسی قاعدهمند و شناسنامهدار بدهد. تا مردم احساس کنند که میتوانند سیاسی باشند و فعالیت در قالب احزاب داشته باشند.
شما مشکل ضعف تحزب در کشور را تا کنون از جانب مسئولان دانستهاید. به نظر شما این ضعف نمیتواند از جانب مردم به دلایل مختلفی مانند هزینههای که افراد حزبی به خاطر فعالیتهایشان داشتهاند، باشد؟
مردم در بسیاری از امور تابع مسئولانشان هستند. اگر مردم بدانند که مسئولانشان برای فرهنگ سازی احزاب در جامعه تلاش میکنند و به فعالیت احزاب معتقدند رفته رفته به این نوع فعالیت علاقهمند میشوند و گرایش بیشتری به آن پیدا میکنند. در کشور ما عامه مردم به احزاب احساس نیازی ندارند و آن را منحصر به فعالان سیاسی میدانند و همچنین فعالیت احزاب تاکنون بهگونهای نبوده است که همه مردم نسبت به آن حس تعلق داشته باشند و حس کنند که آنها را نیزمیتواند در بر بگیرد. لذا فرهنگ، منش و اقدام مسئولان در گسترش فعالیت احزاب بسیار تاثیرگذار است. بعد از آن افراد سیاسی که در حزب قرار گرفتهاند باید فعالیت مفید و موثری در جهت این که احزاب جای مناسب خود را در میان مردم پیدا کنند، داشته باشند. در این مرحله سازماندهی و آموزش برای گسترش فعالیتها بستگی به خود احزاب دارد. اما باید مسئولان فضا را برای شکلگیری احزاب مهیا کنند و پس آن مسئولیتها را برعهده خود احزاب بگذارند.
آقای روحانی با شعار فراجناحی بودن بر سر کار آمد. این واژه در رابطه با فعالیت احزاب میتواند بار منفی همراه خود داشته باشد. بیان این شعار از جانب رئیسجمهور چه تاثیری بر نگرش وی بر فعالیت احزاب دارد؟ آیا میتوان گفت که آسیب زننده به فعالیت احزب است؟
نه نمیتوان این شعار را در مخالفت با فعالیت احزاب دانست. دو مساله در این قضیه وجود دارد. این که مسئولان معتقد به فعالیت احزاب در کشور باشند و امور به دست احزاب اداره شود یک موضوع مهم است. آقای روحانی صاحب این اندیشه هستند و شعارهایشان در زمان انتخابات نشاندهنده اعتقاد ایشان به فعالیت احزاب است. اما مساله مهم دیگر این است که افراد قرار گرفته در راس قوه مجریه، قوای دیگر و نهادهای انقلاب نباید حزبی و جناحی عمل کنند و باید رویکردی فراجناحی و فراحزبی داشته باشند زیرا اقدام و عمل در سطح کلان جدای از فعالیت حزبی است. ممکن است فردی عضو یک حزب باشد اما در عمل، برخوردها و تصمیمگیریها فراجناحی اقدام کند. آقای روحانی قبل از انتخابات عضو جامعه روحانیت مبارز بودند و در این حزب قرار داشتند اما بعد از انتخابات فراجناحی عمل کردند و اعلام کردند که مدیون احزاب نیستند. فعالیت و حضور ایشان در حزب پس از برگزاری انتخابات کمرنگ شد.
