شرق- حبیبالله عسگراولادی در عرصه سیاست، تازهوارد نیست که با بدآمد
یا خوشآمد این و آن، حرفش دوتا شود. او که از سال گذشته طبق گفته خودش به
دنبال آشتی ملی بعد از حوادث 88 است، هنوز هم از موسوی و کروبی به عنوان
برادر یاد میکند. او در آخرین اظهار نظر خود گفته بود: «تاثیر اینکه من
موسوی و کروبی را برادر خود خطاب میکنم را در انتخابات ریاستجمهوری
دیدید. من به تکلیف خود عمل میکنم و همچنان منتظر آن هستم تا اگر رهبری
امت نظر دیگری دارند، از مواضعم دست بردارم.» عسگراولادی اما به دنبال آشتی
میان اصولگرایان هم هست، او در گفتوگوی مکتوب با «شرق» میگوید: شرایط
کنونی در جریان اصولگرایی شرایطی است که از یک امتحان سخت و آموزشدار فراغت
پیدا کرده است.
ارزیابی شما از شرایط کنونی جریان اصولگرا چیست؟
شرایط کنونی در جریان اصولگرایی شرایطی است که از یک امتحان سخت و
آموزشدار فراغت پیدا کرده است که آنچه وظیفهاش بود در تدبیر انجام داده و
آنچه هم تقدیر خداوند بوده با تسلیم و رضا استقبال کرده است.
دلایل اختلافات موجود میان گروههای مختلف اصولگرا را چه میدانید؟
دلایل مختلف در اختلافات میان اصولگرایان، سلیقههای گوناگون و آزادی
اظهار نظر و استدلالهای متفاوت بوده و هیچگونه فشاری برای تحمیل سلیقه
ویژه در میان اصولگرایان نبوده و هر بخش، مستقلا اظهار نظر و موضعگیری
کردهاند و کوشش در هماندیشی داشته تا به نظر و موضعگیری واحد برسند.
چرا اصولگرایان نتوانستند در انتخابات ریاستجمهوری به نامزد واحد برسند؟
علت اینکه اصولگرایان به نظر واحد نرسیدند تغییر و تحول در اعلام
نامزدهایی که ناگهانی بود و شورای محترم نگهبان هم با نظرهای تازه و
بیسابقه در احراز صلاحیتها اعمال دقت تازه کرد که زمان و شرایط برای
تبادل نظر و هماندیشی کافی به نظر نمیرسید.
برخی دلیل اختلافات اخیر میان اصولگرایان و نرسیدن اصولگرایان به نامزد واحد را جبهه پایداری معرفی میکنند، نظر شما چیست؟
اینکه جبهه پایداری را منحصرا در این اختلاف موثر بدانیم، فرافکنی است و
باید اذعان کرد همه طیفهای اصولگرا در تلاش بر اساس سلیقههای خود بودند
البته تدبیرهای مختلفی داشته ولی تقدیر بر تدبیرها حاکم شد.
برخی جبهه پایداری و دولت را در یک راستا و برای ایجاد اختلاف میان اصولگرایان میدانند، نظر شما در اینباره چیست؟
طبیعی است که برادران دولت و برادران جبهه پایداری هم، نزدیک به هم تلاش
برای وحدت نامزد اصولگرا در هماندیشیهایشان داشتهاند و اینجانب ضمن
احترام به هر دو اصولگرایی مذکور، نسبت به آنها بداندیشی ندارم.
جایگاه فعلی جامعتین (جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین) را چگونه ارزیابی میکنید؟
جایگاه رفیع دو جامعه محترم مدرسین و روحانیت مبارز را در شرایط کنونی
جایگاه پدرانه و فراجناحی میدانم و از هر بخشی از مجموعهها که استدعای
مشورت داشتیم استقبال کرده و راهنماییهای لازم فرمودهاند البته این
مجموعه روحانی و نورانی از آغاز مشورتها اعلام فرمودند که در تعیین مصداق،
اقدامی نخواهند کرد ولی از مشورتدادن هم دریغ نخواهند داشت البته در
نتیجه انتخابات هم یک روحانی فرزند حوزه و عضو یکی از دو جامعه با سوابق
روحانی، سیاسی و مدیریتی رای آورده و در مورد استقبال عمده یا تمام این
بزرگان قرار گرفته است.
