لحظاتی پس از اعلام نتایج انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری، شوخی
اجتماعی "روحانی مچکریم" به سرعت جای تازهای در ارتباطات مکتوب و شفاهی
ایرانیان پیدا کرد. تبادل ناگهانی و فزایندۀ این لطیفهها از راه پیامکهای
تلفنهای همراه و صفحات شخصی کاربران فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و
مراودههای شفاهی روزمره، آن را به سرعت به پدیده اجتماعی جالب توجهی تبدیل
کرد.
ماهنامه مدیریت ارتباطات در گزارشی تحلیلی با این مقدمه
نوشت: انتخاب رئیسجمهور جدید به عنوان اتفاقی سیاسی در جامعه ایران با
برخی وقایع اجتماعی، ورزشی و اقتصادی همزمان شد تا طنز "روحانی مچکریم"
قوام بیشتری پیدا کند.
دلپذیر شدن هوای تهران در خردادماه، راهیابی تیم ملی فوتبال به جام جهانی،
زنجیره پیروزیهای شگفتانگیز تیم ملی والیبال در مسابقات لیگ جهانی و
پایین آمدن نرخ ارز و بازار سهام، مهمترین وقایعی بود که با پیروزی حسن
روحانی در انتخابات ریاست جمهوری همزمانی معناداری پیدا کرد و البته این
اذهان سیاستزده مردم بود که در کنار طبع طنازشان به این همزمانیها، معنا
بخشید و آن را در قالب لطیفههای"روحانی مچکریم" درآورد که میتوان آنها
را نمونهای دیگر از "لطیفههای زنجیرهای" نامید.
پیش از این نیز جامعه طناز ایرانی، زنجیرههایی از جوکها یا لطیفهها را
در قالبهای مختلفی ساخته که "پَ ن پَ" و "مملکته داریم" معروفترین آنها
بوده است.
حالا سه ماه میشود که اذهان خلاق و مبتکر دست به کار شدهاند و از
کوچکترین اتفاقهای زندگی شخصی خود گرفته تا امور محال و مسائل ساده و پیش
پا افتاده، همگی را به لطیفههایی معنیدار و حتی گاه بیمزه و بیمعنی
تبدیل کردهاند و تمامی وقایع خوب اتفاق افتاده یا نیفتاده را به پیروزی
آقای روحانی نسبت دادهاند: خوشاخلاق شدن پشهها، بهتر شدن دستپخت مادر،
رفع شدن صدای مزاحم کولرهای قدیمی، خنکی هوا در رمضان تابستانی، گرفتن بقیه
پول از مغازهدار محله به جای چسب زخم، طولانیتر شدن میزان شارژ
باتریهای موبایلها و هزاران هزار نکته واقعی در زندگی فردی و اجتماعی و
مواردی تخیلی، دستمایه آفرینش لطیفههای "روحانی مچکریم" شده و دامنهای
وسیع به لحاظ کمی و موضوعی ایجاد کردهاند که هر گونه تفکیک یا دستهبندی
دقیق این نوع لطیفهها را دشوار میکند.
با نگاهی کلی میتوان گفت که دستهای از لطیفههای زنجیرهای «روحانی
مچکریم» به مشکلات اجتماعی اشاره دارند و به طور غیرمستقیم انتقادی هستند:
- از وقتی روحانی رئیسجمهور شده، فیسبوک فیلتر نیست. روحانی مچکریم.
- لب پنجره نشسته بودم، یهویی دیدم یه هلیکوپتر اومد بالا ساختمونمون و یه
مامور نیرو انتظامی با عملیات راپل اومد رو پشت بوم دیش ماهوارهمونو تنظیم
کرد و رفت. روحانی مچکریم.
دستهای دیگر از این لطیفهها شخصیترین نکتههای زندگی و حتی مشکلات کوچک و بیاهمیت را در قالب شوخی بیان میکنند:
- از وقتی روحانی رئیسجمهور شده لباسام دیگه بوی سیگار نمیگیرند. روحانی مچکریم.