با این که زمان بسیاری تا انتخابات مجلس باقی مانده اما از طرف اصولگرایان چند باری مطرح شده که اصلاحطلبان برای گرفتن مجلس آینده برنامه دارند. آیا شما فعالیت حزبی و جناحی را جز این میبینید که برای دستیابی به کرسیهای قدرت و تصمیمگیری برنامه داشت و تلاش کرد؟
فلسفه تشکیل احزاب چیزی جز به دست آوردن قدرت نیست. احزاب تلاش میکنند که نهادهای نظارت بر قدرت را به دست آورند و با به دست گرفتن قدرت برنامههای خود را در فضای سیاسی کشور پیاده کنند. هر حزب با این فکر تشکیل و پایهریزی میشود تا بتواند بر امور جاری کشور نظارت کند و با تکیه بر تجربیات و استدلالهای خود برای آن طرحریزی کند و این جزو حقوق مسلم هر حزب شناخته شده است. کسانی که این فعالیتها را انکار میکنند به دنبال تضییع حق طبیعی مردم و احزاب هستند. فلسفه وجودی احزاب این است که برای انتخابات مجلس و همینطور دیگر انتخابات فعالیت داشته باشند. این حقی مشخص شده در قانون و از جانب خداوند است که به مردم داده شده است.
آقایانی که تلاش دارند حقوق اصلاحطلبان را نادیده بگیرند کسانی هستند که 8 سال اصلاحطلبان را به حاشیه برده و منزوی کرده بودند. این حق یک شهروند معمولی در شهر و روستا است که بتواند کاندید شود و نباید آن را محدود و ممنوع کرد. این حق برای یک شهروند عادی تعریف شده است چه برسد به احزاب که برای این امر و دستیابی به قدرت تاسیس شدهاند. این اظهارات را بیان میکنند و غافل از این هستند که مردم بهتر از آنها مفهوم حرفهایشان را درک میکنند. این افراد زمانی که به قدرت میرسند تمامی امکانات را در راستای تصاحب بی چون چرای قدرت برای خود به کار میبرند.
هشت سال که این گروه قدرت را در دست داشتند و اجازه ندادند اصلاحطلبان در یک پست مدیریتی قرار بگیرد. این افراد متهم به تمامیت خواهی و انحصارگراییاند. در هشت ساله گذشته اصلاحطلبان که ریشه در تاریخ انقلاب دارند و اکثریت مردم از آنها حمایت میکنند با این تفکر به انزوا رفته بودند. اما اکنون برای آینده خود فکر میکنند و برنامه دارند. این عملی غیرمنطقی نیست و این افراد که ادعای سیاسی بودن دارند، با مبانی سیاست نیز آشنایی ندارند.
در رسانهها و مطبوعات شاهد هستیم که در طیف اصلاحطلب و اصولگرا افرادی برای انتخابات مجلس معرفی میشوند و مورد حمایت قرار میگیرند. مطرح کردن اشخاص با این بازه زمانی که تا انتخابات مجلس قرار دارد، از چه فکر و اندیشهای نشأت میگیرد؟
دو مساله در این جا مطرح است. مساله اول این که این موضوع برای احترام به شخصیتهای با سابقه و ریشهدار در کشور برای میدان دادن به آنهاست مطرح میشود و ممکن است در دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا این موضوع وجود داشته باشد. اما مساله دوم این است که تا انتخابات مجلس زمان بسیاری باقی مانده و به قول معروف نه به بار است و نه به دار. نمیتوان از هم اکنون بر شخصیتها تمرکز کرد و تشخیص داد که آنها برای انتخابات مناسب هستند یا مناسب نیستند. این که در زمان انتخابات چه کسانی در لیست قرار بگیرند و چه کسانی حذف شوند موکول میشود به زمانی که موضعگیریها بیان شوند و هرگونه تصمیمگیری در این زمان عجولانه خواهد بود.
طیف اصلاحطلب و به طور خاص حزب اعتماد ملی برای مجلس آینده برنامهای خاص را تدوین کردهاند؟
اصلاحطلبان به طور کلی برای مجلس آینده برنامه دارد و باید داشته باشند. زیرا تشکل سیاسی و حزبی هستند و برای دستیابی به قدرت تلاش میکنند. حزب اعتماد ملی نیز از احزاب پر قدرت در کشور است و برای مجلس آینده برنامههای خاص دارد و در فرصت مناسب آنها را بیان میکند