پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : مرد فریب خوردهای که در طمع رسیدن به زن جوان، شوهر وی را به ضرب چاقو به قتل رسانده است، دستگیر و به زودی در دادگاه محاکمه ميشود.
به گزارش قانون صبح هجدهم اردیبهشت سال 88 ساکنان آپارتمانی درباغستان کرج از فریادهای زن جوانی که در همسایگی آنها زندگی ميکرد خود را به خانه او رساندند و با جسد شوهر وی به نام وثوق 41 ساله که با ضربات چاقو از پای در آمده بود روبهرو شدند. در پی تماس همسایهها، مأموران کلانتری 19 باغستان نیز خود را به محل حادثه رساندند و بعد از صورتجلسه حادثه، بازپرس ویژه قتل را باخبر کردند. اعظم 30 ساله به بازپرس گفت: شب گذشته بعد از مشاجره با همسرم وثوق، به حالت قهر خانه را ترک کردم و با تنها پسر 10 ساله ام به خانه پدرم رفتم و شب را آنجا ماندیم. صبح امروز که به خانه برگشتم در را با کلید باز کردم و با جسد شوهرم مواجه شدم.
وی همچنین در مورد قاتل یا قاتلان شوهرش اظهار بی اطلاعی کرد و گفت به کسی مظنون نيستم. مادر شوهر اعظم به عنوان اولیاي دم جزو اولین کسانی بود که از عروسش شکایت کرد. او به مأموران گفت: عروسم همیشه با شوهرش مشکل داشت و شب قبل از حادثه به دخترم تلفن زد و با او جرو بحث کرد. اعظم همچنین به دخترم گفت او را بعد از وثوق ميکشد تا اینکه فردای آن روز خبر قتل پسرم را دادند.
اعظم در جریان تحقیقات منکر اظهارات مادر شوهرش شد و به پلیس گفت: شوهرش اعتیاد به شیشه داشت و سر کار نميرفت. و فقط از مغازه ای که در تهران اجاره داده بودند امرار معاش ميکرد.او ادامه داد: فقر و بیکاری و اعتیاد شوهرم دلیل اصلی اختلاف ما در زندگی بود.
در حالی که تحقیقات پلیس ادامه داشت، چند ماه بعد از قتل، اعظم با مردی ازدواج کرد که سالها با آنها رفت و آمد خانوادگی داشتند. مادر شوهر اعظم موضوع را به پلیس گزارش داد و دور تازهای از تجسسهای پلیس در جریان افتاد تا اینکه اعظم با مراجعه به مرجع انتظاميپرده از راز ماجرا برداشت. او به مأموران گفت: سالها با خانواده محمد رفت و آمد ميکردیم و با آنها آشنا شده بودیم.
حتی با آنها چندین بار مسافرت رفتیم. تا اینکه شوهرم به قتل رسید و محمد بعد از طلاق همسرش از من خواستگاری کرد و من نیز این موضوع را پذیرفتم. وی ادامه داد: یک شب در اتاق خواب ، محمد نزد من آمد و شروع به گفتن رازی کرد. او در مورد رازش به من گفت: شوهرم را به خاطر من کشته است. او گفت: به خاطر علاقه ای که به من داشته وثوق را کشته تا مرا به دست آورد. محمد همچنین مرا تهدید کرد و گفت اگر موضوع قتل را با کسی مطرح کنم مرا نیز با گاز خواهد کشت. پس از اظهارات اعظم ، شوهر دوم او به نام محمد38 ساله دستگیر و در جریان تحقیقات با اقرار به قتل وثوق، ماجرا را تشریح کرد و گفت: سالها قبل از طریق باجناقم با خانواده وثوق آشنا شدیم و رفت و آمد کردیم. وثوق شخص معتادی بود و به زندگی اش اهمیتی نميداد.
همسر وثوق همواره از مشکلات خانوادگی اش برای ما حرف ميزد و ما را در جریان مسائل خانوادگی اش قرار ميداد تا اینکه من متوجه شدم او به من علاقه دارد. این موضوع ادامه پیدا کرد و من نیز شیفته او شدم. بنابراین با خرید سیم کارتی برای او ارتباط ما نیز بیشتر شد. اعظم به من گفت اگر به من علاقه داری و ميخواهی با من ازدواج کنی باید همسرم را از سر راه برداری. او همچنین گفت: خانه را خواهد فروخت و مبلغ 20 میلیون تومان نیز به من کمک خواهد کرد. بنابراین با طراحي نقشه قتل او 4 مرتبه خواستیم او را به بکشیم اما موفق به این کار نشدیم. تا اینکه شب حادثه اعظم با تلفن همراه من تماس گرفت و گفت: با وثوق دعوای سختی کرده و خانه را ترک کرده است.
او همچنین گفت: وثوق درخانه تنهاست و این بهترین فرصت برای به قتل رساندن اوست. بعد از اینکه اعظم تلفن را قطع کرد شبانه به سمت خانه وثوق حرکت کردم و بعد از به صدا در آوردن زنگ در وارد خانه شدم. وثوق که از آمدن من تعجب کرده بود به او گفتم ماشینم خراب شده است و در راه مانده ام. او سپس به آشپزخانه رفت و دو فنجان چای ریخت. بعد از آن نیز به دستشویی رفت. در این فاصله من چاقویی که در جیب خود گذاشته بودم را در آوردم و منتظر بیرون آمدن وثوق شدم. بعد از اینکه او از دستشویی بیرون آمد به سمتش حمله کردم و چند ضربه به گردنش زدم تا اینکه زمین خورد و جان باخت. سپس خانه را ترک کردم و ماجرای قتل را برای اعظم گفتم. چندین ماه پس از قتل وثوق نیز همسرم را طلاق دادم و با اعظم ازدواج کردم.
محمد همچنین در جریان تحقیقات صحنه قتل رانیز بازسازی کرد. بنابراین با اعترافات محمد و تکمیل شدن تحقیقات پلیسی کیفرخواست برای او به اتهام مباشرت در قتل عمدی وثوق و همچنین برای اعظم به اتهام معاونت در قتل عمدی شوهرش صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری البرز فرستاده شد تا هر دو متهم به زودی پای میز محاکمه بایستند.