- از وقتی روحانی رئیسجمهور شده عکسهام خوب لایک میخورن. روحانی مچکریم.
و دستهای دیگر، وقوع اتفاقهایی نادر، غیرقابل باور و گاه کماهمیت را به رئیسجمهور جدید نسبت میدهند:
- از وقتی روحانی رئیسجمهور شده، شارژ گوشیم تموم نمیشه. روحانی مچکریم.
- الان پشه اومد بهم گفت: سلام، نیشت بزنم؟ گفتم: نه عزیزم، مرسی ... گفت خواهش میکنم و رفت. پشهها چه با ادب شدن! روحانی مچکریم.
شوخی عامیانه، طنز یا کمدی؟
طنز (satire) از نگاه عدهای از صاحبنظران، طبقهای از هجو است که مقاصد
اجتماعی و اصلاحگرانه دارد اما گروهی دیگر، طنز را متفاوت از هجو
میدانند. به نوشته نعمتالله فاضلی در کتاب «تحلیل ساختاری طنزهای عامیانه
در ایران»، طنز به یک موضوع جمعی مانند بیکاری و تورم اشاره دارد که مرتبط
با منفعت عمومی است اما هجو و هزل عموما موضوع شخصی است و به مسخره کردن
فرد میپردازد. او همچنین «شوخیهای عامیانه» را قصههای کوتاهی (مانند
ملانصرالدین و بهلول) میداند که مردم علاوه بر خنده و تفریح، از آن طریق
به نابرابریهای اجتماعی اعتراض میکنند و قدرت حاکم را به سخره میگیرند.
دکتر اسماعیل آذر، مدرس دانشگاه و پژوهشگر ادبی در گفتوگویی با پایگاه
خبری سوره مهر گفته است: «آنچه که به عنوان طنز در کشور ما مطرح میشود،
گاه به شوخی و گاهی لودگی و گاهی لطیفههایی است که فردی را به خنده وا
میدارد. اما به نظر من معنی اساسی طنز فارغ از این الفاظ میباشد. طنز آن
است که خیلی زود دریافت نشود؛ یعنی (گیرندگان) خیلی زود آن را دریافت
نکنند.»
دیدگاهها در مورد طنز و موارد مشابه، تنوع زیادی دارند اما عموما در این
نقطه شریک هستند که طنز را دارای ماهیتی انتقادی یا روشنگرانه میدانند. به
عبارت دیگر، در طنز فقط صرف خندیدن اهمیت ندارد بلکه خنده وسیلهای است
برای به سخره گرفتن موضوع یا قدرتی بالاتر. از همین جنبه است که گفته
میشود طنز با کمدی تفاوت دارد؛ چراکه در کمدی، خنداندن مخاطب به قصد تفریح
اهمیت پیدا میکند.
لطیفههای زنجیرهای
با نگاهی کلی به تقسیمبندیهای مختلف در عرصه طنز و لطیفه و شوخی، شاید
بتوان چنین نتیجه گرفت که در عصر جدید، در نتیجه تعامل ذهنیت خلاق ایرانی و
وسایل ارتباطی جدید، نوعی از لطیفهسازی در بطن جامعه شکل گرفته که به
سادگی در طبقهبندیهای رایج از طنز و شوخی جا نمیگیرد. لطیفههایی همچون:
"پَ ن پَ"، "مملکته داریم" و"روحانی مچکریم" که در این مطلب آنها را
"لطیفههای زنجیرهای" نامیدهام، مصداق آفرینشهای جدید طنزآمیزی هستند که
در عین حال که برخی ویژگیهای طنز و هجو و کمدی و شوخی عامیانه را دارند،
در عین حال، نمیتوانند در هر یک از این دستهها قرار گیرند.
