صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۵ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۱۳۵۶۰۷
تاریخ انتشار: ۵۴ : ۰۹ - ۱۲ آبان ۱۳۹۲
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
درسگفتار تاریخ تفکر معاصر در ایران با تدریس محمدرضا تاجیک از 12 آبان ماه یکشنبه ها در مؤسسه پرسش برگزار می شود.

درسگفتار تاریخ تفکر معاصر در ایران با تدریس محمدرضا تاجیک یکشنبه ها از ساعت ۱۷-۱۹ در مؤسسه پرسش برگزار می شود. شروع این دوره هفته آینده از ۱۲ آبان ماه خواهد بود.

به‌راستی، چه چیزی «تفكر» خوانده مي‌شود؟ این پرسش هایدگری، در متن و بطن خود حامل چند پاسخ است: تفكر يك «چيز» نيست، بلکه یک فراشد و یک کنش است. تفكر كنشِ است؛ كنش باور آوردن، ايده‌ داشتن، تصوير كردن، پيش‌نهاده یا نظر داشتن، و تصور كردن. كنش‌هايي كه نوع بشر را از همه موجودات ديگر متمايز مي‌كند، و مشخصه (فصل) او به عنوان حيوان عاقل محسوب مي‌شوند؛ زيرا، به اين معنا، تنها انسان است كه مي‌تواند تفكر كند. اين توانايي با ساير كنش‌هاي ديگر آدمي نظير ادراك كردن، خواستن، كار كردن مرتبط است. بنابراین، جایی که تفکر هست، افکار، اندیشه‌ها باورها، ايده‌ها، تصاويرِ (ذهني) پيش‌نهاده‌ها (نظرات) و تصورات نیز هستند. اما از دیدگاه هایدگر، تفكر، بیش و پيش از هر چيز، در گرو وظيفه پرسش‌گری آدمی است. هايدگر فهم غالب درباره تفكر هم چون كنش را، تفكر نمي‌خواند. تفكر هم چون كنشِ باور آوردن، ايده داشتن، تصوير كردن، پيش نهاده (نظر) داشتن، تصور كردن، به نظر هايدگر، ريشه در عقيده به اصل نظريه بازنمايي دارد. اين اصل در انديشه متافيزيكي، كه صرفاً به موجود مي‌انديشد، شكل گرفته است؛ انديشه‌اي كه موجود را به منزله ابژه‌اي بازنموده شده مي‌فهمد.

در فرایند تاریخ تفکر، آدمی همواره چیزی مثل سرنوشت سیزیفوس افسانه‌ای یونانیان باستانی را در پیش داشته است. سیزیفوس که بادافره‌ی یک گناه انسانی را می‌باید بپردازد همه عمر می‌باید بکوشد تا صخره‌یی را بالای کوه برد، اما وقتی آن را نزدیک قله می‌رساند صخره باز به دامان کوه می‌غلتد و ناچار کار بی‌پایان او دوباره آغاز می‌شود. تفکر نیز فرایندی طاقت‌فرسا اما بی‌پایان است. آن‌چه تفکر در طی این سیر بی‌پایان خویش حاصل می‌کند لامحاله افق‌های آن را تنوع و تعمق می‌بخشد و آدمی را از تنگنا و بستار تعصب و جمود و تصلب رها می‌سازد، و از رهگذر این «رهایی» آدمی به قول اپیکتوس، اگر هم نمی‌داند چنگ بزند باری می‌داند که آیا باید چنگ بزند یا نه، و اگر باید چنگ بزند این کار وی چه فایده دارد.

اما روح معرفتی انسان ایرانی در دوران جدید، بیش از آن‌که روح دریدایی شبح هملت باشد (یعنی روح انهامات بی‌پایان به غرب یا الهامات بی‌پایان از غرب) روحِ خودِ هملت بوده است که با بهره‌ای آزادانه از گفته ساموئل تایلور گولریچ، پیوسته عزم آن می‌کرده که دست به کنش و واکنشی نظری در تقابل / تعامل با غرب بزند، لیکن در عوض به چیزی دست نمی‌یافته مگر عزم‌کردنِ پیوسته. بی‌تردید، این «عزم‌کردن پیوسته»، حکایت از ماهیتِ تصمیم‌ناپذیر غرب (هم‌چون فارماکون افلاطون و ...) در نزد ایرانیان دارد، زیرا سیمای معرفتی غرب بر پردۀ پندار انسان ایرانی با دو صورت «دگر اندیشه‌سوز/ساز»؛ «دگر هویت‌سوز/ساز»؛ محل طلوع و غروب خورشید علم و فرهنگ و تمدن؛ کاژگه «روش‌دیدگی» و «پوشیدگی»؛ حامل ننگ و نام؛ عامل رهایی و انقیاد؛ واسطه گشت و بازگشت یا گسست و پیوست معرفتی نقاشی شد.

در تقاطع این حیرانی و کنجکاوی، انسان ایرانی تنوع و تکثر انواع یافت و در ریخت‌های گونه‌گون مرامی ظاهر گشت. برخی از ننگ و عار کم‌تری نسبت به غرب، خویشتن را در صد ابتری افکندند و رهزن راه خود شدند و راه عقل و جان خود را خود زدند. بسیاری هم‌چون کلبی‌مشربان (به بیان ژیژک) به‌رغم این‌که نیک می‌دانستند که دریافت‌شان از واقعیت و ماهیت غرب تحریف‌شده است، اما با وجود این به آن کذب چسبیده و در رد و نقد آن نکوشیدند، بعضی هم‌چون رندان حافظ هم اهل میخانۀ نظری غرب شدند و هم رهرو ره مسجد معرفتی مسلمانان شدند. برخی هم‌چون رندان رورتی به کلمات غایی و نهایی خود تردید کردند. بعضی با مشربی وبری ـ جیمسونی غرب را همچون یک میانجی محوشونده دیدند که گذار میان دو زیست‌جهان مفهومی آنان (یعنی سنت و تجدد) را وساطت کرده و سپس ناپدید شده است. برخی در حوالت ناگزیر و ناگریز تاریخی خود، صدر تاریخ خود را ذیل تاریخ غرب فرض کردند. بعضی منتظر آمدن نور دانش و معرفت از غرب شدند. برخی فضل تقدم را به معنای تقدم فضل گرفتند و بر مرجعیت متقدمان تاکید ورزیدند و به نقل از امام باقر (ع) بدترین امور را جدیدترین آن‌ها و هر جدیدی را بدعت پنداشتند.

مؤسسه پرسش در خیابان ولیعصر(عج)، ضلع شمالی پارک ساعی، کوچه ساعی یکم، شماره ۷ واقع شده است.