اختلاف اخیر میان بزرگان اصولگرا (به عنوان مثال اختلاف آیتالله یزدی و آیتالله مصباح درباره انتخابات) را ناشی از چه میدانید؟
اختلاف اشارهشده در میان این بزرگان مجتهد در فرهنگ حوزه و اجتهاد طبیعی و
غیرمنتظره نیست و هر شخصیتی بر مبنای فقهی و اصولی خود، موضعگیری داشته و
دارند و هرکس فرهنگ فقه و اجتهاد و تقلید را مطالعه داشته باشد برایش روشن
است که مجتهدین در حوزه اظهارنظرها عقاید دیگری نیستند و نشانه آشکار
رسالههای عملیه مراجع معظم تقلید است.
چرا ریشسفیدی بزرگان اصولگرا مانند جامعتین و شخصیتهایی چون
آیتالله مهدویکنی و آیتالله یزدی مدتی است (به ویژه از سال 84 به
اینسو) چندان در میان اصولگرایان (بهخصوص اصولگرایان جوان) مورد توجه
قرار نمیگیرد؟
بحمدالله نسل سوم انقلاب در اثر فرهنگ امامت و سفارشهای حضرت امام
رضوانالله تعالی علیه و آموزشها در وصیتنامه ایشان و گرفتن آموزشهای
مداوم و پیوسته مقاممعظمرهبری در شرایطی هستند که ضمن احترام به مراجع
معظم تقلید و هدایتگری از مجتهدان مورد احترام مسایل سیاسی و اجتماعی را از
مباحث تقلیدی نمیدانند و با غور و امعان نظر در رهنمودهای بزرگان و
ریشسفیدان خود تصمیم میگیرند و نباید این را آفت توجه نسل جوان دانست.
تندروی در جریان اصولگرایی را بیشتر در کدام طیفها و حول چه مسایلی میدانید؟
باید توجه داشته باشیم که هر حزب یا مجموعه متشکل انسانی و ایمانی به
ترتیب دارای جناحهای تندرو و کمتحرک و کندرو و معتدل و میانهرو میشود
لذا نباید ما یک طیف از اصولگرایان را تندرو بدانیم بلکه همه طیفهای
شکلگرفته حداقل دارای سه بخش تندرو و کندرو و میانهرو و معتدل هستند و
مساله و مسایلی را نباید استثنا کرد بلکه در هر تبادلنظر و تشاور، این سه
بخش، خودنمایی میکند.
آیا جریان اصولگرایی خواهد توانست به سمت یکپارچگی حرکت کند یا دچار انشقاق خواهد شد؟
آنچه وظیفه همه اصولگرایان است تلاش و تدبیر و تدبر در مسیر یکپارچگی
حامیان اصول و اصولگرایان بوده. فکر میکنم تمامی جناحهای اصولگرا در مسیر
آسیبشناسی بلکه پوستاندازی در شرایط ایجادشده هستند و خداوند در سوره
مبارکه عنکبوت آیه 69 وعده فرموده «والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا»
آنانکه در حق و مسیر حق تلاش کنند ما آنها را حتما به راههای خود هدایت
خواهیم کرد. اللهم اهدنا من عندک.
رهبری جریان اصولگرا را کدام گروه اصولگرا خواهد توانست برعهده بگیرد؟
شاید نتوان به این پرسش پاسخ گفت زیرا علم غیب یا قدرت پیشگویی میخواهد
ولی خداوند در آیه 11 سوره رعد فرموده است «ان الله لا یغییر ما بقوم حتی
یغییر ما بانفسهم» (خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر آنکه
خویشتن را تغییری مناسب دهند.) اینجانب امیدوارم با تلاشهای حسابشده و
خردورزی لازم و هماندیشیهای واقعی به رهبری جمعی اصولگرایان موفق شویم.
اللهم وفقنا لا تحب ترضی.
آیا امکان تعامل دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب با توجه به شرایط موجود امکانپذیر است؟ چگونه این تعامل باید شکل بگیرد؟
اینجانب امیدوارم با تقدیری که خداوند برای امت و اماممان مقرر فرموده،
مجموعه اصولگرایان اصلاحطلب و اصلاحطلبان اصولگرا را به تعامل مورد رضای
خودش هدایت بفرماید و انشاءالله چینش وزیران اصولگرا و اصلاحطلب و منفردین
معتدل توسط رییسجمهور محترم انجام مي گيرد.