به نظر میرسد که لطیفههای زنجیرهای چند ویژگی مشترک دارند:
اولین ویژگی مشترک آنها این است که همگیشان عبارتی دارند که در تمامی
لطیفهها تکرار میشود، همچون "پَ ن پَ"، "مملکته داریم؟" و "روحانی
مچکریم".
دومین ویژگی مشترک لطیفههای زنجیرهای این است که با امور روزمره و ظاهرا
پیش پا افتاده سر و کار دارند. به عبارت دیگر، سازندگان اغلب از نکتههایی
ظاهرا غیر مهم بهره میگیرند تا نکتهای مهمتر بگویند یا اینکه فقط لبخندی
بر لبان خواننده بنشانند.
سومین ویژگی مشترک آنها این است که بطور همزمان کارکرد تفریحی، انتقادی و
آگاهیبخشی دارند. یعنی بعضی از این لطیفهها همان کارکردی را دارند که
کمدی دارد و برخی دیگر، علاوه بر جنبه تفریحی، انتقادی هم هستند.
چهارمین ویژگی مشترک لطیفههای زنجیرهای این است که فاصله میان تولید و
تکثیر و فروکشی آنها بسیار کم است. به عبارت دیگر، این لطیفهها در مدت
زمانی کوتاهی متولد میشوند، مثل قارچ رشد میکنند، به سرعت منتشر میشوند و
بعد از مدتی "تب" آنها فروکش میکند تا سونامی دیگری از لطیفههای
زنجیرهای از راه برسد.
دیگر ویژگی مشترک آنها این است که مبتنی بر وسایل جدید ارتباطی هستند. تا
پیش از رواج تکنولوژیهای جدید ارتباطی، فقط عدهای معدود میتوانستند وارد
عرصه طنزسازی و انتشار آن شوند اما امروزه، به برکت وسایل ارتباطی جدید و
فراگیری آنها در میان قشرهای مختلف اجتماعی، هر کسی که "سر سوزن ذوقی"
دارد، خود به تولید و انتشار لطیفهها (و نیز دیگر انواع محتوای ارتباطی)
دست میزند.
به نظر میرسد همین مورد، یعنی تاثیر وسایل ارتباطی جدید در شکلگیری
قالبهای جدید طنز و لطیفه در جامعه ایران میتواند سوژه تحقیقی قابل توجهی
برای محققان و دانشجویان حوزه ارتباطات باشد.
سوالات کلیدی
در پس شکلگیری لطیفههای زنجیرهای "روحانی مچکریم" که حل و فصل همه
مشکلات ریز و درشت را به انتخاب رئیسجمهور جدید مربوط میکند، سوال یا
سوالاتی نهفته است؛ از جمله اینکه:
آیا زنجیره لطیفههای "روحانی مچکریم"، بازتاب روحیه حاکم بر جامعهای است
که منتظر آمدن "قهرمان" یا آنچنان که امیرکبیر میگفت "پهلوانی از غیب" است
تا گره از هزار و یک مشکلشان باز کند؟
آیا برعکس فرضیه بالا، این لطیفهها نگاهی انتقادی دارند به این تفکر که "کلید" همه قفلها در دست یک نفر است؟
آیا اساسا پیدایش این لطیفهها، بخشی از کمپین تبلیغاتی نامزد منتخب بوده
تا زنجیره حمایتهای عمومی را حتی پس از پیروزی در انتخابات محکم نگه دارد؟
آیا برخلاف فرضیه بالا، لطیفههای "روحانی مچکریم" بخشی از واکنش جناح رقیب
در کمپینهای انتخابات بوده که میخواسته عنصر اصلی تبلیغات نامزد برنده،
یعنی "کلید" را به سخره بگیرد؟
هر یک از این سوالات میتواند موضوعی جالب برای تحقیقاتی بین رشتهای باشد و
پاسخگویی به آنها گوشههایی از زمینههای شکلگیری «لطیفههای زنجیرهای»
را از جنبههای مختلف نمایان خواهد کرد.
انتهای پیام